#چل_روز_پیش
#اربعین
زبان حال حضرت رباب علیها السلام با حضرت امام حسین علیه السلام
چل روز پیش در بَر ِمن بود گوهری
در آسمان سینه ی من ماه انوری
می شد غم دلم ز نگاهی به او برون
با خنده هاش بوده مرا جان دیگری
وقتی که آب بر حرم ما حرام شد
امیّد کام اصغر من بود ساغری
وقتی که مشک ساقی لبهاش پاره شد
دیگر نماند بر عطشش یار و یاوری
شرم از لب ترک ترکش قاتلم شد و
آهش شده ست بر جگرم همچو آذری
لب تشنه بردی اش،خبر از سیری اش نشد
یک تن نگفت منتظرش مانده مادری
آخر چرا میان دو دریا غریب من
شد بی نتیجه خواهش آبت ز لشکری
دیدی جواب گریه ی شش ماهه ام چه شد
بغض علی و خنده ی تیر ستمگری
هر شعبه ای ز تیر سه پر بود نیزه ای
الحق که کرد هر پر آن کار خنجری
پرسم ز تو حسین چگونه تو را نکشت
تیری که تو کشیده ای از پاره حنجری
برگشتنت به خیمه برای تو سخت شد
آخر چگونه با گل بی جان پرپری
چل روز می شود که نرفته ز یاد من
دیدم تو را که محتضر از درد اصغری
با خنده های حرمله چل روز همدمم
گشته انیس دیده ی من روی نی سری
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein