eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
376 ویدیو
228 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
شمع دل میسوزد و شام غریبان امشب است مو پریشان زینب است، مو پریشان زینب است گم شده طفلان و حیران در بیابان زینب است مو پریشان زینب است، مو پریشان زینب است 🥀 جان زینب در شب شام غریبان گم شده یاریم کن یاحسین، یاریم کن یاحسین دخترت با گوش پاره در بیابان گم شده یاریم کن یاحسین، یاریم کن یاحسین 🥀 آسمان کربلا تیره شده واویلتا حضرت زهرا بیا حضرت زهرا بیا سر به روی نی تن شه مانده زیر دست و پا حضرت زهرا بیا حضرت زهرا بیا 🥀 https://eitaa.com/Maddahankhomein
133.4K
آه و واویلا صد آه و واویلا جِسم شَهْ بی سر ، در دل صحرا بر حرم دشمن سنگ جفا میزد آتش کینه ، شعله ها میزد آه و واویلا صد آه و واویلا... با تَن تبدار ای داد و اِی بیداد کُنجی افتاده ،حضرت سجاد از کف زینب رفته دگر چاره عترت طاها ، جمله آواره آه و واویلا صد آه و واویلا... نطق من از شرح این عزا لال است جسم شَهْ بی سر ، بین گودال است جانِ دو عالم از غم شده بر لب وا مصیبت از ، غصّه ی زینب آه و واویلا صد آه و واویلا... شاعر: امیر عباسی https://eitaa.com/Maddahankhomein
133.4K
آه و واویلا صد آه و واویلا جِسم شَهْ بی سر ، در دل صحرا بر حرم دشمن سنگ جفا میزد آتش کینه ، شعله ها میزد آه و واویلا صد آه و واویلا... با تَن تبدار ای داد و اِی بیداد کُنجی افتاده ،حضرت سجاد از کف زینب رفته دگر چاره عترت طاها ، جمله آواره آه و واویلا صد آه و واویلا... نطق من از شرح این عزا لال است جسم شَهْ بی سر ، بین گودال است جانِ دو عالم از غم شده بر لب وا مصیبت از ، غصّه ی زینب آه و واویلا صد آه و واویلا... شاعر: امیر عباسی https://eitaa.com/Maddahankhomein
201.1K
عالم همه محزون و پریشان حسین است شام است ولی شام غریبان حسین است از خـون جگـر لالـه فشـانید کـه امشب در مقتل خون، فاطمه مهمان حسین است حسین حسین یا مولا حسین اباعبدالله... نازل شده قرآن همه در مطبخ خولی یا کوفه پر از نغمۀ قرآن حسین است؟ دریا جگرش سوخته و آب شـده، آب لب‌تشنۀ لعل لب عطشان حسین است حسین حسین یا مولا حسین اباعبدالله... ای بـاد بـه زخـم تن اکبـر که رسیدی آهسته بزن بوسه که این جان حسین است زینب نگهش بر قـد خم‌گشتۀ زهرا زهرا نگهش بـر تن عریان حسین است حسین حسین یا مولا حسین اباعبدالله... صحرای بـلا گشته پـر از لاله و ریحان گل‌هاش همه زخم فراوان حسین است در تشنگی روز جــزا چشمۀ کوثر چشمی‌ست که می‌گرید و گریان حسین است حسین حسین یا مولا حسین اباعبدالله... ✍حاج غلامرضا سازگار https://eitaa.com/Maddahankhomein
بر تنش هر چه داشت را بردند عشق را روی نیزه ها بردند لنگر آسمان زمین افتاد عرشِ تنها ز صدر زین افتاد تیرها را دقیق زد دشمن نیزه ها را عمیق زد دشمن گلویش را به نیزه ها بردند بدنش را به زیر پا بردند بر تنش بی شماره زخم افتاد قامتش از فشار زخم افتاد صبر کردند و با خیالی تخت می کشیدند از تن او رخت سنگ زن های ماهر آوردند تیر بسیار نادر آوردند با سه شعبه فقط ز پا افتاد خواهرش داشت سخت جان می داد چون غریبان حسین را کشتند نا نجیبان حسین را کشتند https://eitaa.com/Maddahankhomein
304.5K
▪️زمینه گودال▪️ ▪️بنداول▪️ نکِش عزیزمو نزن تو صورتش تو رو خدا بده یه ذره آب بهش داری می بینی نامسلمون که بازه چشمای حسینم بسه کن دیگه چکمت رو بردار از روی لبهای حسینم شد مثل مادرم افتاده زیر پا شکسته سینه ی مظلوم کربلا ای وای ای وای حسین ▪️بنددوم▪️ بزار که پیرهنش بمونه تو تنش بگو دیگه نیان برای کشتنش هر چی که داشت بردی به غارت غارتگری اندازه داره بس کن می بینی که حسینم انگشت و انگشتر نداره عریانه پیکرش می بینه مادرش می میره دخترش دست بردار از سرش ای وای ای وای حسین محسن طالبی پور @Maddahankhomein
آجرک الله یا صاحب الزمان غروب بود و تنی چاک چاک در صحرا غروب یود و تنی روی خاک در صحرا غروب بود و روان خون پاک در صحرا غروب بود و شبی ترسناک در صحرا غروب بود و زمان هجوم و غارت بود غروب بود و شب اول اسارت بود بیا به روضه ی قبل از غروب برگردیم که زیر سُم نشده لاله کوب ، برگردیم نبود روی تنش سنگ و چوب ، برگردیم نداشت زخم و تنش بود خوب برگردیم نوشته اند مقاتل ، دروغ باشد کاش برید خنجر قاتل ، دروغ باشد کاش گمان کنیم که او هم زره به تن دارد گمان کنیم که یک کهنه پیرهن دارد که جای سالم و بی زخم در بدن دارد گمان کنیم که این کشته هم کفن دارد گمان کنیم که هرقدر غصه و غم هست کنار زینب کبری هنوز محرم هست چقدر روضه ی جانکاه کربلا دارد چقدر داغ جگرسوز نینوا دارد رسیده دشمن و چشمش مگر حیا دارد برای روضه ی زینب بمیر ، جا دارد غروب بود و مقاتل که روضه خوان بودند و محرمان علی بین ناکسان بودند امام ظهر به نی بود و آیه بر لب داشت امام عصر دهم بین خیمه ها تب داشت اگرچه دختر حیدر غمی معذّب داشت هوای معجر خود را همیشه زینب داشت تمام دخترکان را سوار محمل کرد برای رفتن خود گریه کرد و دل دل کرد نداشت محرمی و مثل شمع سوسو زد به نیزه ی سر عباس خواهری رو زد گمان کنیم که چون دست را به پهلو زد برای خواهر ارباب ناقه زانو زد گذشت کرببلا ، روضه ها نگشته تمام هنوز مانده مصیبت ، امان ، امان از شام @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم یاصاحب‌الزمان‌عجل‌الله ساعت سه توان آقا رفت خورد در پیش چشم زهرا تیغ ساعت چار رفت در گوال می کِشندش به هر طرف با تیغ 🥀 ساعت پنج شد زمین لرزید که سپاهی به گرد مقتول است ساعت شش شده‌است از گودال همه رفتند و شمر مشغول است   (حسن لطفی @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم هر قدر خوردم کتک یک لحظه چشمم تر نشد هیچ‌کس مانند من با غم مصمم تر نشد تکه‌های خیمه‌ها را جای معجر می‌برم بیش از این چیزی برای ما فراهم‌تر نشد بچه‌ها در بوته‌ها و دختران در شعله‌ها چشمِ نامردان ولی یک لحظه از غم تر نشد خیمه‌ها غارت شدند و گوش‌ها پاره ولی یورشِ این قوم بر طفلان تو کمتر نشد باز آتش بهتر از نامحرمانِ وحشی است مثل آتش هیچ‌کس اینقدر محرم‌تر نشد بی تعادل بودنِ تو کار دستم می‌دهد هرچه می‌کردند سر بر نیزه محکم‌تر نشد تا نیافتی بازهم بر نیزه‌ات کوبیدنت هیچ دردی مثل این پیشم مجسم‌تر نشد روی نیزه نیست عباسم سرش آویخته خواستم بوسم گلویش ساقه‌اش خم‌تر نشد زیر پای این قبایل چند ساعت بوده‌ای اکبرت هم از تو حتی نامنظم‌تر نشد نه لباسی داری و نه سر نه حلقی نه تنی هیچکس مانند تو اینقدر مبهم‌تر نشد خوب شد قبل هجوم اسب سر را برده‌اند خوب شد این سر از اینکه هست درهم‌تر نشد حسن لطفی @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸«آتش»، دور تا دور زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها زبانه می‌کشید؛ اما آن حضرت همان جا ایستاده بود … در نقلی آمده است: 🥀يكى از سربازان لشکر عمر بن سعد گويد: بانوى بلند قامتى را كنار خيمه‌اى ديدم... 📋 و النّارُ تَشتعِلُ مِن جَوانِبها، ▪️در حالى كه از هر طرف، آتش به سمت آن زن، شعله می‌کشید. 🥀 آن بانو گاهى به طرف راست و چپ و گاهى به آسمان نگاه مى‌كرد و دستهايش را بر اثر شدت ناراحتى به هم مى‌زد، و گاهى وارد آن خيمه مى‌شد، و بيرون مى‌آمد. با سرعت نزد او رفتم و گفتم: 📋 يا هٰذِِهِ ما وُقُوفُكِ هٰاهُنا، و النّارُ تَشتَعلُ مِن جَوانِبِك، و هٰؤلاءِ النِّسوَة قَد فَرَرنَ، و تَفَرّقنَ و لَم تَلحِقي بِهِنّ، و مٰا شَأنُك؟ ▪️اى زن! مگر شعله‌های آتش را نمى‌بينى؟ این زن‌ها همگی فرار کرده‌اند؛ تو چرا مانند ساير زنان فرار نمی‌كنى؟! 📋 فَبكَتْ زَینبُ، و قالَت: ياشَيخ! إنَّ لَنا عليلاً في الخيمة، و هُو لا يَتَمكّنُ مِن الجُلوسِ و النُّهوضِ، فَكيفَ أفارقُه، و قَد أحاطَ النّارُ بهِ ▪️در این‌هنگام، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به گریه افتاد و فرمود: اى‌مرد! ما شخص بيمارى در ميان اين خيمه داريم كه قدرت نشستن و برخاستن ندارد، چگونه او را تنها بگذارم و بروم با اينكه آتش از هر سو به طرف او شعله مى‌كشد... 📚معالی السبطین، ج٢ ص٨ ✍ غروب بود و زنی بی قرار , تنها بود زنی ز داغ برادر فکار , تنها بود غروب بود و زمین سرخ بود و باد سیاه زنی حزینه و بی غمگسار , تنها بود غروب بود و غم خیمه ای بدون عمود و زینبی که در آن گیر و دار , تنها بود غروب بود و سپاهی شهید و یک زینب شود به محمل خود تا سوار , تنها بود غروب بود و علمدار خفته و زینب کنار خیمه ی بی پاسدار , تنها بود غروب بود و برادر به مقتل و زینب کنار آن بَدنِ بی مزار , تنها بود غروب بود و طناب و اسیری و زینب غریب و خسته و چشم انتظار , تنها بود غروب بود و رُباب و صدای لالایی کنار تربت یک شیرخوار , تنها بود خلاصه این همه غم بود و زینب کبری میان لشکری از نیزه دار , تنها بود… @Maddahankhomein
🩸ای‌عمّه‌جان! به زن‌ها و بچه‌ها بگویید تا فرار کنند … در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی که به خیمه‌ها هجوم آوردند و خیمه‌ها ذاذلع آتش کشیدند، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به محضر إمام سجاد علیه‌السلام رسید و فرمود: 📜 يا بَقيّةَ المٰاضينَ! و ثِمالَ البٰاقينَ! قَد أضرَمُوا النّارَ في مَضارِبِنا ، فمٰا رأيُكَ فينا؟ ▪️اى يادگار گذشتگان و پناه باقيماندگان! خيمه‌ها را آتش زده‌اند؛ چه كنيم؟ 🥀 امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: 📜 عَلَيكُنَّ بِالفَرار! ▪️هر چه زودتر به بیابان‌ها فرار كنيد! 📜 فَفَرَرنَ بَناتُ رَسولِ اللّهِ صائحاتٍ، باكياتٍ، نادباتٍ ▪️همه مخدّرات و دختران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در حالى كه گريان بودند و فرياد مى‌زدند، فرار كردند و سر به بيابان‌ها گذاشتند. ✍ چشم خود واکن ببین ما را پریشان یا حسین در میان آتش این شام هجران یا حسین سوختن در پای تو رسم من است اما بگو در چه آیین رسم باشد خیمه سوزان یا حسین چشم خود واکن ببین در این غروب جانگداز کودکان را خسته و سر در گریبان یا حسین سر نداری تا ببینی ، خیز مادر آمده در کنار جسم زیر نیزه پنهان یا حسین پا به پای قافله باید از اینجا تا به شام سر کنم با دختران مو پریشان یا حسین پیکرت در بین گودال و سر نورانیت میشود کنج تنور و دیر مهمان یا حسین یک زن تنها چه سازد بعد از این با هجمهء تازیانه، کعب نی، خار مغیلان یا حسین گر به روی نیزه ها قرآن بخوانی ، میکنم من به لحن حیدری تفسیر قرآن یا حسین گر بمانی دیر نصرانی برایت بهتر است ماجراها هست بین چوب و دندان یا حسین غم مخور تا هست زینب ، هست پرچم بر فراز میکنم شامات را چون شام ویران یا حسین @Maddahankhomein