eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
692 ویدیو
365 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 به پیشگاه اباعبدالله الحسین (ع) مدح یا مرثیه!؟ 🥀🥀🥀 خون خود را دادی و دادی قیامَت را به خلق اینچنین دادی سعادت در قیامت را به خلق می شود چشم زمین، رود و... دلش دریای خون می رساند آسمان وقتی سلامت را به خلق مثل مادر مُرده ها بر صورت و سر می زنند ذاکران وقتی که می گویند نامت را به خلق هر که در گودال آمد دست خالی برنگشت ای به قربانت که بخشیدی تمامت را به خلق در کنار صوت قرآنِ تو، ده ها خطبه خواند آمد تا بفهماند کلامت را به خلق مدح یا مرثیه!؟ وقتی اشک بر تو کیمیاست. شاعرم... باید بگویم من کدامت را به خلق!؟ از و گذشتی آنچنان هدیه دادی با ، نسل امامت را به خلق 🆔 @Maddahankhomein
💚😭 تقدیم به ساحت ، (ع) و (عج) ............... ، چکامه ای سبز است ۱ غدیر چشمانت، سالنامه ای سبز است تو شاهزاده ی ایرانی و پر از غیرت قنوتِ روشن تو شاهنامه ای سبز است و روضه ی عطش تو اقامه ای سرخ است و روضه ی عطش تو اقامه ای سبز است ۲ نگاه کن به مسیری که بعد عاشوراست نگاه کن که مسیرت، ادامه ای سبز است بلند بالایی می رسد که مثل شماست نشانِ دیدنی او، عِمامه ای سبز است چه یوسفی که تماشای چهره اش، نور است چه یوسفی که معطر به جامه ای سبز است قم المقدسه ....................؛.................... ۱. زبور آل محمد نام دیگر صحیفه سجادیه می باشد که دربرگیرنده برخی از دعاهای امام زین العابدین (ع) است. ۲. عطش اول: عطش روز عاشورا عطش دوم: عطش حاصل از زهر 🆔 @Maddahankhomein
😭🤦🏻🖤 برای (ع) و خاموش 🥀🥀🥀 در آتش تب بودی و آتش گرفتی شدی در خیمه و از هوش رفتی مأمور بودی ای بر صبر، گویا فریادِ روشن بودی و خاموش رفتی گاهی پیاده می روی گاهی سواره خم می شوند از دور، نخلستان و گل ها آن بار سنگینی که بر دوش تو بوده ست بار امامت بوده نه زنجیر و غل ها از کوچه های کوفه درحال عبوری بوی می آید اینجا می خواهد آقاجان دهد بر تو سلامی ، سرِ دروازه شام است اما شکر خدا امیر کاروان شد تا جا نماند کودکی بین بیابان بی تاب بود اما ، تا که گم شد ، خودش را کشت تا پیدا شد آن جان ای مرد تنها در میان این همه زن در حیرتم از طاقت و صبر تو آقا در کوچه ها مثل خوردی زمین و در شام باشد بی گمان، قبر تو آقا قم المقدسه 🆔 @Maddahankhomein
💚😭 تقدیم به ساحت ، (ع) و (عج) سبز ............... ، چکامه ای سبز است ۱ غدیر چشمانت، سالنامه ای سبز است تو شاهزاده ی ایرانی و پر از غیرت قنوتِ روشن تو شاهنامه ای سبز است و روضه ی عطش تو اقامه ای سرخ است و روضه ی عطش تو اقامه ای سبز است ۲ نگاه کن به مسیری که بعد عاشوراست نگاه کن که مسیرت، ادامه ای سبز است بلند بالایی می رسد که مثل شماست نشانِ دیدنی او، عِمامه ای سبز است چه یوسفی که تماشای چهره اش، نور است چه یوسفی که معطر به جامه ای سبز است قم المقدسه ................................................. ۱. زبور آل محمد نام دیگر صحیفه سجادیه می باشد که دربرگیرنده برخی از دعاهای امام زین العابدین (ع) است. ۲. عطش اول: عطش روز عاشورا عطش دوم: عطش حاصل از زهر 🆔 @Maddahankhomein
تقدیم به (ع) دلداده ................... که دیده کاخ نشینی عفیفه و ساده!؟ که دیده دخترِ شاهی رفیع و افتاده!؟ «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» خدا به تو اینگونه، را داده بگو که بود و چه کرد با قلبت بگو چقدر شدی مست، مست از این باده! ، تسبیحِ رو به قبله ای خونین تو جانمازی... ، مُهر سجاده خدا زیاد کند هر که را اَست ، و چقدر مثل غریبی و عاشق چقدر مثل ، نجیب و دلداده مسیر زندگی ات کم نداشت از یوسف اسیر بودی اما چقدر آزاده! اگر چه مقصدمان اما ما هنوز اول راهیم و پای این جاده خودت کمک کن که جان گیرد برای ، باشد آماده قم المقدسه 🆔 @Maddahankhomein
🖤 قصیده ای چهل بیتی نثار قلب داغدار (ع) او بود... ......... «پرده اول» او بود امامی که به بازار رسید او بود غلامی که کس او را نخرید او بود یتیمی که پر از مقتل بود «مَن ماتَ علیٰ حبّ ، ماتَ شهید» ای وای از آن زمان که افتاد زمین با هروله اما سوی گودال دوید گودال، قصیده را غزل کرد و غزل از وزن نشد خارج و شد شعر سپید بر خاک کشید جسم بی جانش را دریا امواجِ پریشان شد باید ببرد بر سر دوشش خود را تا شام یک قافله در او غرق ساحل، که سرابی بود گم کرد نگاهی را طوفانِ شب از راه آمد فانوس، زمین افتاد از دستِ کمین خورده ی ماه در مقتلِ عشق با دستِ سپید زد رو به سیاهی ها آه... آن دست بلندی که کمی بالا رفت مست از مِی سیب شد ولی سیب نچید بی تاب ترین ماه زمین بود آن روز که از نیزه برآمد خورشید بنویس چه آمد به سر برکه ی سبز بنویس چه آمد به سر قوی سفید بنویس چه آمد به سر نیلوفر بنویس چه آمد به سر سرو رشید! از کوچ پرستو بنویس، از آن تیر از خون اناری که رسید و نرسید بنویس: چرا شمر به گودال رسید!؟ بنویس: چرا حرمله تکبیر کشید!؟ بنویس چگونه آب شد قلب بنویس چه چیز را شنید و نشنید!؟ مظلوم تر از او چه کسی بود!؟ آنکه در تشت طلا زد به لبش چوب...! یزید در غربت یک مدینه ی غرقِ نفاق مثل از عطش، به خود می پیچید «پرده دوم» سجاده اش آسمان شد و مُهرش ماه هر کس که تو را به قدر وسعش فهمید من، آن شتری که با تو ده ها حج رفت اما به جز عشق و معرفت از تو ندید ۱ من، شاپرکی که بر سر شانه نشست اما به هوای «دیگری»، از تو... پرید باید به تو برگردم و عاشق باشم ای وعده ی آشکار، الوعده وعید من در رمضان تو گرفتار شدم ای ماه ترین ماه من، ای عید سعید اعجازِ مناجاتِ شما راهگشاست از گنجِ ات بده شاهْ کلید شد شبنم اشک در قنوتِ صدفت تسبیحِ نجات بخشی، از مروارید در ساحت آن پنجره که رو به شماست باید که بود یا امثال و ها از حنجره ی سبز تو گشتند پدید بذر کلمات تو به بار آورده علامه و مرعشی، خمینی و وحید آرامشِ پنهان شده در هر سخنت از معرفت توست به قرآن مجید بگذار سلامی بدهم قبرت را بگذار زیارت کنمت، عبدِ عبید «پرده سوم» می سوزم از آن گنبد و گلدسته که نیست در ذهن من است طرح یک صحن جدید باید که تو گلستان بشود نابودی این حرامیان نیست بعید زیباست چراغ سبز در صحن در صحن تو سجاده ای از سنگ سفید خیبرشکن از راه می آید یک روز تا گردنِ کفر بشکند بی تردید ما منتظران، شوق رسیدن داریم پیش قدمش...آه، مرا سر بزنید! خالی ست اگرچه دستمان مولاجان داریم به ذوالفقارِ دستت... امّید «پرده چهارم» تو خاطره ی خونِ حسینی، تو... آنکه تمام روضه را درد کشید مداح از آن رو که تو غش می کردی از خواندن روضه، پیش تو می ترسید هر بار که گفت از قتیل العبرات از شدت اشکت، آسمان هم بارید دیدند که بارشِ شهابی دارد چشمان تو زیرِ تیربارانِ شدید کشتند خدا را و نمی دانستند او بوده و هست «اَقربُ مِن حبل ورید» دستی که به او سنگ زد این بار ولی بیرون شد از آستینِ آن روح پلید مرگ آمد و پنجه بر حقیقت انداخت انگار قیامت شد و در صور دمید پایان تو را نوشت با جامِ سراب دستی که عطش را به گلویت پاشید جامی که به لب رسید با دست ولید جانی که به لب رسید با دست ولید ۲ قم المقدسه ...................... ۱. امام سجاد (ع) شتری داشت که بر اساس بعضی از روایات بیست و دو بار با او به حج رفته بود، اما در تمامی این مدت حتی یک ضربه تازیانه هم به او نزده بود. امام در شب شهادت خود سفارش کرد به این شتر رسیدگی شود. وقتی امام به شهادت رسید، شتر یکسره به سوی قبر مطهر امام رفت، در حالی که هرگز قبر امام را ندیده بود خود را به روی قبر انداخت و گردن خود را بر آن می زد و اشک از چشم هایش جاری شده بود. خبر به امام باقر (ع) رسید. امام کنار قبر پدر رفت و به شتر گفت:«آرام باش. بلند شو. خدا تو را مبارک گرداند.» شتر بلند شد و برگشت ولی پس از اندکی باز به قبر برگشت و کارهای قبل را تکرار کرد. امام باقر (ع) باز آمد و او را آرام کرد ولی بار سوم فرمود: «او را رها کنید! او می‌داند که از دنیا خواهد رفت.» سه روز نگذشت که شتر از دنیا رفت. بحارالانوار، ‌ج ۴۶، ص۱۴۷ و ۱۴۸، حدیث ۲ و۳ و۴ به نقل از بصائر الدرجات و اختصاص و اصول کافی ج ۱، ص ۴۶۷، حدیث ۲و۳و۴ ۲. مورخین درباره قاتل امام ‌با‌ ‌هم‌ اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام ‌به‌ دست ولید مسموم شد ‌و‌ برخی دیگر معتقدند ‌به‌ دست هشام ‌بن‌ عبدالملک که برادر خلیفه بود؛ اما ‌به‌ ‌هر‌ حال، ‌او‌ نیز نمی‌توانست بدون اجازه ولید، مرتکب قتل امام شود. برگرفته از: بحارالانوار، ج ۴۶، ص۱۵۲، حدیث ۱۲ ‌و‌ ص ۱۵۳ و‌ ۱۵۴ 🆔 @Maddahankhomein
😭به پیشگاه و (عج) .......................... ای که هستی در پی حیّ علی خیر العمل می رسد روزی که می گیری حرم را در بغل «هر که بامش بیش برفش بیشتر»، نَقلِ دل است می روی تا که محقق گردد این ضرب المثل روبرویت گنبد پیغمبر است و کوچه ای - کوچه ای که از دلش می آید «الغوث»، «العجل» سر که می چرخانی از شوقت می افتی بر زمین هشت گلدسته به پایت ایستاده؛ بی بدل ، است و است ، سهم است از روز ازل ذوالفقاری هست آویزان از ایوان حسن تا نمادی باشد از شیر خدا، شیر جمل فکر کن از «باب قاسم» وارد صحنش شوی آن زیارت می شود شیرین تر از شهد و عسل فکر کن زانو زدی در محضر بابُ الکرَم آن عبادت که عبادت نیست، شعر است و غزل در قنوت خالی ات، پُر می شوی از انتظار دل به دریا می زنی و می شوی در اشک، حل در خودت حس می کنی او را... همانکه می رسد تا جهان خالی شود از قاب های مبتذل سبز خواهد شد تمام کوچه های شهرمان می رسد روزی... چراغان می شود کل محل قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
🤦🏻😭🖤 پیشکشی به .............. : قبله ی دل های ویران : جانماز و رحل قرآن : شب نشین کوچه ی درد : حال و روز یک پریشان : مرهم اندوه زائر : جای جایش : خنده ی دَه ها یهودی : گریه ی صدها مسلمان ، در عطشناکِ بیابان امیدِ عطسه ی ابر است و باران شبی ای کاش می گفت این مدینه کجا ما را کرده پنهان!؟ را باید کرد و کاخ ظلم را با خاک، یکسان اینجا غریبند ولی نه در میان قلب ایران غریبه در دل ما جای دارد قسم بر ، به سلطان! شما آبادیِ محضید و ما حیف فقط گفتیم از ویرانه هاتان! کجا گفتیم از و زهدش!؟ کجا گفتیم از حُسنِ جان!؟ کجا گفتیم از تدبیر !؟ کجا گفتیم از !؟ کجا... هان! تمام شعرمان، وصف بقیع است نگفتیم از امام خویش، چندان چه گوهرها که در این خاک، خفته و است یک از آن هزاران در مدینه، خانه دارد ولی بی صحن و ایوان «»، در کعبه ی خود دارد این خاک ببین... خوابیده در آن بقیع از کعبه باید یاد گیرد دهد چاک از پریشانی، گریبان قم المقدسه 🖤 🤦🏻 😭 https://eitaa.com/Maddahankhomein
🖤😭 پیشکش به (ع) و علمدار باوفایش (ع) و خیل ................ وقتی از نگاه قاب‌ها رد می‌شود رویای بودن در از خواب‌ها رد می‌شود بی‌خود می‌شود از خویش و وقت ربّنا نور از میان کاشیِ رد می‌شود تا می‌دود از پیچ‌وخم‌های به جز از باب‌ها رد می‌شود نازم به آن که خود بود و تشنه رفت جز او چه کس از رد می‌شود دیدند او را در یک غروب تلخ که مانند از مرداب‌ها رد می‌شود وقتی که او است دل طاقت ندارد کوچه را پای دل بی‌تاب، از رد می‌شود آدم نمی‌دانم چرا، بیشتر از روبروی رد می‌شود! اگر پر کرد از ، آذوقه را با اسب خود، از رد می‌شود https://eitaa.com/Maddahankhomein
😭🖤 غزلی به پیشگاه ............... سکوت، گاه نشان تحیّر است و تماشا سکوت، گاه دلیل توقّع است و تقاضا اگرچه دیر و به زحمت، به شامِْ آخرش آمد که روحِ تازه ببخشد به جانِ مرده، مسیحا نگاه کرد و عرق کرد، نگاه... زیر طَبق کرد زبان گشود : بقیه ات کو بابا!؟ قرار بود که با هم مسافرت برویم و قرار بود که خوش بگذرد به عمه و ماها - چه شد که حال، اسیر خرابه ایم و خرابیم گذاشتی به امیدِ که دخترت را تنها!؟ گذاشتی که بخوابم میان خیمه و رفتی به خود نگفتی از خواب می شوم پا... بابا!؟ تمام زندگی ام را گرفت این دشت از من نبود بلکه بود هزار مرتبه افتادم و نگفتم چیزی نبود چاره ی دردانه ات به غیر مدارا همیشه می گفتی من شبیه هستم ولی شدم حالا مثلِ نه، دقیقاً ! قم المقدسه ........................... https://eitaa.com/Maddahankhomein
هر شب جمعه، در اندیشه من بود کمیل صبح فردا دلم از ندبه‌ی بی‌یار شکست http://eitaa.com/Maddahankhomein
هر شب جمعه، در اندیشه من بود کمیل صبح فردا دلم از ندبه‌ی بی‌یار شکست http://eitaa.com/Maddahankhomein