به مناسبت سالروز ورود حضرت معصومه(س)به شهر قم
ای خواهرِ سلاله ی هشتم خوش آمدی
ای روشنایی دل مردم خوش آمدی
قصد تو طوس و دیدن سلطان طوس بود
دست قضا تو آمده ای قم، خوش آمدی
تو آمدی و روی لب ما چنین نشست
گل خنده و زلال تبسم خوش آمدی
تو آمدی و بوی خدا شهرمان گرفت
بوی گل و طراوت گندم، خوش آمدی
تا آمدی، به شوق حضور تو در دیار
دریاچه آمده به تلاطم، خوش آمدی
صد ها چو اشعری شده اینجا غلامتان
ای نوکرت تمامیِ این قوم خوش آمدی
با دیدن تو لال و علیلی شفا گرفت
پا شد زِ جا و کرد تکلم، خوش آمدی
از برْکَتِ وجود تو قم معتبر شده ست
شد شُهره تر زِ میکده ی رُم ، خوش آمدی
از بسکه خیلِ زائر تو در حرم پُر است
من می شوم میان حرم گُم ، خوش آمد
بانو، برای من شده کُج ضریح تان
چون جان پناه و خانه ی دوّم، خوش آمدی
شب های جمعه در حرمت پرسه می زنم
مستم زِ جامت از سرِ این خُم ، خوش آمدی
من کربلای خود زِ کریمه طلب کنم
با عشقِ کربلا همه روزم به شب کنم
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شعر سالروز ورود حضرت معصومه(س) به شهر قم
مژده دهید باغ را، چون برکات میرسد
این يَم و شوره زار را، قند و نبات میرسد
قصدش اگرچه قم نبود، دست قضا ببین عجب!
حضرت معصومه به قم، قبلِ وفات میرسد
کشتیِ نوح آمده، بر روی ناقه جلوه گر
این خبر از سَما رسید، راهِ نجات میرسد
حُسنِ تمامِ اهلبیت، منبع جود و معرفت
هم برکات آمده، هم حسنات میرسد
بر دل عاشقان بَسی، از نفسِ مقدس اش
با قدمِ مبارک اش، شور و نشاط میرسد
بوی مدینه می وَزَد، از سرِ جاده بر مشام
جاده شده معطرش، تا نفحات میرسد
سجده كنيد جنيّان، همچو ملائكه بر او
وقت رسیدنش به قم، وقتِ صلاة میرسد
تشنه ی معرفت اگر، تشنه هنوز مانده است
بر لب خشک او بگو، آب حیات میرسد
بانوی قم کریمه است، مثلِ برادرش رضا
بر سر زائران خود، حینِ ممات میرسد
از طرف رضا بُوَد، به دستِ خواهرش اگر
برای کربلا به ما، برگِ برات میرسد
او نرسیده بر رضا، پس نَشود چُنین دگر
حالْ بِدان که زائرش، بر عتبات ميرسد
مژده به جمکران دهيد، از حرمِ کریمه اش
غُصه مَخور که مهدی آن، جلوه ی ذات میرسد
مُنتقمِ فاطمه و..، مُنتقمِ خونِ حسین
تِکیه به کعبه میزند، با صلوات میرسد
نزد کریمه«ملتمس»، با ادب و تکیده باش
از دل و جان قبول کن،هرچه برات میرسد
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح و مرثیه حضرت معصومه سلام الله علیها
ای روی تو قبله ی عبادت بانو
وی بوی تو خوش ترین طراوت بانو
داریم همه بزرگ و کوچک هامان
از روز ازل به تو ارادت بانو
ما مست نگاه فاطمیِ تو شدیم
با گوشه ی چشم تو چه راحت بانو
تو ناب ترین عشق به اهلبیتی
باید بنویسم به صراحت بانو
من هرچه گره داشته ام باز شده
از لطف تو و نیمه نگاهت بانو
بی راهه نمی رود دلم هیچ زمان
وقتی که تویی راهِ هدایت بانو
بانوی دو عالمی تو یا معصومه
این حُسن برازنده برایت بانو
تا در حرمت می روم و می آیم
مأنوس شدم به آستانت بانو
از صحن تو بوی عطر زهرا آید
قربان تو و صحن و سرایت بانو
عمریست که همسایهی خوشبخت توأم
به به، به منو به این سعادت بانو
تو دختر آن امام معصومی که..
گفته پدرت جان به فدایت بانو
هم فاطمه ای و هم گل فاطمه ای
این است برای تو کرامت بانو
در بطن دلِ اهل جهان جا داری
با چادرِ عفت و حیایت بانو
تو مثل پدر باب الحوائج هستی
ای جود کرم برایت عادت بانو
من یک سفرِ کرببلا می خواهم
کِی می کنی ام شما عنایت بانو؟
هر وقت دلم هوای ارباب کند
جایش بدهم تو را سلامت بانو
تو آمده بودی به پی دلبر خویش
در ساوه عوض شد زِ چه راهت بانو؟
چون زینب کبری به دیار غربت
از خصم شده بر تو جسارت بانو
اما شده فرق تو و زینب اینجا..
دیگر تو نرفتی به اسارت بانو
دیگر زِ سرت نرفت چادر، حتی
اموال شما نگشت غارت بانو
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
https://eitaa.com/Maddahankhomein
درد دلی از سر دلتنگی، تقدیم به خاک پای حضرت معصومه سلام الله علیها..
من اهل قمم خدای را بَس مِنَه
این شهر بُوَد پناه گاهم زِ گُنَه
من گرچه بَدَم، ولی اُمیدم اینَست
یا فاطمه اشفعی لنا فی الجَنَه
قم شهر بزرگان وکریمان باشد
قم بارگهِ خواهرِ سلطان باشد
قم را نَتَوان خار شِمُردش، آری
وقتیکه گُلی در دلِ ایران باشد
اینجا حرم آلِ رسول الله است
از منزلتش فقط خدا آگاه است
هرگز نَشود راهِ حریمش بسته
وقتیکه مسیرِ بندگی این راه است
گرچه که موقتاً حرم را بستَند
از دوری او دل محبان خَستَند
با پای دل و ذکر حرم می آییم
مستانِ حرم زِ بوی او هم مستَند
آری حرمش بوی خدا را دارد
عطری زِ بقیع و سامرا را دارد
اینجا شب جمعه زائران میگویند
دلْ حال و هوای کربلا را دارد
آری حرمش قبله ی دنیاست بیا
قم، مشهد و کربلایِ دلهاست بیا
از پُشتِ درِ بسته سلامی بفرست
اینجا حرمِ حضرت زهراست بیا
حقا که شفای ماست، آبِ شورَش
از گنبدِ زرد است، نمایان نورَش
اینجا چِقَدَر کور شفا یافت از او..
کوریِ دو چشمِ دشمنان کورَش
جایی که گدا از او بها می گیرد
دلْ نور زِ ایوان طلا می گیرد
لازم به طلب نیست،که ازخاک دَرش
بیمار به بوسه ای شفا می گیرد
ما مردم قم، اهل وفائیم همه
ما ریزه خورِ آلِ کسائیم همه
ویروس وَیا که جنگ، در راهِ وطن
ما پیروِ خطِ شهدائیم همه..
اصلاً که دُرست، عاملِ ویروسیم!!
در چشمِ تمامِ غافلان منحوسیم..
این تهمتِ نارواست، ما می گُذَریم
چون عاملِ رأفتِ امامِ طوسیم
مُحکم همه مثل کوه خضریم، بَلی
این قوم ندارد به شجاعت مثَلی
در اوجِ بلا و فتنه ها می گوییم
جانها به فدایِ علی و آلِ علی..
در قم حرمی همچو جِنان را داریم
از بَهرِ نماز، جمکران را داریم
مارا چه هراسی ست، زِ طوفان بلا
تا مهدیِ صاحب الزمان را داریم
مرگ است،که مارا به سویش می خواند
حق است ، که رازِ دل ما می داند
کمتر دلِ هم به رنج آریم ای دوست،
بر صفحه فقط سیاهی اَش می ماند..
ما اهل قمیم و بر خدا مُلتَمِسیم
بر آل نبی و مرتضی مُلتَمِسیم
در سیل و غم و زلزله و بیماری
یاحضرت معصومه، تورا مُلتَمِسیم
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#نذرحضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
باران تو را نامیده باران پس همین کافیست
سر چشمه بر یک رود گوید آفرین کافیست
معصوم نامت داده معصومه و این یعنی
یک واژه بر هر نکته فهمی تیزبین کافی ست
سلطان که نازت را کشد تکلیف ملت چیست
یعنی که این بر ناز تو ای نازنین کافیست
کافی ست که همسایه ات باشد امام عصر
یک جمکران باشد شکوهت را قرین کافیست
اصلا چرا او خانه اش را در کنارت ساخت
یعنی که محتاج دعایت هست و این کافیست
این یک غزل را هم قبولش کن که می دانم
بر شعر دانان کمتر اما دلنشین کافیست
تنها سفارش کردنی نزد برادر هم
بر شاعری دلخسته و شیدا ترین کافیست
زینت کریمی نیا(شیدای زینب)
http://eitaa.com/Maddahankhomein
شعر پیشکشی است به حضرت #فاطمه_معصومه_س، آیات عظام به ویژه #خمینی_کبیر، #قم و #قمیون و #شهدای_دفاع_مقدس که با #انقلاب خود، سرفصل تغییرات شگرفی در جهان اسلام و اتحاد آزادی طلبان شدند!
♥️🌺 قصیده ای در ۲۲ بیت
به پیشگاه #حضرت_فاطمه_معصومه (س)
#یاکریمانه
.................
#یاکریمانه به او سجده کنند از سر #بام
این چه #رکنی ست که #گلدسته بر آن کرده #قیام!؟
هر #کبوتر به رضایت سر تسلیم آورد-
بر سر دام تو... هرچند نمی بینم دام
جلوه گر می شود از #گنبد زردت، خورشید
می دهد تا به تو ای نورترین نور، #سلام
آسمانِ شبِ تو #خوشهیپروین دارد
باشد از روشنیِ صبح تو... ایام بکام
برف بارید و در اندیشه ی #حوضت رفتم
#پرچمت، ماهی و... شد #گنبدِ تو، ماهِ تمام
تا مکرر به خود آییم و دل از خود ببُریم
در و دیوار حرم، #آینهکاری ست تمام
قالیِ عشق تو را بافتم از سِیر #ضریح
به تو مشتاق شدم، رج به رج و گام به گام
#موزه ات را به تماشا که نشستم... دیدم -
غرق #تاریخ توام! از همه ی شهر، جُدام
در جوار تو چه #شاهان که گرفتند آرام!
ما غلامیم، غلامیم، غلامیم، #غلام
#کودکان، تشنه ی یک جرعه ی آبِ حرمند
این چه مستی ست که در آبخوری هاست «مدام»
چه شفاها که ندیدیم به #میخانه ی تو
جرعه نوشِ شبِ شعر تو خواصند و عوام
بیت بیتی که سرودم همه... «#بیتالنور» است ۱
چون که از روی تو ای ماه، گرفتم الهام
داستان تو چه اندازه به #زهراست شبیه
عمر کوتاه تو بوده... غزلی پر ایهام
دسته ای وقت #عزا از دل #بازار گذشت
روضه خوان گفت بخوانیم کمی #روضه_شام
#جمکران بعد طوافت، چه «صفا»یی دارد
هر که دارد عطش سعی، ببندد احرام
هم #مصلایی و هم #مسجد و هم #دانشگاه
چه #شهیدان که شدند از #حرم تو... اعزام
بی خبر بود که تو در دل ما جا داری
خواست ویرانه کند «#باغ_ارم» را صدّام ۲
وصف تو کار منِ بی سر و پا نیست... بزرگ!
از #حرم گفتم اگر... شرط ادب بود و کلام
حوض آبی، وسط #حوزه_علمیه چه بود؟!
روح دریاییِ #علامه و #آیات_عظام
یک طرف #صدر و #بروجردی و #خوانساری ها
یک طرف #بهجت و #فاضل، بزنم رو به کدام؟!
#مسجد_اعظم تو، گاهِ سخنرانی هاست
یاد باد آنچه که فرمود به کَرات، #امام...
«برسید آه به داد... ای #علمای_اسلام!
برسید آه به داد... ای #علمای_اسلام!»
#محمد_عابدی
#قم_المقدسه
..........................................
۱. بیت النور: عبادتگاه و محل اقامت حضرت معصومه (س) به مدت ۱۷ روز در قم که اکنون زیارتگاه زائران است.
۲. باغ ارم: ارم نام خیابانی است که به حرم منتهی می شود و مراد از باغ، حرم حضرت معصومه (س) می باشد که در زمان موشک باران شهرها در جنگ تحمیلی بارها مورد حمله قرار گرفت.
#سالروز_ورود_حضرت_معصومه_س
#هفته_دفاع_مقدس
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_معصومه"س"
نام مقدس: فاطمه
لقب شریف: حضرت معصومه(س)
پدر بزرگوارش: حضرت موسی بن جعفر(ع)
مادر گرامی اش: حضرت نجمه خاتون
ولادت با سعادت: اول ذیقعده الحرام ۱۷۳ ه.ق
محل ولادت: مدینه منوره
ورود به قم: ۲۳ ربیع الاول ۲۰۱ ه.ق
هدف از مسافرت: دیدار با برادر
شهادت جانگداز: ۱۰ ربیع الثانی ۲۰۱ ه.ق
محل مدفن: قم
طول عمر: ۲۸ سال
محل عبادتگاهش:قم بیت النور(مدرسه ستیه،میدان میر)
پاداش زیارت: بهشت برین
📚ماه بطحا،ص۲۴
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسین_ع
#ای_آبروی_عرش_عظیم_خدا_حسین
#همه_اش_لطف_حضرت_زهراست
ای دُرِّ خُفته دَر صَدَفِ کربلا حسین
ای پنجمین سِتاره ی آلِ عَبا حسین
ای نور دیدگان علی و پیامبر
آرام جان حضرت خَیرُ النِّسا حسین
ای روح تازه در دل ترکیب بند ها
زیبا سرود محتشم این شعر را حسین
(خورشید آسمان و زمین نور مشرقین)
(پرورده ی کنارِ رسول خدا حسین)
مدیون خونِ پاکِ تو هستند اوصیاء
ای انتهای مَرتبه ی انبیا حسین
هم عرشیان دَریده گَریبان ز داغِ تو
هم فرشیان به سوگ و غمت مبتلا حسین
عرش آبرو نداشت اگر حضرتَت نبود
ای آبرویِ عرشِ عظیمِ خدا حسین
ای بی کفن فِتاده به صحرای کربلا
وِی آهوی فتاده به دامِ بلا حسین
لعنت به آن کسی که به گودال قتلگاه
با چَکمه زد به پهلویِ تو بی هوا حسین
با آنکه آب مَهریه ی مادر تو بود
با تَشنگی سر از بدنت شد جدا حسین
(یونس) به این امید سروده است شعر خویش
گردی شفیعِ او تو به یوم الجزا حسین
سروده #یونس_وصالی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
زمزمه روضه شب جمعه
قبل از شهادت
حسین جان حسین جان حسین جان حسین
بیا این شب جمعهٔ آخری
حسین عزیزم بشین روبروم
همینکه موهات ونگا می کنم
گره می خوره ناله هام توو گلوم
سرِ شب شمردم کفن هامون و
بمیرم الهی یه دونه کمه
هزار تا لباسم برا یوسفی
که در بین گرگا بمونه کمه
دعا می کنم که شبیه خودم
تویِ جای تنگی گرفتار نشی
نبیم که در گودی ِ قتلگاه
داری پاتو روی زمین می کِشی
یه روز آخه دور تو خالی میشه
می مونی چه تنها تو و خواهرت
همه دسته دسته ته قتلگاه
باشمشیر و نیزه می ریزن سرت
بزرگ قبیله می گیره وضو
یه نیزه می شه بینشون دست به دست
لگد میزنه پهلوت و میشکنه
یکی مثل اونکه پر من شکست
شب جمعه ها قول میدم که بیام
کنار تو ای یوسف بی سرم
خونای گلو رو تمیز میکنم
باچشمی ترو گوشه معجرم
صدا می زنه پیش چشمام حسین
با نعلای تازه بهم ریختنت
به قدر کف دستی سالم نموند
زیر شمشیر و نیزه ها از تنت
#قاسم_نعمتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_عصر علیهالسلام
#حاج_قاسم_سلیمانی
#دعای_ندبه🔸أینَ المُنتَقِم🔸
امروز دلتنگم، نمیدانم چرا! شاید...
این عمر با من راه میآید؟ نمیآید؟
اصلاً چقدر از راه مانده؟ من کجا هستم؟
کی اختیار لحظههایم رفت از دستم؟
دلخوش به رفتن بودم اما راه گم کردم
این راه روشن را چه شد ناگاه گم کردم
حتی چراغ روشنی هم این طرفها نیست
در ازدحام ابرها، خورشید پیدا نیست
فانوس دل، میخواهد ای خورشید، نور از تو
خیری ندارد باقی این عمر دور از تو
این نامه را با خود نسیم آورده، میخوانی؟
از عاشقی در راه مانده، او که میدانی
عمریست از تو بیخبر ماندم، خبر داری!
مولا! خبر از حال قلب محتضر داری!
میترسم از این روزهای غربت دنیا
میترسم از دیروز، از امروز، از فردا
این لحظهها بی یاد تو دلگیر و دلتنگاند
این نغمهها بی عطر نام تو بدآهنگاند
این روزها شاید تو دلتنگی که اینگونه
یکباره دیگرگون شده دنیای وارونه
من خوب میدانم تو دلگیری از این دنیا
دلگیری از روز و شب ما بیتفاوتها
بیتو تمام عمر ما غرق تماشاییم
بار گرانی بر زمین... ما گرم حاشاییم
دلگیری از بیرنگی این شادی و غمها
دلگیری از دنیای تکراری آدمها
هر صبح جمعه آمد و ما خواب میدیدیم
دریای عشقت بود و... ما مرداب میدیدیم
یک شب بیا بیدار کن ما را که برخیزیم
از عشق خود سرشار کن ما را که برخیزیم
«اَینَ استقرّت»... دل هواخواه نگاه توست!
مولا کدامین جاده امشب سر به راه توست؟
ای کاش با یاد تو امشب همسفر بودم
از روضۀ پنهانی تو با خبر بودم
شاید که داری سر به روی تربت مادر
ای روضهخوان کوچههای غربت مادر
شاید رسیدی کربلا دیشب، شب جمعه
آه از شب بیتابی زینب، شب جمعه
شبهای جمعه کربلا غوغاست، عاشوراست
شور حسینی در جهان برپاست، عاشوراست
در جان عالم محشری کرده بهپا! او کیست؟
اصلاً شب جمعه، شب آرام ماندن نیست
ما هم شب جمعه عزیز از دست دادیم، آه
آه از شبی که رفت ماه ما به قربانگاه
در جان ما آتشفشان داغ او زندهست
این داغ، این آتشفشان، هر شب گدازندهست
در هر رگ ما شور خونخواهی به جوش آمد
هنگام فریاد آمد و وقت خروش آمد
آن انتقام سخت نزدیک است میدانیم
با ذکر اَین المنتقم، ما مرد میدانیم
او با سپاهی از شهیدان میرسد آری
دارد سپاه او چه سردار و علمداری
فردا که آفاق جهان یکدست بارانیست
آری علم دست سلیمانیست! زیبا نیست؟
این رجعت عشق است، این عهد شهیدان است
بیرق به دست حاج قاسم... بین میدان است
شوق شهادت داشت، عمری بندگی میکرد
یک عمر مانند شهیدان زندگی میکرد
در خاطر یاران همیشه عین باران بود
بر خصم توفنده چو دریایی خروشان بود
دلتنگ بود و با یتیمان گریه سر میداد
آغوش گرمش بوی آغوش پدر میداد
باران شده وقت دفاع از هر ستمدیده
مثل اسیری دمبهدم بر خویش لرزیده
«للظالمِ خصماً و للمظلومِ عونا» بود
او عطر مولا داشت، خاک پای مولا بود
او مرد میدان بود آری مرد میدانها
جا داشت در دلهای سوریها و افغانها
لبنان و سامرا، یمن، غزّه، گواه من
خورشید شبهای غریبان بود ماه من
او از تمام ما یقیناً ندبهخوانتر بود
یابنالحسنهایش ولی در بین سنگر بود
او سالیانی صبح جمعه منتظر مانده
در خط حمله، ندبه خوانده، اشک فرمانده
او «لَيْتَ شِعْرِي» گفته با مولای خود اما
در خط حمله در بیابانهای سامرا
«اَینَ استقرّت»... دل هواخواه نگاه توست!
مولا کدامین جاده امشب سر به راه توست؟
دلها اسیر سوز و سرمای زمستان است
دنیای ما محتاج لبخند بهاران است
گرمای دستان تو را کم دارد این شبها
لبخند زیبای تو را میخواهد این دنیا
میآیی از فصل گل و لبخند میدانم
در روزهای آخر اسفند... میدانم
با تو بهار رفته، از تبعید میآید
میآیی و آن روز با تو عید میآید
#یوسف_رحیمی
http://eitaa.com/Maddahankhomein