🖤😭 به پیشگاه #امام_حسن_مجتبی_ع
در کویرِ خشکسالی ها، خدای جود بود
او که دریا بود و دستانش همیشه رود بود
کوه ها...! از چشمه ی احسان او لبریز شد
همچنان اما #حسن، خاکی ترین موجود بود
دست او بخشید و چشمش، عشق را فریاد زد
روز و شب بارید؛ این میخانه، نامحدود بود
پله ی منبر به پایش بوسه زد در کودکی
گاه در محراب، محو صورتِ #محمود بود
رفت از دوش #نبی بالا و یک لبخند چید
ساعتی از روز را اینگونه او خشنود بود
او #نبی بود و #علی بود و #حسین و #فاطمه
در #حسن، چیزی فراتر از #حسن مشهود بود
از هزاران حُسن خُلقش، این یکی را قاب کن
«در عمل، او بیشتر از آنچه می فرمود... بود»
آه... ابراهیم شد! بت ها به دست او شکست
انتخابِ این گلستان، آتش نمرود بود
چادری آتش گرفت و بوی غربت پخش شد
#فاطمه، شمعِ شبستان و #حسن چون عود بود
بعدِ #مادر زندگی سخت است... #مادر، زندگی ست!
سخت بود اما به هر زحمت که می شد بود، بود
دَلوْ را انداخت تا آبی به خواهرها دهد
سر به چاهِ خانه برد و گفت #مادر، زود بود!
عزمِ مسجد کرد تا آرام گیرد لحظه ای
پیش چشمش کوچه اما دود بود و دود بود
ریخت او در تشتِ رسوایی کمی از روضه را
سال ها در انتظار جامِ زهرآلود بود
#محمد_عابدی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شهادت_امام_حسن_عسکری_ع
داغ انگور
خوش به حالت که #حرم داری و #گنبد آقا
که #حسن بی حرم است آه... شبیه #زهرا
آسمان هم به خدا پیش تو کم آورده
گنبدت عرش معلی ست، حریمت دریا
#کعبه می خواست به دیدار تو نائل بشود
#سامرا تنگ در آغوش گرفتت، که نیا
زائران، دور ضریحت لکَ لبیک شدند
کعبه: شش گوشه ی توست ای پسر خون خدا
معتمد، سنگ به آیینه ی آهت انداخت
سینه ات برکه ی خون بود و دلت #عاشورا
داغ انگور کم از کوچه و شمشیر نبود
باده از شیعه گرفته چقدَر ساقی را...!
#محمد_عابدی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
✊🏻🇱🇧🇵🇸✊🏻 تقدیم به #جبهه_مقاومت و #شهید_سیدحسن_نصرالله
نیفتاده
................
از این دست اتفاقاتِ معظَّم، کم نیفتاده
#حسن بر خاک افتاده ولی پرچم نیفتاده
نمیخواهم بگویم آسمان ها بر زمین آمد
نمیخواهم بگویم اتفاقی هم نیفتاده
هنوز از حنجر گلدسته های سبز و نورانی
صدای جاریِ #پیغمبر_اکرم نیفتاده
هنوز #آیات_قرآن میرسد بر گوش دنیایی
که از #نخل_شهادت، قامت #میثم نیفتاده
#حسن، عمری به دنبال #شهادت بود و خندان است
به آبروی #امام_عصر حتی خم نیفتاده
جهان باید بداند که من #ایرانِ_سرافرازم
#درفش_کاویان و #پرچم_رستم نیفتاده
اگر که #زلزله افتاده در جان و دل #ارگم
ولی نام بلندم از دهان #بم نیفتاده
در این #لبنانِ خوش آب و هوا حتی
گذار سیبِ شک بر حضرت #آدم نیفتاده
چه #لبنانی که #شام و #کربلا و #کوفه شد یکجا
اگرچه دیده داغ بی امان و غم، نیفتاده!
رکابِ دل، ترَک خورد از #سلیمانی و #نصرالله
ولی از دستمان #انگشترِ_خاتم نیفتاده
اگرچه خیمه ها #آتش گرفت اما خدا را شکر
که بر #اهل_حرم، چشمان نامحرم نیفتاده
خدا را شکر بعدِ کشتن #مردان_غیرتمند
نگاه هرزه ای بر دامن #مریم نیفتاده
خدا را شکر #مهدی هست و #روزی می رسد از راه
خدا را شکر پرچمدارِ این عالم نیفتاده
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شهادت_سیدحسن_نصرالله
#ضاحیه_بیروت
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#سالروز_صلح_امامحسن_ع
😭 برای #حسن_بن_علی(ع)
#تحریم
از #صلح تو گفتیم ولی... در شبِ تحریم
آنگونه که باید نشد #اصلاح تو تکریم
تو گوهر جان بودی و ما در پی دنیا
گفتیم و نگفتیم چه ها کرد #زر و #سیم!
سهم تو نبوده ست به جز #غربت و #غربت
حتی نظر لطف ندارد به تو تقویم
در باب تو ای صبح دل انگیز، همین بس
شد روزیِ هر #پنجره با دست تو تقسیم
بگذار بیایم به شب سرد #مدینه
تا بگذرم از کوچه و آن مردم و اقلیم
ای #باخبر از حال بدِ مردمِ این شهر
باید کند احوال تو را آه... که ترسیم!؟
خواندی رجز از منبر و گفتی که #ولی کیست
دادی همه را از خطر #تفرقهها بیم
لعنت به بزرگان و شیوخ #متعصب
آنها که گرفتند به جای همه #تصمیم
امروز همان ها به تو ایراد گرفتند
آنها که نگفتند به جز #سازش و #تسلیم
ما را #حَسنیون به #حُسینیه کشاندند
تا #سبز شویم و نفسی #عشق ببخشیم
از شور تو «#قاسم» شده شیرینِ شهادت
با «#همت» تو شعر و شعائر شده تعظیم
دیشب تنم از یاد تنت شد پُرِ ترکش
گفتم که #حسن جان، همه ی من به تو تقدیم
#تیر آمد و خوابید صدای نفس شهر
نام تو می آمد ولی از حنجرِ بی سیم
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی
قم المقدسه
https://eitaa.com/Maddahankhomein
لبیک یاحسین😢
رفته بودم به زیارت که حرم گفت حسین
تاشنیدم همهٔ دوروبرم گفت حسین
مادرم نام #حـسـن را به من آموخته بود
بادلی سوخته اماپدرم گفت حسین
روضه خوان داشت زِ بی آبی طفلان میگفت
وسط روضهٔ توچشم ترم گفت حسین
همچو ققنوس نشدقسمت من قلهٔ قاف
سوختم درغم توبال وپرم گفت حسین
روزه بودم وسط روزترک خوردلبم
تاعطش کارگرافتدجگرم گفت حسین
من حسینی شده ی روز اَلستم انگار
چون خداوند به بالای سرم گفت حسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جان❤️
حالا که عزت وشرف وشوکتم ز تـوست
گردن به پیش خلق چرا کج کنم، حسین
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،روزتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
بیادسرداردلها وشهداء مدافعان وطن صلوت.
#اللهم_صل_علی_محمدوآل_محمدوعجل_فرجهم
https://eitaa.com/Maddahankhomein
لبیک یاحسین😢
رفته بودم به زیارت که حرم گفت حسین
تاشنیدم همهٔ دوروبرم گفت حسین
مادرم نام #حـسـن را به من آموخته بود
بادلی سوخته اماپدرم گفت حسین
روضه خوان داشت زِ بی آبی طفلان میگفت
وسط روضهٔ توچشم ترم گفت حسین
همچو ققنوس نشدقسمت من قلهٔ قاف
سوختم درغم توبال وپرم گفت حسین
روزه بودم وسط روزترک خوردلبم
تاعطش کارگرافتدجگرم گفت حسین
من حسینی شده ی روز اَلستم انگار
چون خداوند به بالای سرم گفت حسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جان❤️
حالا که عزت وشرف وشوکتم ز تـوست
گردن به پیش خلق چرا کج کنم، حسین
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،روزتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
بیادسرداردلها وشهداء مدافعان وطن صلوت.
#اللهم_صل_علی_محمدوآل_محمدوعجل_فرجهم
https://eitaa.com/Maddahankhomein
❣لبیک یاحسین😢
رفته بودم به زیارت که حرم گفت حسین
تاشنیدم همهٔ دوروبرم گفت حسین
مادرم نام #حـسـن را به من آموخته بود
بادلی سوخته اماپدرم گفت حسین
روضه خوان داشت زِ بی آبی طفلان میگفت
وسط روضهٔ توچشم ترم گفت حسین
همچو ققنوس نشدقسمت من قلهٔ قاف
سوختم درغم توبال وپرم گفت حسین
روزه بودم وسط روزترک خوردلبم
تاعطش کارگرافتدجگرم گفت حسین
من حسینی شده ی روز اَلستم انگار
چون خداوند به بالای سرم گفت حسین
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جان❤️
حالا که عزت وشرف وشوکتم ز تـوست
گردن به پیش خلق چرا کج کنم، حسین
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،روزتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
بیادسرداردلها وشهداء مدافعان وطن صلوت.
#اللهم_صل_علی_محمدوآل_محمدوعجل_فرجهم
https://eitaa.com/Maddahankhomein
💐 برای #امام_حسین_علیهالسلام
گل می دهد
......................
با بهار نام او، دشت و دمن گل می دهد
لاله میروید به خاک و یاسمن گل می دهد
دست او باران و چشمش آسمانی بیکران
می شود رنگین کمان، بر مرد و زن گل می دهد
گریه های یوسف و یعقوب روزی می رسند
خونِ افتاده به قلب پیرهن گل می دهد
می روم سمت #حرم وقتی به پایان می رسم
تا سلامی می دهم دنیا به من گل می دهد
بذر عشقش ریشه خواهد زد پس از دفن تنم
سینه ام گل می کند خاکِ کفن گل می دهد
#کربلا، آیینه ی لبریز چشمان #علی ست
ساقیِ او در فرات خویشتن گل می دهد
#کربلا پیوند #آل_مجتبی هست و #حسین
شاخه های نونهالان #حسن گل می دهد
#کربلا یعنی #حسین و #کربلا یعنی #حسن
او که بر نامردمان، با حُسن ظن گل می دهد
#ظهر_عاشورا هزاران بار #پیغمبر شد او
او که بر دشمن به لطف هر سخن گل می دهد
زخمه اش بر پیکر دشمن فقط یک زخم نیست
تیغ او در جنگ های تن به تن گل می دهد
موی او آشفته و خاکستری شد در تنور
او که روی نی به هر پیمان شکن گل می دهد
بوسه ای جان داد بر او، بوسه ای جانش گرفت
#زینبش می دید هر دم از دهن گل می دمد
#محمد_عابدی
قم المقدسه
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_علی_اکبر(ع)
تنها نه او فرزند ارشد بود
کامل ترین نسخه از #احمد بود
از حنجرش سر زد #بلال اما
در صورت و سیرت، #محمد بود
چشمان او از #حمزه پر بود و
دستان او #جعفرترین_یَد بود
آنها که از نزدیک دیدندش
گفتند که با عرش، هم قد بود
با خود بهشتی جاودان آورد
#لیلا که حوّایی مجدد بود
روز جوان، شد روز میلادش
بر عشق، تاکیدِ مؤکد بود
در ظلمت شب های بی مولا
در ربنایش نور بی حد بود
شب ها به یاد جد خود گاهی
در کوچه ها، در رفت و آمد بود
از اشک نخلستان، به جوش آمد
در چاه دل، فریادِ ممتد بود
در بین شیران عرب، #اکبر
مثل عموهایش سرآمد بود
مست از عمو می شد به وقت وعظ
وقتی #حسن، مقصود و مقصد بود
مست از عمو می شد به وقت رزم
#عباس وقتی مثل یک سد بود
مست از پدر می شد به وقت جنگ
وقتی #حسین آنجا که باید... بود!
برده دل ما را #علی با آن -
شش گوشه ای که زیر گنبد بود
ما می رویم و #کربلا باقی ست
او بوده و همواره خواهد بود
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Maddahankhomein
😭🤦🏻🖤 برای #امام_سجاد (ع) و #اسارت
خاموش 🥀🥀🥀
در آتش تب بودی و آتش گرفتی
#زهرا شدی در خیمه و از هوش رفتی
مأمور بودی ای #علی بر صبر، گویا
فریادِ روشن بودی و خاموش رفتی
گاهی پیاده می روی گاهی سواره
خم می شوند از دور، نخلستان و گل ها
آن بار سنگینی که بر دوش تو بوده ست
بار امامت بوده نه زنجیر و غل ها
از کوچه های کوفه درحال عبوری
بوی #سفیر_کربلا می آید اینجا
می خواهد آقاجان دهد بر تو سلامی
#مسلم، سرِ دروازه شام است اما
شکر خدا #زینب امیر کاروان شد
تا جا نماند کودکی بین بیابان
بی تاب بود اما #رقیه، تا که گم شد
#زینب، خودش را کشت تا پیدا شد آن جان
ای مرد تنها در میان این همه زن
در حیرتم از طاقت و صبر تو آقا
در کوچه ها مثل #حسن خوردی زمین و
در شام باشد بی گمان، قبر تو آقا
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#سالروز_شهادت_زینالعابدین_ع
🆔 @Maddahankhomein
🖤 قصیده ای چهل بیتی نثار قلب داغدار #سیدالساجدین (ع)
او بود...
.........
«پرده اول»
او بود امامی که به بازار رسید
او بود غلامی که کس او را نخرید
او بود یتیمی که پر از مقتل بود
«مَن ماتَ علیٰ حبّ #علی، ماتَ شهید»
ای وای از آن زمان که افتاد زمین
با هروله اما سوی گودال دوید
گودال، قصیده را غزل کرد و غزل
از وزن نشد خارج و شد شعر سپید
بر خاک کشید
جسم بی جانش را دریا
امواجِ پریشان شد
باید ببرد بر سر دوشش خود را
تا شام
یک قافله در او غرق
ساحل، که سرابی بود
گم کرد نگاهی را
طوفانِ شب از راه آمد
فانوس، زمین افتاد
از دستِ کمین خورده ی ماه
در مقتلِ عشق
با دستِ سپید
زد رو به سیاهی ها آه...
آن دست بلندی که کمی بالا رفت
مست از مِی سیب شد ولی سیب نچید
بی تاب ترین ماه زمین بود #علی
آن روز که از نیزه برآمد خورشید
بنویس چه آمد به سر برکه ی سبز
بنویس چه آمد به سر قوی سفید
بنویس چه آمد به سر نیلوفر
بنویس چه آمد به سر سرو رشید!
از کوچ پرستو بنویس، از آن تیر
از خون اناری که رسید و نرسید
بنویس: چرا شمر به گودال رسید!؟
بنویس: چرا حرمله تکبیر کشید!؟
بنویس چگونه آب شد قلب #علی
بنویس چه چیز را شنید و نشنید!؟
مظلوم تر از او چه کسی بود!؟ آنکه
در تشت طلا زد به لبش چوب...! یزید
در غربت یک مدینه ی غرقِ نفاق
مثل #حسن از عطش، به خود می پیچید
«پرده دوم»
سجاده اش آسمان شد و مُهرش ماه
هر کس که تو را به قدر وسعش فهمید
من، آن شتری که با تو ده ها حج رفت
اما به جز عشق و معرفت از تو ندید ۱
من، شاپرکی که بر سر شانه نشست
اما به هوای «دیگری»، از تو... پرید
باید به تو برگردم و عاشق باشم
ای وعده ی آشکار، الوعده وعید
من در رمضان تو گرفتار شدم
ای ماه ترین ماه من، ای عید سعید
اعجازِ مناجاتِ شما راهگشاست
از گنجِ #صحیفه ات بده شاهْ کلید
شد شبنم اشک در قنوتِ صدفت
تسبیحِ نجات بخشی، از مروارید
در ساحت آن پنجره که رو به شماست
باید که #مفید بود یا #شیخ_مفید
امثال #ابوحمزه و #انصاری ها
از حنجره ی سبز تو گشتند پدید
بذر کلمات تو به بار آورده
علامه و مرعشی، خمینی و وحید
آرامشِ پنهان شده در هر سخنت
از معرفت توست به قرآن مجید
بگذار سلامی بدهم قبرت را
بگذار زیارت کنمت، عبدِ عبید
«پرده سوم»
می سوزم از آن گنبد و گلدسته که نیست
در ذهن من است طرح یک صحن جدید
باید که #بقیع تو گلستان بشود
نابودی این حرامیان نیست بعید
زیباست چراغ سبز در صحن #حسن
در صحن تو سجاده ای از سنگ سفید
خیبرشکن از راه می آید یک روز
تا گردنِ کفر بشکند بی تردید
ما منتظران، شوق رسیدن داریم
پیش قدمش...آه، مرا سر بزنید!
خالی ست اگرچه دستمان مولاجان
داریم به ذوالفقارِ دستت... امّید
«پرده چهارم»
تو خاطره ی خونِ حسینی، #سجاد
تو... آنکه تمام روضه را درد کشید
مداح از آن رو که تو غش می کردی
از خواندن روضه، پیش تو می ترسید
هر بار که گفت از قتیل العبرات
از شدت اشکت، آسمان هم بارید
دیدند که بارشِ شهابی دارد
چشمان تو زیرِ تیربارانِ شدید
کشتند خدا را و نمی دانستند
او بوده و هست «اَقربُ مِن حبل ورید»
دستی که به او سنگ زد این بار ولی
بیرون شد از آستینِ آن روح پلید
مرگ آمد و پنجه بر حقیقت انداخت
انگار قیامت شد و در صور دمید
پایان تو را نوشت با جامِ سراب
دستی که عطش را به گلویت پاشید
جامی که به لب رسید با دست ولید
جانی که به لب رسید با دست ولید ۲
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
#شهادت_امام_زینالعابدین_علیهالسلام
......................
۱. امام سجاد (ع) شتری داشت که بر اساس بعضی از روایات بیست و دو بار با او به حج رفته بود، اما در تمامی این مدت حتی یک ضربه تازیانه هم به او نزده بود. امام در شب شهادت خود سفارش کرد به این شتر رسیدگی شود.
وقتی امام به شهادت رسید، شتر یکسره به سوی قبر مطهر امام رفت، در حالی که هرگز قبر امام را ندیده بود خود را به روی قبر انداخت و گردن خود را بر آن می زد و اشک از چشم هایش جاری شده بود.
خبر به امام باقر (ع) رسید.
امام کنار قبر پدر رفت و به شتر گفت:«آرام باش. بلند شو. خدا تو را مبارک گرداند.»
شتر بلند شد و برگشت ولی پس از اندکی باز به قبر برگشت و کارهای قبل را تکرار کرد.
امام باقر (ع) باز آمد و او را آرام کرد ولی بار سوم فرمود: «او را رها کنید! او میداند که از دنیا خواهد رفت.»
سه روز نگذشت که شتر از دنیا رفت.
بحارالانوار، ج ۴۶، ص۱۴۷ و ۱۴۸، حدیث ۲ و۳ و۴ به نقل از بصائر الدرجات و اختصاص و اصول کافی ج ۱، ص ۴۶۷، حدیث ۲و۳و۴
۲. مورخین درباره قاتل امام با هم اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام به دست ولید مسموم شد و برخی دیگر معتقدند به دست هشام بن عبدالملک که برادر خلیفه بود؛ اما به هر حال، او نیز نمیتوانست بدون اجازه ولید، مرتکب قتل امام شود.
برگرفته از: بحارالانوار، ج ۴۶، ص۱۵۲، حدیث ۱۲ و ص ۱۵۳ و ۱۵۴
🆔 @Maddahankhomein
🤦🏻😭🖤 پیشکشی به #ائمه_بقیع_علیهم_السلام
#بقیع_خسته
..............
#مدینه: قبله ی دل های ویران
#مدینه: جانماز و رحل قرآن
#مدینه: شب نشین کوچه ی درد
#مدینه: حال و روز یک پریشان
#مدینه: مرهم اندوه زائر
#مدینه: جای جایش #بیتالاحزان
#مدینه: خنده ی دَه ها یهودی
#مدینه: گریه ی صدها مسلمان
#مدینه، در عطشناکِ بیابان
امیدِ عطسه ی ابر است و باران
شبی ای کاش می گفت این مدینه
کجا #زهرای ما را کرده پنهان!؟
#بقیعِ_خسته را باید #حرم کرد
و کاخ ظلم را با خاک، یکسان
#امامانِ_بقیع اینجا غریبند
ولی نه در میان قلب ایران
غریبه در دل ما جای دارد
قسم بر #ضامن_آهو، به سلطان!
شما آبادیِ محضید و ما حیف
فقط گفتیم از ویرانه هاتان!
کجا گفتیم از #سجاد و زهدش!؟
کجا گفتیم از حُسنِ #حسن جان!؟
کجا گفتیم از تدبیر #باقر!؟
کجا گفتیم از #صادق!؟ کجا... هان!
تمام شعرمان، وصف بقیع است
نگفتیم از امام خویش، چندان
چه گوهرها که در این خاک، خفته
و #مقداد است یک از آن هزاران
#خدیجه در مدینه، خانه دارد
ولی #امالبنین بی صحن و ایوان
«#علی»، در کعبه ی خود دارد این خاک
ببین... #بنت_اسد خوابیده در آن
بقیع از کعبه باید یاد گیرد
دهد چاک از پریشانی، گریبان
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🖤 🤦🏻#دومین_قبر_غریب_بقیع_امام_سجاد_علیهالسلام 😭
https://eitaa.com/Maddahankhomein