eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
693 ویدیو
365 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
حسرت گرفته باز حصار مدينه را غم تيره کرده است ديار مدينه را داغ عزاي حضرت صادق فکنده باز با اشک وآه ماسروکار مدينه را ميگريم از مصيبت جانسوز اومگر برديده ام زنند غبار مدينه را درخلوت بقيع بجزاشک مهديش شمعي کجا بود شب تار مدينه را https://eitaa.com/Maddahankhomein
پيرِمردى كه بينِ سجاده همه دم ذكرِ او خدا می‌بود كنجِ اين خانه‌ى پُر از ماتم روحِ او از تنش جدا مى‌بود روضه‌هاى مدينه را مى‌خواند روضه‌ى كوچه و درو ديوار در خودش سخت می‌شكست آقا تا‌كه میگفت از در و مسمار ناله میزد از تَهِ جگرش گريه‌هايش چه گريه آور بود نفسش حبس میشد و میگفت مادرم نوبهارِ حيدر بود شبى اما به ناگهان دشمن به درِ خانه‌اش شراره كشيد او كه سرگرمِ ذكرِ يا رب بود شعله‌ها را به چشم خود مى‌ديد سر سجاده دوره‌اش كردند در دلش اضطرابِ عالم بود كودكانش به گريه اُفتادند چهره‌اش بى قرار و دَر هم بود دورِ دستش طناب را بستند نه عبايى و نه عصايى داشت پا برهنه بدونِ نعلينش به دلش يادِ ماجرايى داشت.... كه همه جانِ او به درد آورد به گمانم خراب مولا شد اين مدينه چقدر بى رحم است تازه داغِ طناب مولا شد نانجیبی به نام ابن ربیع... به سرش نعره زد كه حركت كن پشتِ مركب دوان دوان با من تو بيا و اداى غربت كن پشت مركب زمين فتاد آقا اى حرامزاده ! كمى آرام پا برهنه كه مى‌بری او را از چه رو مى‌دهى به او دشنام؟ يادِ يك ماجرا دلش سوزاند ماجرايى كه ماجرا دارد ماجراى سه ساله و عمه داغِ شام و خرابه‌ها دارد ياد آن لحظه‌اى كه عمه‌ى او بين نامحرمان گذر مى‌كرد هر زمان كه سه ساله مى‌ترسيد عمه‌اش جسم خود سپر مى‌كرد شاعر: آرمان صائمی https://eitaa.com/Maddahankhomein
935-1665336122286.mp3
زمان: حجم: 1.15M
باز آتش شعله زده بر بيت الاحزان بهشتي مدينه زنده شد با دست تقدير خاطرات تلخ زخم روي سينه واي اي امان از اين مصيبت گشته در اين شهر غربت هتک حرمت بر ولايت واويلا واويلا گر هستي امام شيعه پس بگو عمامه ي روي سرت کو مانده اي بي يار و ياور در ميان کوچه ها، پس لشگرت کو آه امتي که سر رسيدند گرچه جسمت را کشيدند از تنت سر نبريدند واويلا واويلا مي سوزم از اين عزا که جانماز زير پايت را کشيدند در بين غوغاي کوچه اشک چشم دخترانت را نديدند آه دشمن تو وحشيانه آمده با تازيانه مي زند بر روي شانه واويلا واويلا شاعر : رضا تاجیک https://eitaa.com/Maddahankhomein
935-1665336122286.mp3
زمان: حجم: 1.15M
باز آتش شعله زده بر بيت الاحزان بهشتي مدينه زنده شد با دست تقدير خاطرات تلخ زخم روي سينه واي اي امان از اين مصيبت گشته در اين شهر غربت هتک حرمت بر ولايت واويلا واويلا گر هستي امام شيعه پس بگو عمامه ي روي سرت کو مانده اي بي يار و ياور در ميان کوچه ها، پس لشگرت کو آه امتي که سر رسيدند گرچه جسمت را کشيدند از تنت سر نبريدند واويلا واويلا مي سوزم از اين عزا که جانماز زير پايت را کشيدند در بين غوغاي کوچه اشک چشم دخترانت را نديدند آه دشمن تو وحشيانه آمده با تازيانه مي زند بر روي شانه واويلا واويلا شاعر : رضا تاجیک https://eitaa.com/Maddahankhomein
935-1665336122286.mp3
زمان: حجم: 1.15M
باز آتش شعله زده بر بيت الاحزان بهشتي مدينه زنده شد با دست تقدير خاطرات تلخ زخم روي سينه واي اي امان از اين مصيبت گشته در اين شهر غربت هتک حرمت بر ولايت واويلا واويلا گر هستي امام شيعه پس بگو عمامه ي روي سرت کو مانده اي بي يار و ياور در ميان کوچه ها، پس لشگرت کو آه امتي که سر رسيدند گرچه جسمت را کشيدند از تنت سر نبريدند واويلا واويلا مي سوزم از اين عزا که جانماز زير پايت را کشيدند در بين غوغاي کوچه اشک چشم دخترانت را نديدند آه دشمن تو وحشيانه آمده با تازيانه مي زند بر روي شانه واويلا واويلا شاعر : رضا تاجیک https://eitaa.com/Maddahankhomein
935-1665336122286.mp3
زمان: حجم: 1.15M
باز آتش شعله زده بر بيت الاحزان بهشتي مدينه زنده شد با دست تقدير خاطرات تلخ زخم روي سينه واي اي امان از اين مصيبت گشته در اين شهر غربت هتک حرمت بر ولايت واويلا واويلا گر هستي امام شيعه پس بگو عمامه ي روي سرت کو مانده اي بي يار و ياور در ميان کوچه ها، پس لشگرت کو آه امتي که سر رسيدند گرچه جسمت را کشيدند از تنت سر نبريدند واويلا واويلا مي سوزم از اين عزا که جانماز زير پايت را کشيدند در بين غوغاي کوچه اشک چشم دخترانت را نديدند آه دشمن تو وحشيانه آمده با تازيانه مي زند بر روي شانه واويلا واويلا شاعر : رضا تاجیک https://eitaa.com/Maddahankhomein