eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
688 ویدیو
359 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ای کوفه حالا می‌چشی طعم یتیمی را از دست خواهی‌داد مولایی صمیمی را از رحمت حق بعد او بی‌بهره خواهی‌ماند حتی نمی‌بینی به خود دیگر نسیمی را شمشیر زهرآلود جهل‌وکینه می‌کارد بر روی دل‌ها تا ابد «داغِ عظیمی» را یک‌عمر از دست شما خونِ‌جگر خورده‌ست با این که بر دل داشته زخمی قدیمی را حکم علی حکم خدا بود و نفهمیدید...! محکوم کرده حکم‌تان حکم حکیمی را این چشم‌های خیره بر در تا سحر، مانده دیگر کجا پیدا کند مرد کریمی را...؟ از دست‌وپا افتاده کوه صبر در محراب تا حس کند دنیا کمی حال وخیمی را غیر از غمی جان‌کاه و زجرآور چه‌خواهد داشت؟ آه! این‌جهان بعد از علی دیگر چه‌خواهد داشت؟ ارکان دین با رفتن این مرد ویران شد محراب مسجد قتلگاه شاه‌مردان شد دیگر صدا از چاه نخلستان نمی‌آید از‌بس‌که شب‌هایش پر از آه یتیمان شد حالا جهان بی‌علی دنیای بی‌دین‌هاست دست بشر کوتاه از دامان ایمان شد دل‌های ما با رفتن او چون کویری خشک در آرزوی دیدن یک‌قطره باران شد مولای مظلومان همین که بار رفتن بست جولان ظالم‌ها در این عالم فراوان شد «فُزتُ وَرَبِّ الکَعبه» را وقتی که سر می‌داد تا روز حشر از محضرش شرمنده انسان شد خون دلی که از فراق فاطمه می‌خورد امروز از زخم سرش لعل نمایان شد لعنت به آن که با مرادش نامرادی کرد لعنت به آن که تا تو را کشتند، شادی کرد! دنیا پس از تو می‌شود آیینه‌ی غم‌ها رنگ عدالت را نمی‌بینند آدم‌ها حالا فقیران مانده‌اند و خاطرات تو هر نیمه‌شب دارند با یاد تو عالم‌ها کار خلافت می‌رسد تا دست نااهلان! دار محبت می‌شود معراج میثم‌ها راه نجات این است که یار علی باشیم وقتی که دنیا پر شود از ابن‌ملجَم‌ها مردی شبیه مرتضی می‌آید و آن روز بر زخم‌های کهنه می‌بارند مرهم‌ها او عاقبت با ذوالفقار از راه می‌آید تا سرنگون گردند در هر گوشه پرچم‌ها پر می‌شود از دوستان او بهشت، اما پر می‌شود از دشمنان او جهنم‌ها ما چشم‌مان کور است، بین ما ولی هستی عین علی، عین علی، عین علی هستی ای منتقم ما شوق دیدار تو را داریم ما نیز مانند علی مشتاق دیداریم در صورت و سیرت تو مانند علی هستی ما هم برایت قنبر و سلمان و عماریم هر روز ما روز قیامت می‌شود بی‌تو هرشب شب قدر است و با یاد تو بیداریم در سینه‌ی ما هیچ‌ترسی از شهادت نیست تا در رکاب یک نفر از نسل کراریم یا با تو باید بود یا با دشمنان تو این حرف سنگین است و ما آن روز مختاریم آن‌جا مشخص می‌شود هر دوست از دشمن ما دوستان از دشمنانت سخت بیزاریم حاشا که از این باور خود دست برداریم ما با سقیفه داغ «مادرکُشتگی...» داریم وقتی بیایی مرهم این درد خواهی شد راه تمیز مرد از نامرد خواهی شد. https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم «چاه» رفتی و گشت بعد تو روزش سیاه چاه کارش شده است در غم هجر تو آه چاه سر زنده بود با تو ولی بعد رفتنت دیگر نمانده ثانیه‌ای روبراه چاه چشمش به راه خشک شد از بس نیامدی تا کی به رد پات بدوزد نگاه چاه!؟ او را ندیدن تو چه در هم شکسته است! افتاده است بعد تو در قعر چاه چاه لایق نبود چشم خلایق به دیدنت؛ محروم شد ولی به کدامین گناه چاه!؟ تَن ها همه فدات! تو تنها نبوده‌ای! دور خودت تو داشته‌ای یک سپاه چاه! @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم ای کوفه حالا می‌چشی طعم یتیمی را از دست خواهی‌داد مولایی صمیمی را از رحمت حق بعد او بی‌بهره خواهی‌ماند حتی نمی‌بینی به خود دیگر نسیمی را شمشیر زهرآلود جهل‌وکینه می‌کارد بر روی دل‌ها تا ابد «داغِ عظیمی» را یک‌عمر از دست شما خونِ‌جگر خورده‌ست با این که بر دل داشته زخمی قدیمی را حکم علی حکم خدا بود و نفهمیدید...! محکوم کرده حکم‌تان حکم حکیمی را این چشم‌های خیره بر در تا سحر، مانده دیگر کجا پیدا کند مرد کریمی را...؟ از دست‌وپا افتاده کوه صبر در محراب تا حس کند دنیا کمی حال وخیمی را غیر از غمی جان‌کاه و زجرآور چه‌خواهد داشت؟ آه! این‌جهان بعد از علی دیگر چه‌خواهد داشت؟ ارکان دین با رفتن این مرد ویران شد محراب مسجد قتلگاه شاه‌مردان شد دیگر صدا از چاه نخلستان نمی‌آید از‌بس‌که شب‌هایش پر از آه یتیمان شد حالا جهان بی‌علی دنیای بی‌دین‌هاست دست بشر کوتاه از دامان ایمان شد دل‌های ما با رفتن او چون کویری خشک در آرزوی دیدن یک‌قطره باران شد مولای مظلومان همین که بار رفتن بست جولان ظالم‌ها در این عالم فراوان شد «فُزتُ وَرَبِّ الکَعبه» را وقتی که سر می‌داد تا روز حشر از محضرش شرمنده انسان شد خون دلی که از فراق فاطمه می‌خورد امروز از زخم سرش لعل نمایان شد لعنت به آن که با مرادش نامرادی کرد لعنت به آن که تا تو را کشتند، شادی کرد! دنیا پس از تو می‌شود آیینه‌ی غم‌ها رنگ عدالت را نمی‌بینند آدم‌ها حالا فقیران مانده‌اند و خاطرات تو هر نیمه‌شب دارند با یاد تو عالم‌ها کار خلافت می‌رسد تا دست نااهلان! دار محبت می‌شود معراج میثم‌ها راه نجات این است که یار علی باشیم وقتی که دنیا پر شود از ابن‌ملجَم‌ها مردی شبیه مرتضی می‌آید و آن روز بر زخم‌های کهنه می‌بارند مرهم‌ها او عاقبت با ذوالفقار از راه می‌آید تا سرنگون گردند در هر گوشه پرچم‌ها پر می‌شود از دوستان او بهشت، اما پر می‌شود از دشمنان او جهنم‌ها ما چشم‌مان کور است، بین ما ولی هستی عین علی، عین علی، عین علی هستی ای منتقم ما شوق دیدار تو را داریم ما نیز مانند علی مشتاق دیداریم در صورت و سیرت تو مانند علی هستی ما هم برایت قنبر و سلمان و عماریم هر روز ما روز قیامت می‌شود بی‌تو هرشب شب قدر است و با یاد تو بیداریم در سینه‌ی ما هیچ‌ترسی از شهادت نیست تا در رکاب یک نفر از نسل کراریم یا با تو باید بود یا با دشمنان تو این حرف سنگین است و ما آن روز مختاریم آن‌جا مشخص می‌شود هر دوست از دشمن ما دوستان از دشمنانت سخت بیزاریم حاشا که از این باور خود دست برداریم ما با سقیفه داغ «مادرکُشتگی...» داریم وقتی بیایی مرهم این درد خواهی شد راه تمیز مرد از نامرد خواهی شد. https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم رسیده‌ای به سرانجام ماجرا مسلم علی ندیده وفا از اهالی این شهر نشسته‌ای به امید وفا چرا مسلم؟ نماز مغرب اگر صدهزار هم باشند دوباره یک‌نفری موقع عشا مسلم دوچشم مردم این شهر کور خواهد شد اگر اشاره کند برقی از طلا مسلم ببین که مردتر از مردهاست پیرزنی امید نیست به این قوم بی‌حیا مسلم شب نجات تو از دست شبه‌مردان است هزارشکر که دیگر شدی رها مسلم نمانده راهی و تو بی‌پناهی و باید فقط بلند کنی دست بر دعا مسلم اگرچه از سر دارالاماره می‌اُفتی سرت نمی‌رود اما به نیزه‌ها مسلم هزار مرتبه شکرخدا نمی‌ماند تن تو روی زمین زیر دست‌و‌پا مسلم ولی قرار شده تشنه‌لب شهید شوی به احترام لب شاه کربلا مسلم @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم تو را بردند بی عمّامه و عالم پریشان شد از آدم تا به خاتم در همین ماتم پریشان شد قدم برداشتی وقتی به روی خاک بی نعلین زمین مرد از خجالت،آسمان یکدم پریشان شد میان شعله ها بودی شبیه مادرت،او که شد از داغش پریشان هاجر و مریم پریشان شد نماز آخرت بود و تن سجاده می لرزید در آن ساعت که حتی کعبه هم از غم پریشان شد به یاد روضه‌ی گودال بودی لحظه‌ی آخر که با اشک تو حالات ملائک هم پریشان شد همان گودال که خم کرده قدِّ عمه جانت را که از سوز دل محزون او عالم پریشان شد https://eitaa.com/Maddahankhomein
سلام الله علیه کسی که ساحت آیینه ای منور داشت دلی شبیه بهشت خدا معطر داشت کسی که نور نگاهش زلال باران بود میان قاب دو چشمش همیشه کوثر داشت کسیکه نیمه‌ی شب حرمتش شکسته شد و دلی شکسته و چشمی ز غصه‌ها تر داشت قدم قدم وسط کوچه یاد حیدر بود نفس نفس به روی لب نوای مادر داشت سه بار دشمن او قصد جان او را کرد ولی ز ترس پیمبر از او نظر بر داشت خود امام گمانم دلش گریز زده به اینکه خنجر کندی بنای حنجر داشت به یاد ساعت آخر میان قربان گاه که شمر آمد و قصد بریدن سر داشت https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم تو را بردند بی عمّامه و عالم پریشان شد از آدم تا به خاتم در همین ماتم پریشان شد قدم برداشتی وقتی به روی خاک بی نعلین زمین مرد از خجالت،آسمان یکدم پریشان شد میان شعله ها بودی شبیه مادرت،او که شد از داغش پریشان هاجر و مریم پریشان شد نماز آخرت بود و تن سجاده می لرزید در آن ساعت که حتی کعبه هم از غم پریشان شد به یاد روضه‌ی گودال بودی لحظه‌ی آخر که با اشک تو حالات ملائک هم پریشان شد همان گودال که خم کرده قدِّ عمه جانت را که از سوز دل محزون او عالم پریشان شد https://eitaa.com/Maddahankhomein
💢 سفارش حضرت روح‌الله به روضه‌خواندن... 🔸در آخر منبر را بخوانند و زیاد بخوانند؛ دو کلمه نباشد! همان‌طوری که در سابق عمل می‌شد، بشود، گفته بشود، شعر و نثر در فضایل اهل‌بیت(ع) و در مصائب آن‌ها گفته بشود؛ تا این مردم مهیا باشند؛ در صحنه باشند، بدانند که ائمۀ ما تمام عمرشان را صرف برای ترویج اسلام کردند، اگر آنها یک سازش می خواستند بکنند، همۀ جهات مادی برایشان مهیا بود، لکن خودشان را فدای اسلام کردند و با سازش نکردند! 📝- وصیتنامه سیاسی ـ الهی، صحیفه امام، ج 21، ص 400 🆔 @elalhabib_ir
"مهمان کوفه" می گرید امشب باز حتی پیکر کوفه عطر علی پیچیده در سر تا سر کوفه مثل امیرالمومنین تنها ست مسلم در پس کوچه های ساکت و کور و کر کوفه وقتی که در ها روی مهمان بسته باشد پس می نالد از این غصه دیوار و درِ کوفه تقدیر مسلم نیست خاک کربلا اما قسمت شده باشد یل رزم آور کوفه وقتی که مسلم می شود محصور در آتش ارباب سهمش می شودخاکسترِ کوفه وقتی که مسلم تشنه لب جان می دهد یعنی لب تشنه کشتن هست تیر آخر کوفه می گفت مسلم لحظه جان دادنش: برگرد ای میهمان بی کس و بی یاور کوفه هم می برند انگشت و هم انگشترت را آه مردانِ از نامرد بی مذهب تر کوفه روزی به آتش می کشد کوفی خیامت را آتش ببارد کاش پس روی سر کوفه @Maddahankhomein
رجز بخوان ، رجز بخوان ، شبیه مرتضی علی که حیدری دگر شود دوباره سهم ما علی برو که اولین شهید این قبیله می‌شوی برو برو عزیز خانواده مرحبا علی سوارشو به سمت خیمه‌گاه دشمنان برو عقیق خون خویش را ببخش بر گدا علی برو به فتح خیبری دوباره و تو هم بده جواب ظلم قوم بدتر از یهود را علی هزار بار خورده‌ام زمین و باز پاشدم خودت بیا به من بگو چقدر مانده تا علی جوان من بلند شو ، نخواب بین معرکه بلند شو ، بلند شو ، بگو دوباره یاعلی نه پیرهن که جوشنت شده‌است پاره یوسفم چگونه این چنین شدی اسیر گرگ‌ها علی هم این طرف ، هم آن طرف ، به هر طرف تو هستی و بیابمت کجا علی ؟ کجا علی ؟ کجا علی ؟ چقدر تکه تکه‌ای ، چقدر پاره پاره‌ای به قول شاعران شدی هجا هجا هجا علی 🕊@Maddahankhomein
رسیده بر تن پاکت اگر هزار،جراحت غمت نشانده به جان صد هزار بار،جراحت قسم به خون گلویت اگرچه داغ تو دارم نبرده از دل من صبر یا قرار،جراحت نخواستم بزنم بوسه بر گلوی بریده گرفته است به جبر از من اختیار،جراحت سری به دختر مظلومه ات بزن که ببینی به روی برگ گل آورده دست خار،جراحت ببین برادر من، بر دلم زده است حرامی میان بزم می و شادی و قمار،جراحت پس از تو ابن خبیثی به قلب خسته‌‌ی زینب نشانده است به زخم زبان، هزار جراحت https://eitaa.com/Maddahankhomein
غزل مصیبت دروازه کوفه اسارت با سنگ های تیز بهم خورده روی تو جا خوش نموده نیزه چرا در گلوی تو تا باز شد لبان تو ،قاریِّ محترم پرتاب شد زهر طرفی سنگ سوی تو من تار ، تار، موی تو را شانه می زدم حالا ز چوبِ نیزه کنم جمع موی تو یک بخش ِصورت تو میان تنور سوخت از آن به بعد گشته عوض رنگ و بوی تو خیلی عوض شدی زصدا می شِناسَمَت هربار محملم برِسَد روبروی تو هرروز خونِ تازه می آید ز حنجرت از بس ترک ترک شده شکلِ سبویِ تو قرآن بخوان زحرمتِ زینب دفاع کن بازی نموده شایعه با آبروی تو رجاله ها به صورت تو سنگ می زدند برپرده های محمل ما چنگ می زدند @Maddahankhomein