#امام_زمان_عج_مناجات_پایان_سال
افزوده شد بر غیبتت یک سال دیگر هم
بد میشود هر سالِ بی تو؛ بلکه بدتر هم
شد کاسههای صبرمان لبریز از غصه
از شعرهای گریهدارِ هجر، دفتر هم
سینه زدیم از ماتم ارباب هر شب را
از داغ هجران تو کوبیدیم، بر سر هم
شرمندهایم آقا که بین این همه نوکر
حتی نداری یار و یک ناچیز لشکر هم
تو در کنار مایی و هستیم نابینا
گفتی اناالمظلوم، نشنیدیم، پس کر هم...
هر چند، گاهی بیخیال روز موعودیم
اما تمام ترسمان این است، آخر هم،
گویند که: در آرزوی دیدن رویت،
مُردند از هجران تو یک قومِ دیگر هم
✍ #رضا_قاسمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
یه سالِ دیگه .mp3
1.97M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه سال تحویل و امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف سبک دادی مرا همیشه آزار .....
یه سالِ دیگه سپری شد
قسمتِ من خونجگری شد
خدایِ من از غصّهها صبرم سر اومد
یه سال دیگه گذشت خدا یارم نیومد
فصلِ بهاره امّا
بهارِ قلبِ زهرا
نیومده و مونده
چشام به راه خدایا
بیا بیا آقا جون /۴/
کاشکی بشه یه سالِ تحویل
هفتسینِ ما کربلا تکمیل
سرِ رو نِی سرِ بازار سرِ بریده
سیلیِ کین سهساله و سری که دیده
سینِ هفتم با آههِ
خواهرِ بیپناههِ
خواهری که تنش از ....
ضربِ لگد سیاههِ
حسین عزیزِ زهرا /۴/
فرق نداره کهنه و تازه
مگه میشه روزِ بی روضه
روزی که از حسین نگم دلم میگیره
نوکر باید با روضهیِ .... حرم بمیره
دائم به شور و شینم
دیوونهیِ حسینم
دلتنگِ سینهزنی
تو بینالحرمینم
حسین عزیزِ زهرا /۴/
#سال_تحویل #زمزمه #انتظار #کربلا #هفت_سین
#حسین_ایمانی
@Maddahankhomein
#مناجات_آخر_سال
دردهایم شده تکرار، بهم ریخته ام
غم شده بر سرم آوار، بهم ریخته ام
بعد از عمری، سر پیری به خودم می نگرم
من کی ام؟ عبد گنهکار، بهم ریخته ام
آخر سال شد و دردِ فراقت آقا
شده در سینه تلمبار، بهم ریخته ام
قدرِ یک سال خجالت زده ام از رویت
حقم این است که بسیار بهم ریخته ام
خبری نیست دگر از من و اشک سحرم
چشم هایم شده بیمار، بهم ریخته ام
منم و این دل رسوا شده و دست نیاز
نظری حضرت دلدار، بهم ریخته ام
پسر حضرت زهرا، به رقیه العفو
التفاتی بکن ای یار، بهم ریخته ام
جان فدای دل آن دخترکی که میگفت
به زمین خوردم و ناچار بهم ریخته ام
روسری سوخت،سرم سوخت،حجابم افتاد
وسط کوچه و بازار بهم ریخته ام
خبری از پدرم نیست،مرا برده ز یاد!
اصلا انگار نه انگار بهم ریخته ام
محمد جواد شیرازی
@Maddahankhomein
بنام خدا
سلام تقدیم به یکایک دوستان
"" "" ""
سلام داغ و گرم آخر سال
نثار دوستان همچو جان باد
خداوندا ببینم دوستان را
هماره خرم و خندان و دلشاد
بیائید دور ریزیم کینه ها را
شویم از دام قهر و نفرت آزاد
زنیم آتش به جان شوم فتنه
دهیم غم غصه را الساعه بر باد
زنیم یاران یکایک ساز شادی
شویم فرخنده چون یک تازه داماد
زداییم لکه از آئینه دل
نمائیم باغ دل را گلشن آباد
بکاریم ما نهال مهربانی
چو فاخر ما زنیم هر لحظه فریاد
بگوییم جملگی با شور و احساس
ٱوون آباد اولا فرتوت فرزاد
"" "" "" "" ""
شاعر: مسلم فرتوت(فاخر)
http://eitaa.com/Maddahankhomein
بنام خدا
می رسد بر گوش صدای سال نو
ما به سر داریم هوای سال نو
دلنشین است عطر و بوی نویهار
دلنواز است نغمه های سال نو
بر نهادیم پشت سر ایام سخت
بسته ایم دل بر صفای سال نو
سالها گفتیم دریغ از پارسال
کاش بود خوشرنگ حنای سال نو
حکمران گردد به گیتی عدل و داد
معنوی باشد فضای سال نو
باشد امسال سال پایان فراق
جاء الحق باشد نوای سال نو
مست و خرم گردد هر دلداده ای
از شمیم دل ربای سال نو
فاخرا بنما دعا از جان و دل
غم نباشد در سرای سال نو
"" "" "" "
شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_زمان_عج
#مناجات_پایان_سال
امسال هم گذشت تو از ما گذشت کن
اوضاعمان خراب شد آقا گذشت کن
وقتی پدر تویی همه کارت به حکمت است..
یا اینکه چوبمان بزن و یا گذشت کن..
هرجا شدیم بی خبر از تو حلال کن
هرجا شدیم بنده ی دنیا گذشت کن
از دوستان که خیر و محبت ندیده ای
ماندی میان ما تک و تنها گذشت کن
شرمنده ایم!شاهد ما گریه های ماست..
بدکرده ایم ما به تو اما گذشت کن
اقا بحق ساقی عطشان کربلا!
حرف از عموت آمده حالا گذشت کن
افتاد برزمین و صدا زد حسین جان..
آبی نرفت خیمه زنها گذشت کن
سیدپوریا هاشمی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
تحویل سال
سوگند میخورم که نباشی بهار نیست
شعری میان دفتر این روزگار نیست
سین سلام سفره ی تحویل سال نو
معنای حس و حال دلم انتظار نیست؟
روزی طلوع میکنی و می رسد بهار
اما به ماه و سال و زمان اعتبار نیست
تقویم هم به گفته ام اقرار می کند
احساس میکند که نباشی بهار نیست
آغاز سال نو به لبم ذکر العجل
آقا جهان بدون شما ماندگار نیست
"عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان"
سوگند میخورم که نباشی بهار نیست
#هدیه_ارجمند
http://eitaa.com/Maddahankhomein
دنیا قشنگ می شد اگر دل قرار داشت
آغاز سالِ باور مردم بهار داشت
پایان تلخ کامی و غم های بی امان
یک جمعه حین نم نم باران قرار داشت
عطر شکوفه نیست، از این باغ در کما
هرگز نمی شود ثمری، انتظار داشت
باید برای دیدن خورشید بی غروب
یک شهر دلشکسته ی دائم دچار داشت
مثل همیشه در تب نوروز مانده ایم
ای کاش یک نفر خبری از نگار داشت...
#محمدجواد_منوچهری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@Maddahankhomein
❃ا﷽ا❃
#مدح_مرثیه
#مربع_ترکیب
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
_____________________
وقتی که محبــوبِ دلِ مــردی امین باشی
وقتی که تنهــا یار ختــم المرسلیــن باشی
با مال و جانت ، حـامی قرآن و دین باشی
بیــن زنـان ، تنهـــا تو اُمُّ المومنیـــن باشی
والا مقـــامی می شـــوی که خالق سبحان
شخصــاً سلامت می دهـد بانوی با ایمـان!
ای دست تو جود و سخاوت داده دریا را
ای مهـــر تو بخشــیده نور ، آفاق دنیـا را
از عشـق تو ، حق پر نموده قلب طاها را
فــرش قدمهــــای تو کرده آســـمان ها را
تو آمدی دنیــای احمـــد با تو زیبــا شد
قلب محمـــد مَحـــرم بانوی بطـحا شد
از نور ایمـــان ، قلب پاک تو منـــور شد
با ذکـر هر أَشهَـد ، گل جانت معطــر شد
تاج مسلمـــانی برایت فخـــر دیگــر شد
دامــان تو شایســـتهٔ زهـرای اطهـــر شد
شد جایگاهت در زمین و آسمان ، معلوم
مــــادر بزرگ بی بدیــل یازده معصــــوم
در اوج سختیها شــدی همـــراه پیغمبر
آگــاه بــودی بر مقــــام و جـــاه پیغمبر
دیدی ســـعادت را فقــط در راه پیغمبر
اعجــــاز دیـــدی در کتـــاب الله پیغمبر
پر شد وجودت از شراب ناب عرفانی
بردی مقـام اولیــــن را در مسلـــمانی
در رنجـــها تو یاد دادی استـــقامت را
در همســری همراه بودن را حمـایت را
درس وفــاداری، حیا ، روح نجابت را
معنا نمودی واژه های عشق و عفت را
با این مقامات انتخاب مصطـفا هستی
فخـــر زنان و مادر خَیر النـــسا هستی
دست اجل افسوس! زود آمد سراغ تو
رنگ خـزان پاشیده شد بر عمـر باغ تو
خاموش شد در سال غم، نور چراغ تو
زخمـــی دگر زد بر پیمــبر سوز داغ تو
شد سال عام الحزن ، سال سخت پیغمبر
می سوخت از داغ عمو و هجــرت همسر
می دید پیغمبر که یار و یاورش می رفت
همسنـگری مثل خدیجه از بَـرَش می رفت
با رفتنــش آه از نهـاد دختـــرش می رفت
همــراه مادر جان او از پیکــرش می رفت
چشمان مادر همچـــنان دنبال زهـــــرا بود
چون باخبـر از غربت و احوال زهــــرا بود
در لحظه های آخرش ، در فکر دختر بود
در فکـــر نامردان و فکــر آتش و در بود
می دید زهرا را که مثــلِ یاسِ پر پر بود
یا آن طنــابی را که بر دستان حیدر بود
می رفت اما زیر لب می گفت یا زهـــرا
می خواند همــراه پیمــبر ، روضهٔ در را
___________________
رقیه سعیدی(ڪیمیا
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به نام خدا
#مدح_وفات
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
••••••••••••••••••••••••
کرامــت ، نقــشِ دستــان خدیجه
سخاوت ، محـــوِ احسان خدیجه
نجابــت ، رسمِ اُمُّ المومنین است
محبـــت ، مِهـــرِ شـــایان خدیجه
از آن روزی که شــد همـراه طاها
وفــا خیـــزد ، ز پیمــــان خدیجه
زنــی در شــأن پیغــمبـــر نبـــوده
به غیـــر از او به دوران خدیجه
خدیــجه مَحـــرمِ قــرآنِ طــاهــا
مـحمـّــــد ، روحِ قـــرآنِ خدیجه
برای رویــش بــاغ گـــل یــاس
ســـزاوار است ، دامــان خدیجه
بهشــت آمـــد پــدیــد از دامـــن او
جهـان شد مستِ ریحــان خدیجه
مـــدال اولیــن بانــوی اســلام
به عــالَـــم گشــت از آنِ خدیجه
یقیـــن آورد بر وحـــــی و نبـــوت
یقین شــد رمـــزِ ایمـــانِ خدیجه
فرستادش ســلام از عــرش اعــلا
به سویش ، ربّ سبحــان خدیجه
چو شـد همسنـگر دین ، مصطفـی را
تکــامل یــافت عـــرفــــان خدیجــه
به راه دین و پیغمـــر فــدا شــــد
تمــام مــال بـا جـــان خدیجـــه
غمی دیگر به عامُ الحزنِ طــاهـا
رقـــم زد داغ هجــــران خدیجـه
ز داغ یــاور و همسنگـــرِ دیــن
محمــد شــد ، پریشــانِ خدیجه
هـــزاران غصـــهٔ ناگفــتــه دارد
حدیثِ چشــم گریــان خدیجه
عزادارِ در و دیــوار و زهــراست
دلِ لبـــریزِ تـــوفــانِ خدیجه
چو پـروانه به دورِ شمـــعِ مادر
شده زهــرا نوا خـــوانِ خدیجه
سـزاوار است در مدحش بگوییم
همه جـانها به قـــربــان خدیجه
و اُمّ المومنیـــن جز او نبـــاشـــد
که این نام است عنــوان خدیجه
•••••••••••••••••••••••••
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
https://eitaa.com/Maddahankhomein