چهارپاره - اربعین حسینی
یادشبهخیر دربهدریهای اربعین
یادشبهخیر بیسر ُو سامانتان شدیم
یک سفره پهن بود نجف تا به کربلا
یادشبهخیر ما همه مهمانتان شدیم
آنقدر لقمه بود همه سیر می شدند
زوار لحظه لحظه نمک گیر میشدند
در این مسیر صحبتی از خستگی نبود
پیر و جوان به شوقِ حرم شیر میشدند
شادابی و طراوت و ایثار و بندگی
در بینِ این مسیر شکوهی عجیب داشت
آن روزها تمامیِ این راه روز و شب
میشد حسینیه همه جا بوی سیب داشت
اِقرار می کنم به تو وابستهام فقط
اِصرار می کنم که مَرانی مرا حسین
دنبال میکنم همه جا روضه های سر
گودال ونیزه...تشتِ طلا...زیرِ پا...حسین
یک اربعین به پای سرت ناله زد حرم
یک اربعین چهها به سرِ خواهر آمده
یک جمله روضه مرثیهیِ خواهرِ شماست
از شام زینبِ تو چنان مادر آمده
قامت کمان و نیلی و پهلو شکسته ام
موی سرم سپید ولی روی من سیاه
از آن امانتی که سپردی به من نپرس
آمد خرابه سر شده ویرانه قتلگاه
خنجر سراغِ پشتِ سرت رفت خوب شد
جان کَندی و ندیده دو چشمت طناب را
شکرِ خدا نبود علمدار چون زدند
دائم به تشتِ رأسِ تو جامِ شراب را
پای سرِ بریده به هم جام داده اند
پای سرِ تو حرفِ خرید و فروش بود
لرزید کودکی که به من تکیه داده بود
وقتی اشاره کرد به او مردی از یهود
پیشِ نگاهِ قافله خندید حرمله
پیشِ رباب قاتلِ طفلت صله گرفت
وقتی که زجر واردِ بزمِ یزید شد
دستی به صورتش گُلِ این عائله گرفت
ای سر بریده زائرِ تو قد خمیده است
جای لگد به چادرِ من مانده غیرتی
با ساقِ نیزه پای سرِ نیزه دشمنت
پهلوی ندبهخوانِ تو سوزانده غیرتی
#یادش_به_خیر #کربلا
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein