صحیفه ی هدیٰ.mp3
799.1K
نوحه شهادت امام باقر علیه السلام
السلام عَلیٰ باقرِ علمِ مصطفی
صحیفه ی هُدیٰ، گنجینه ی لطف و وفا
ای مولای مظلوم؛ یا باقر العلوم
یا باقر العلوم...
زهر جفا نمود بر جسم و جان و تو اثر
جان دادی و عالم شد از غمت خونین جگر
گفتی که در مِنا؛ گیرند بر تو عزا
یا باقر العلوم...
ای شاهدِ غم کربلا و خون خدا
دیدی سر ها شده هلال روی نیزه ها
آه از تیر و خنجر؛ جسم شده بی سر
آه و واویلتا...
https://eitaa.com/Maddahankhomein
2023_06_21_18_08_30.mp3
788.3K
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه_شهادت #امام_باقر_علیه_السلام
زهر جفا زده آتش به پیکرم
گریه مکن به من کنار بسترم
گریه کن از داغ عزیز زهرا
که شد تنش پاشیده بین صحرا
ای پسرم واویلتا واویلا
غم های کودکی کی می رود ز یاد
دیدم که جد من روی زمین فتاد
با عمه ام از روی تل می دیدم
هماره می دیدم و می لرزیدم
ای پسرم واویلتا واویلا
دور و بر حسین دیدم که صف زدند
او دست و پا زد و یه عده کف زدند
با دیدنش به سینه ام کوبیدم
شکاف زخم سینه اش را دیدم
ای پسرم واویلتا واویلا
دیدم به چشم تر جور و جفای شام
دیدم که بد زدند به نی سر امام
حرامیا قلب مرا بشکستند
دیدم که دست عمه ام را بستند
ای پسرم واویلتا واویلا
#محمود_اسدی_شائق
https://eitaa.com/Maddahankhomein
voice-changer-۲۰۲۳-۰۶-۲۵-۱۴-۰۵.mp3
1.7M
نوحه زمینه شهادت امام باقرع
🔹السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ .. 🔹
بند اول👇
عاشقی همجوارت نیست
همدمی هم کنارت نیست
حتی شب عزاداریت
کسی پیش مزارت نیست
وااای وااای وااای واویلا
تو ذهن خودم ، حرم میکشم
همیشه تو خیال خودم
برای غمت علم میکشم
آه از بی یاری
آه غصه داری
آه از زهر کاری
غریب آقام غریب آقام
بند دوم👇
تو هنوزم عزاداری
گریه ی بی صدا داری
هر روز توی دلت آقا
روضه ی کربلا داری
وااای وااای وااای واویلا
دلت از عطش ، کبابه هنوز
صدای رقیه می پیچه
توی دل این خرابه هنوز
آه، از کربلا
آه، وا عطشانا
آه، کو مشک سقا
غریب آقام غریب آقام
...............
شعر از: #مظاهر_کثیری_نژاد
سبک از: #عباس_زاده (منتظر)
...................................
#نذر_فرج
https://eitaa.com/Maddahankhomein
voice-changer-۲۰۲۳-۰۶-۲۵-۱۴-۳۸.mp3
1.93M
#زمینه_شهادت
#امام_باقر_علیه_السلام
بند:۱
خاطره های کربلا یادم نمی ره
اون همه غصه و بلا یادم نمی ره
سری که رف رو نیزه ها یادم نمی ره
یادم نمی ره
گودال و شمر و اون ضربه ها
یادم نمی ره
نامردا ریختن تو خیمه ها
یادم نمی ره
صدای ناله ی مادرش و
یادم نمی ره
از حال رفتن خواهرش و
(ای وایم ای وای)
بند:۲
قصه ی غربت حرم یادم نمی ره
آتیش و غارت حرم یادم نمی ره
داغ جسارت حرم یادم نمی ره
یادم نمیره
دستای بسته ی زینبو
یادم نمی ره
زانوی خسته ی زینبو
یادم نمی ره
گهواره غارت شد تو حرم
یادم نمی ره
رقیه هی میگفت معجرم
(ای وایم ای وای)
بند۳
خاطره های شهر شام یادم نمی ره
سنگای روی پشت بام یادم نمی ره
غربت و اشک عمه هام یادم نمی ره
یادم نمی ره
گوشای پاره از غارتو
یادم نمی ره
روزای تلخ اسارتو
یادم نمی ره
زخمای پای رقیه رو
یادم نمی ره
چادر پاره ی عمه رو
(ای وایم ای وای)
شعر از: #وحید_محمدی
سبک از: #عباس_زاده (منتظر) مشهد
................................
#نذر_فرج
https://eitaa.com/Maddahankhomein
یا باقرَالْعلوم
ای پنجمین امام یا باقرَالْعلوم
از ما تو را سلام یا باقرَالْعلوم
روی تو آفتاب شب را تو ماهتاب
ای نور صبح و شام یا باقرَالْعلوم
ای بحر ذُوالکَرم تا روز حشر هم
فیض ات رسد مدام یا باقرَالْعلوم
با هر نفس نسیم شهد ولای تو
ریزد مرا به کام یا باقرَالْعلوم
خود بود یک قیام ترویج علمِ دین
دین زنده زین قیام یا باقرَالْعلوم
من زنده ام به عشق ، این بودن و حیات
بی تو مرا حرام یا باقرَالْعلوم
نام تو را که هست آئينه ی دلم
بردم به احترام یا باقرَالْعلوم
ای وارث علی گنجینه ای ز علم
داری به هر کلام یا باقرَالْعلوم
دل شد کبوتر و ، تنها به شوق تو
بنشسته روی بام یا باقرَالْعلوم
بر تربتت که هست بی شمع و بی چراغ
سوزد دلم مدام یا باقرَالْعلوم
گشتی به دین مسموم زهر کین
از کینه ی هشام یا باقرَالْعلوم
از داغ کربلا یا زهر کینه ها
سوزد تو را کدام یا باقرَالْعلوم
من «یاسرم» شها در بارگاه عشق
هستم تو را غلام یا باقرَالْعلوم
محمود تاری «یاسر»
https://eitaa.com/Maddahankhomein
امام محمدباقر علیه السلام
نگاه کودکیات دیده بود قافله را
تمام دلهرهها را، تمام فاصله را
هزار بار بمیرم برات، میخواهم
دوباره زنده کنم خاطرات قافله را
تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم
خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟
چقدر خاطرۀ تلخ مانده در ذهنت
ز نیزهدار که سر برده بود حوصله را
چه کودکی بزرگیست این که دستانت
گرفته بود به بازی گلوی سلسله را
میان سلسله مردانه در مسیر خطر
گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را
چقدر گریه نکردید با سهساله، چقدر
به روی خویش نیاوردهاید آبله را
دلیل قافله میبرد پا به پای خودش
نگاه تشنۀ آن کاروان یک دِله را
هنوز یک به یک، آری به یاد میآری
تمام زخم زبانهای شهر هلهله را
مرا ببخش که مجبور میشوم در شعر
بیاورم کلماتی شبیه حرمله را
بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت
که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_باقر علیهالسلام
#غزل
🔹کربلا یعنی تو🔹
زندگی جاریست در لحن دعایت تا هنوز
میرسد از منبر دانش صدایت تا هنوز
یادگار توست تأثیر زیارتنامهها
مانده بر سجادههامان جای پایت تا هنوز
صفحه صفحه میشود حس کرد، پیدا کرد، دید
عطر شیرین تو را در هر روایت تا هنوز
رفتی و بردی نگاه دلنشینت را ولی
در نگاه آسمان خالیست جایت تا هنوز
زائرت حسرت به دل در آرزویت مانده است
بوده تنها ماه نو شمع عزایت تا هنوز..
کربلا یعنی تو، ای داغ مجسم! هر سحر
میرسد شبنالههای کربلایت تا هنوز
مثل بغض زائران بیقرارت مانده است
در گلوی روضهخوانها روضههایت تا هنوز
هرچه میگوییم ناچیز است، بیقدر است، حیف!
شاعری ننوشته تصویری برایت تا هنوز
📝 #حامد_اهور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
🏴 نذر شهادت جانسوز یابن السجاد(ع)
#حضرت_امام_محمدباقر_علیه_السلام🏴
👋لطفا حق روضه ادا شود😢
بیدار بود و مضطرب در تب دلش خون شد
از خاطراتِ کودکی هر شب دلش خون شد
با یادِ بابایِ مریض احوالِ در خیمه
در گریه هایِ بیهوا اغلب دلش خون شد
آهی کشید و هر چه ذهنش رفت در گودال
از قاتلانِ پست ِ بد مَشرَب دلش خون شد
از خنده هایِ حرمله(لع) از فحش هایِ شمر(لع)
از نیزه های نحس ِ لامذهب دلش خون شد
با جملهٔ "ألشمرُ جالِس" جان به لب میشد
یک عمر از عنوانِ این مطلب دلش خون شد
از داغِ جدّ تشنه لب گریان شد و هر بار-
حس کرد ظرف آب را بر لب؛ دلش خون شد
از فکرِ بر انگشت و انگشتر به هم می ریخت
از نعل هایِ تازه بر مرکب دلش خون شد
در روضهٔ دروازهٔ ساعات جان میداد
میگفت،آنجاعمه-جان زینب(س) دلش خون شد...
آورد یک نامرد تشتِ حاویِ "سر" را
افتاد بر جانِ رقیه(س) تب...دلش خون شد!
#السلام_علیک_یا_باقرالعلوم_ع
#سلام_بر_یادگار_کربلا
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
@Maddahankhomein
#امام_باقر علیهالسلام
#چارپاره
🔹همۀ عمر تو محرّم بود🔹
امشب از آسمان چشمانت
دستهدسته ستاره میچینم
در غزلگریۀ زلالت آه
سرخی چارپاره میبینم
زخمهای دل غریبت را
مرهم و التیام آوردم
باز از محضر رسولالله
به حضورت سلام آوردم
در شب تار تیرهفهمیها
روشنی را دوباره آوردی
آسمان را کسی نمیفهمید
تا که با خود ستاره آوردی
وارثِ آبروی سجاده
بندگی را تو یادمان دادی
دل ما شد اسیر چشمانت
دلمان را به آسمان دادی
آیه آیه پیام عاشورا
در احادیث روشنت گل کرد
امتداد قیام عاشورا
در تب اشک و شیونت گل کرد
دم به دم در فرات چشمانت
ماتم کربلا مجسّم بود
چشم تو لحظهای نمیآسود
همۀ عمر تو محرّم بود
دمبهدم ابری است و بارانی
از غم تو هوای چشمانم
چلچراغی ز گریه روشن کرد
ماتمت در منای چشمانم...
آه آتشفشان چشمانت
دیر سالیست بیگدازه نبود
همۀ عمر خون دل خوردی
داغهای دل تو تازه نبود
دیده بودی سه روز در گودال
پیکر آسمان رها مانده
سر سالار قافله بر نی...
کاروان بیامان رها مانده
دل تو روی نیزهها میرفت
دستهایت اسیر سلسله بود
قاتلت زهر کینهها؟ هرگز!
قاتلت خندههای حرمله بود
📝 #یوسف_رحیمی
@Maddahankhomein
بنام خدا
باشد از ختم رسالت این سخن
هست مُکلّف درجهان هر مردو زن
یاد باید کرد از اهل قبور
هر زمان در طول عمر خویشتن
مسلم فرتوت فاخر
«پنجشنبه است یادی کنیم از
اموات و درگذشتگان با نثار
صلوات و قرائت فاتحه»
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به حاجیان در خون آرمیدهی ششم ذی الحجه ۱۴۰۷ ق #شهدای_منا
حج آخرها
شکفت غنچهی خون بر تن کبوترها
به سنگِ، سنگ مرامان و سنگ باورها
سپرد کار به خنجر تبار بولهبان
که نشوند جهان نالهای ز حنجرها
دوباره ساحت پیراهنی که خونین شد
ز ننگ نقشهی تزویر نابرادرها
سرشت ماست شهادت بهشت ماست حسین
هماره تشنهی میدان وجود یاورها
نوشته با قلم خون حسین روز ازل
بزرگ واژهی سرمشقمان به دفترها
نوشته است شهادت کلید پرواز است
چه فرق اینکه چطور و کجاست سنگرها
چه فرق هست که در کربلاست یا عرفات
چه فرقْ، وقت شهادت میان کشورها؟!
که زیر جور خزان ایستاده میمیرند
به باد خم نشود قامت صنوبرها
که عشق قسمت ما کرده این سعادت را
که پر کشیم ز سلول تنگ پیکرها
چه زود قسمت لبیکشان اجابت شد
به وصل دوست رسیدند حَجِّ آخرها
#احمد_رفیعی_وردنجانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein