PTT-20210715-WA0021.opus
زمان:
حجم:
52.6K
#نوحه #شهادت_امام_باقر
امشب شب شهادت باقراست
آنکه چوآبائ خودش طاهراست
امام ما شد شهید
قامت صادق خمید
شهر مدینه زغمش کربلاست
شیعه ی او از غم او درعزاست
امام ما شد شهید
قامت صادق خمید
روز امام ما شده همچو شام
آتش کین زد به دل او هشام
امام شما شد شهید
قامت صادق خمید
امام باقر شده مسموم کین
گل علی، گشته فدایی دین
امام ما شد شهید
قامت صادق خمید
امام صادق جگرش خون شده
نشسته در ماتم و محزون شده
امامما شد شهید
قامت صادق خمید
آنکه بود به ساجدین نورعین
درک نموده کربلا با حسین
امامما شد شهید
قامت صادق خمید
کرب و بلا دیده و رنج و بلا
ناله زندیاد گل سرجدا
امام ما شد شهید
قامت صادق خمید
دیده که شمر خنجر زکینه کشید
سر ز بدن از گل زهرا برید
امام ما شد شهید
قامت صادق خمید
رضایعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5814441461634043937.mp3
زمان:
حجم:
2.01M
به نام خدا
#زمینه
#شهادت_امام_باقر علیه السلام
بند1️⃣
ماه ذالحجه بقیع غرق نوره
زائرا هستن ولی سوت و کوره
چاره چیه کنارت آقا
گریه ی زائراس بیصدا
نزدیکه ، وعده های شما
روزی که ، منتقم بخدا
میسازه ، مرقدت رو آقا
ای آقا
(السلام علی ، محمد بن علی)
بند2️⃣
روزیِ ما دستته ای آقا جون
عرفه یا اربعین کربلا مون
میبری ما رو میدونم
اونجا بیادت میمونم
حالا که ، قبلِ ماه عزاست
هرساله ، رزق ما با شماست
غیر از تو ، خیر مارو کیخواست؟
ای آقا
(السلام علی ، محمد بن علی)
بند3️⃣
یادگار کربلا داره میره
روضهدار کربلا داره میره
تو کودکی چیا که دیده
نیزه ها و سر بریده
هر لحظه ، غصه و حقارت
تو دیدی ، روز و شب جسارت
واویلا ، بردنت اسارت
ای آقا
(السلام علی ، محمد بن علی)
شاعر و نغمه پرداز : #امیر_طاهری
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شهادت_امام_باقر علیه السلام
از کودکی با آهِ سوزان گریه کردم
با کاروانی دیده گریان؛گریه کردم
هربار با مویی سپید و قامتی خم
عمه صدامی زد«حسین جان»...گریه کردم
یادم نرفته تا که دیدم مرکب آمد
با یالِ غرقِ خون ز میدان گریه کردم
دنبال مرکب پا برهنه می دویدم
دنبال زن ها در بیابان گریه کردم
دیدم که دسته دسته در گودال رفتند
شد شاه عالم سنگ باران گریه کردم
دیدم یکی زانو زده بر روی سینه
گیسوی جدم شد پریشان گریه کردم
دیدم که آب مشک را روی زمین ریخت
سر می برید از ذبح؛عطشان؛ گریه کردم
پیراهن یوسف به چنگ گرگ افتاد
میر بنی هاشم شد عریان گریه کردم
دیدم سپاهی حمله کرده سوی خیمه
تا صبح ؛من شام غریبان گریه کردم
همبازی ام را پیش چشمم ضجر می زد
گُم شد رقیه در بیابان گریه کردم
پیدا که شد تا صبح باعمه کشیدم
از گیسویش خار مغیلان گریه کردم
با چشمهایم کوچه های شام دیدم
کوچه به کوچه با اسیران گریه کردم
دیدم که ناموس خدا گشته گرفتار
برحال عمه من فراوان گریه کردم
دیدم که می بندد یکی با خیزرانش
لبهای یک قاری قرآن گریه کردم گریان؛گریه کردم
هربار با مویی سپید و قامتی خم
عمه صدامی زد«حسین جان»...گریه کردم
یادم نرفته تا که دیدم مرکب آمد
با یالِ غرقِ خون ز میدان گریه کردم
دنبال مرکب پا برهنه می دویدم
دنبال زن ها در بیابان گریه کردم
دیدم که دسته دسته در گودال رفتند
شد شاه عالم سنگ باران گریه کردم
دیدم یکی زانو زده بر روی سینه
گیسوی جدم شد پریشان گریه کردم
دیدم که آب مشک را روی زمین ریخت
سر می برید از ذبح؛عطشان؛ گریه کردم
پیراهن یوسف به چنگ گرگ افتاد
میر بنی هاشم شد عریان گریه کردم
دیدم سپاهی حمله کرده سوی خیمه
تا صبح ؛من شام غریبان گریه کردم
همبازی ام را پیش چشمم ضجر می زد
گُم شد رقیه در بیابان گریه کردم
پیداکه شد تا صبح باعمه کشیدم
از گیسویش خار مغیلان گریه کردم
با چشمهایم کوچه های شام دیدم
کوچه به کوچه با اسیران گریه کردم
دیدم که ناموس خدا گشته گرفتار
برحال عمه من فراوان گریه کردم
دیدم که می بندد یکی با خیزرانش
لبهای یک قاری قرآن گریه کردم
#قاسم_نعمتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein