eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
408 ویدیو
237 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹احسان بهاران🔹 عارفانى که از این رشته، سَرى یافته‌‏اند بى‏‌خبر گشته ز خود تا خبرى یافته‌‏اند سال‌ها مرکز پرگار حوادث شده‏‌اند تا از این دایره‏‌ها پا و سرى یافته‌‏اند... بار برداشته‌‏اند از دل مردم، عُمرى‏ تا ز احسان بهاران ثمرى یافته‌‏اند سال‏‌ها غوطه چو شب، در دل ظلمت زده‌‏اند تا ز چاک جگر خود سحرى یافته‌‏اند بسته‌‏اند از دو جهان چشم هوس، چون یعقوب‏ تا ز پیراهن یوسف نظرى یافته‌اند... همچو پروانه در این بزم، ز سوز دل خویش‏ بارها سوخته، تا بال و پرى یافته‌‏اند... «صائب» از گریۀ مستانه مکن قطع نظر که زِ هر قطرۀ اشکى گهرى یافته‏‌اند 📝 @Maddahankhomein
هر شام ز ماه رمضان صبح امیدی است هر روز ازین ماه مبارک شب عیدی است هر آه جگرسوز که از سینه برآید در دامن صحرای جزا سایه بیدی است هر نوع شکستی که ترا روی نماید چون موج درین بحر پر و بال جدیدی است تا خلوت یوسف که صبا راه ندارد از دیده یعقوب عجب راه سفیدی است در دامن دشتی که تو می می کشی امروز هر لاله او شمع سر خاک شهیدی است صائب اگرت دیده بیدار نخفته است در پرده شبگیر عجب صبح امیدی است @Maddahankhomein
عارفانى که از این رشته، سَرى یافته‌‏اند بى‏‌خبر گشته ز خود تا خبرى یافته‌‏اند سال‌ها مرکز پرگار حوادث شده‏‌اند تا از این دایره‏‌ها پا و سرى یافته‌‏اند... بار برداشته‌‏اند از دل مردم، عُمرى‏ تا ز احسان بهاران ثمرى یافته‌‏اند سال‏‌ها غوطه چو شب، در دل ظلمت زده‌‏اند تا ز چاک جگر خود سحرى یافته‌‏اند بسته‌‏اند از دو جهان چشم هوس، چون یعقوب‏ تا ز پیراهن یوسف نظرى یافته‌اند... همچو پروانه در این بزم، ز سوز دل خویش‏ بارها سوخته، تا بال و پرى یافته‌‏اند... «صائب» از گریۀ مستانه مکن قطع نظر که زِ هر قطرۀ اشکى گهرى یافته‏‌اند ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
🔹غافل شدیم...🔹 ما ز سیر و دور گردون از خدا غافل شدیم ما ز آب، از گردش این آسیا غافل شدیم... لب به حرف توبه نگشودیم با موی سفید در چنین صبحی ز غفلت از دعا غافل شدیم یاد شنبه، تلخ دارد جمعۀ اطفال را ما چرا زَاندیشۀ روز جزا غافل شدیم؟ گر چه پیری قامت ما را به صیقل ساخت خم با چنین روشن‌گری ما از جلا غافل شدیم عمر چون سیل بهاران رفت با چندین خروش ما ز خواب‌آلودگی‌ها زین صدا غافل شدیم 📝 https://eitaa.com/Maddahankhomein
افسوس که ایام شریف رمضان رفت سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت افسوس که سی پاره این ماه مبارک از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت ماه رمضان حافظ این گله بُد از گرگ فریاد که زود از سر این گله شبان رفت شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت شیرازه جمعیت بیداردلان رفت بیقدری ما چون نشود فاش به عالم؟ ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان آن روز که این ماه مبارک ز میان رفت تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت از نامه اعمال، سیاهی چو دخان رفت با قامت چون تیر درین معرکه آمد از بار گنه با قد مانند کمان رفت برداشت ز دوش همه کس بار گنه را چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت چون اشک غیوران به سراپرده مژگان دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت  @Maddahankhomein
🍀 🌺 🌸 قلم که در دستم پای راستین دارد سرِ ستایش مولی الموحّدین دارد به حُرمت قدمش کعبه را شرف بخشید شرافتی که مکان دارد، از مکین دارد خدای ماست علی؟ نه؛ خدانماست علی همان که مثل خدا نام دل‌نشین دارد «تبارک‌الله» از این رو به خویش گفته خدا که خلق مثل تویی _ الحق _ «آفرین» دارد عجیب نیست که دیده تو را نبی در عرش مگر به جز تو خداوند، هم‌نشین دارد؟ چنان به درّ نجف داده‌ای شرف که به کف ز خاک تربت تو هر مَلک، نگین دارد از آن زمان که مرا بر گرفته‌ای از خاک هنوز سایه‌ی من، ناز بر زمین دارد چهار فصلِ ضریحت پُر است از انگور که روز و شب، همه‌ی سال، خوشه‌چین دارد به خوشه‌ها که رسیدی فقط ببوی و برو هزار زائر لب‌تشنه در کمین دارد چنان به هم زده‌ای کار طبع خلقت را که قهوه‌های نجف، مزّه‌ی دهین دارد + به حکم اشهد "انّ علی ولیّ الله" اذان شیعه فقط رنگ و بوی دین دارد تخلّص شعرای تو، جمع اضداد است وگرنه جز تو چه کس و دارد؟ چقدر شوق، دل تو، ای اوّلین خورشید! برای دیدن خورشید آخرین دارد! در این سیاهی شب  با نوای اِنتَظِرو دلم به رجعت نور علی یقین دارد https://eitaa.com/Maddahankhomein
کم‌تر کسی است در غم من انجمن کند از من سخن بیاورد، از من سخن کند «دل‌های جمع را کند آشفته یاد من راضی نمی‌شوم که کسی یاد من کند» یاد آورم ز قاسم و عبّاس و اکبرم چشمم نظر چو بر گل و سرو و سمن کند غوغای کربلا، غم کوفه، حدیث شام جان بر لبم رسانَد و خون، قلب من کند ما را خرابه، جای شد و هیچ کس نگفت: باید که لاله جلوه به صحن چمن کند از بازگشتمان به مدینه کنایتی است هر کاروانِ خسته که رو در وطن کند بار مرا اگر چه اجل بسته است و باز خوش روبه رو مرا به حسین و حسن کند، شرمنده‌ی محبّت زینب شوم که آه! باید دوباره جامه‌ی ماتم به تن کند وقتی کفن برای من آماده می‌شود او باز گریه بر بدن بی کفن کند 📝بیت داخل گیومه از است. 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein