eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
687 ویدیو
359 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
ترکیب بند ولادت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام دل سودا زده سامان نپذیرد هرگز کافر چشم تو برهان نپذیرد هرگز آنکه بیمار نگاهی شده هنگام سحر منت مرهم و درمان نپذیرد هرگز با نگاه تو اگر عاشقی آغاز شود جز به دیدار که پایان نپذیرد هرگز دل اگر خانه ی هر بی سر و پایی گردد اثر از گفته ی خوبان نپذیرد هرگز عمر بی معرفت آبی است که از جو رفته این زیانی است که جبران نپذیرد هرگز ما در خانه ی سلطان سر و سامان داریم هرچه داریم ز آقای خراسان داریم با دم قدسی معشوق ؛نفس تازه کنم تا که قدری سخن از یار خوش آوازه کنم صحن گردی حرم وقت سحر می خواهم تا صفای دل شیدا زده اندازه کنم بین هشتی حرم گر بکشیدم بر دار سر سودایی خود زینت دروازه کنم سرگذشت من وتو گشته کرمنامه ی عشق هر سحر ،پای مناجات ،دلی تازه کنم تار گیسو طلبم تا که ورق های دلم همچو یک مصحف پر درد به شیرازه کنم نام این مصحف دل را بگذارم ز قضا قصه ی یک سگ ولگرد و کرامات رضا تا که بر گنبد تو دیده ام از دور افتاد ناگهان در دل آلوده ی من شور افتاد اولین بار که دیدم حرمت را گفتم: ای سلیمان به سرایت گذر مور افتاد بی پناه آمدم و خوب پناهم دادی راهم از حادثه در دولت منصور افتاد تابه خود آمده دیدم که دل از دستم رفت وسط آینه ام چشمه ای از نور افتاد نه بگویم که کلیمم،حرمت عرش خداست اتفاقی ره موسای دل از طور افتاد یک قدم سوی تو با عمره برابر گردد کعبه هم دور سر گنبد تو می گردد ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی دستگیر دل هر خسته دل و گمراهی ز عنایات رئوفانه ی تو فهمیدم که نه من بلکه همیشه تو مرا می خواهی در بهشت تو نهم پای، چو با کوهی درد تو طبیبانه دوا می کنی اش با آهی من گدا زاده و تو نسل به نسلت سلطان خوش برازنده ی تو صحن و سرای شاهی حاجت از دل نگذشته تو روا می سازی ای که ناگفته ز اسرار دلم آگاهی من مسلمان شده ی نیمه نگاهت هستم لحظه ی مرگ بیا دیده به راهت هستم دل بیمار مرا فرصت درمانی ده با دم قدسی ات ای دوست مرا جانی ده قبل از آنی که گناهم نفسم را گیرد آمدم توبه کنم مهلت جبرانی ده همچنان زلف پریشان تو آواره شدم به دل خانه خرابم سر و سامانی ده شوری اشک چشیدم که نمک گیر شدم سر این سفره به من رزق فراوانی ده حمدلله که سر کوی تو زنجیر شدم استخوانی به سگ خانه ات ارزانی ده لحظه ی مرگ قدم رنجه کن و بر ما هم فیض دیدار چون آن عاشق سلمانی ده از تو من روزی شبهای محرم خواهم چشم پر گریه ای و سینه ی سوزانی ده سفره ی عاشقی ام را تو بیا کامل کن عصر روز عرفه فرصت قربانی ده در حریمت خبر از عرش خدا می آید بوی سیب حرم کرببلا می آید آمدی تا که به نامت دل ما زنده شود یادی از فاطمه و شیر خدا زنده شود آمدی تا سند شیعگی ما باشی با نفس های تو تسبیح و دعا زنده شود آمدی تا ز پی ات خواهرت آواره شود یاد آوارگی شام بلا زنده شود پلک زخمی تو از خاطره ی گودال است آمدی روضه ی آن رأس جدا زنده شود امر کردی به همه گریه کنند بهر حسین تا غم بی کفن کرببلا زنده شود جد مظلوم تو را با لب عطشان کشتند خواهرش دیدو به گیسوی پریشان کشتند نعمتی https://eitaa.com/Maddahankhomein
🍃🏴 در عزای شب ششم محرم الحرام 🏴🍃 داشت عشقِ نبرد؛ روز ازل پسرِ غیرتیِ شیرِ جمل سیزده سال از عمو آموخت جرأتی که نداشت مثل و بدَل گفت در چشم من شهادت هست- سخت شیرین! شبیه طعم ِ عسل إذن میدان گرفت مردانه داشت در سر، خیالِ خیرُالعمل غضبش ذوالفقارِ عریان بود رجزَش بود جانشینِ اجل از هجومش چقدر ترسیدند گرچه بودند مثل ؛ یل جنگجویانِ مدّعی؛ حیران... دشمنانِ پیاده؛ مستأصل... یک نفر گفت بیچاره شدیم حمله اش را کسی کُنَد مختل نیزه باران شد و به خاک افتاد پیکرش شد اسیرِ قوم ِ دغل از حسن(ع) داشتند کینه به دل پسرش را زدند بینِ جدَل (ع) از حال رفت و جایِ پدر- آمد او را عمو گرفت بغل جان سپرد و به جای آن همه تیر آب می خورد کاش حدّاقل! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @Maddahankhomein
🖤 نثار (ع) لب به لب از داغ علی اکبر بود ، واحه ای از باغ علی اکبر بود سر فرو برد به دامان نجابت، خورشید که جهان در پی اشراق علی اکبر بود آنچه او را به ، همه جا کرد شبیه طینت و منطق و اخلاق علی اکبر بود او شد و سر داد و اذان، هیئت ابلاغ علی اکبر بود اینکه گفتند بمان پای امامت تا جان کار هر کس نه که میثاق علی اکبر بود ، خود را می خواند او نشان داد که مصداق علی اکبر بود بادِ شمشیر ، شمر و سنان را انداخت هویِ ، شلاق علی اکبر بود تا که خود را بدهد بر دشمن در پی بود تا که سیراب شود بیشتر از او قدری ، مشتاق علی اکبر بود شده شش گوشه اگر قبر علت اصلی اش، الحاق علی اکبر بود با تبر، کَند را و زمینش زد باز ریشه ی کرب و بلا، ساق علی اکبر بود اینکه در دشت پراکنده شده، قرآن است بر سر نی، سر و اوراق علی اکبر بود هرکه با هرچه که می شد به تنش می کوبید مَرکبِ حرمله، دبّاغ علی اکبر بود قم المقدسه 🆔 @Maddahankhomein
🌷برای و شاهکار 🥀🥀🥀 ، شاهکار ادبی خداست جایی که الهام بخشِ می شود جایی که با خون او شور و شعر و شعور را به تصویر می کشد در این میان قصیده ای به نام ، رخ نمایی می کند و غزلی به نام خواستم بگویم رباعیِ نابی بود که مصراع مصراعش به هوا پاشیده شد اما دیدم او شاه بیت است و اما که بود؟! صبر داشته باش! و ، دوبیتی های بودند و و ، رباعی های ! گفتم او که سال گذشته جایزه صلح نوبل ادبیات را از آنِ خود کرد اما عده ای تاب نیاوردند و پرونده قتل او هنوز باز است! ، هر یک بیتی از مثنوی عاشورا بودند ، ترکیب بندی بود با گوشواره ی «اینجا حرم امن الهی ست» که بود!؟ صبر داشته باش! را شعری نیمایی دیدم که گاه از جا برمی خاست و گاه می نشست این کوتاه و بلند شدن ها دلیلی داشت! او باید اثری تازه می شد و را... تا معنا زنده بماند و شاعرانگی باقی بماند او هم، نیمایی هایش را به چاپ رساند که بعدها امثالِ خواجه عبدالله انصاری ها از او وام گرفتند ، ترانه ای کبود بود که سال ها بعد، بیش از هزاران ترانه سرا، او را مرور کردند آنها که خود ترانه سر دادند و در کسوتِ دو گروه سبز واژگان و سرخ واژگان، پرچم اسلام را دست به دست کردند برای فهمیدن ، صبور باش! پیچیده است! ، غزل مرثیه ای بود که او را آنچنان که باید نَگریستیم و ... ، همه چیزِ بود نه بیت پایانی غزلش! ، جانِ بود و جانِ کلامش هر اثر، روحی دارد و او آن بود... آنِ !!! و اما ! اگر کربلا کتاب باشد و ، نویسنده پس چه کس باید آن را چاپ کند و نشر دهد!؟ نمی گویم قصیده نبود وقتی در مجلس یزید، ذوالفقار سخن از نیام بیرون آورد و چنان صلابت به خرج داد که دهان مخاطب واماند! نمی گویم ، غزل نبود وقتی مطلعش، پایی بود بر زانوی ماه و دستی بر شانه ی خورشید او که رأس ساعت غزل به دروازه ساعت رسید تا از حروف مقطعه ی قرآنش، برای بازاریان، مرثیه ای بسراید جانکاه و برای یزیدیان، شاهنامه ای از حقیقت و واقعیت که در آن سیاوش ها از آتش گذشتند پدرها به سر پسرها آمدند رودابه ها مویه کردند و دیوها خندیدند نمی گویم ، رباعی نبود که او مظهر «لا حول و لا قوه الا بالله» بود و خاک کاخ را با مصرع آخرش به توبره کشید آنجا که فرمود: «ما رأیت الا جمیلا» نمی گویم دوبیتی نبود وقتی دو دسته گلش پرپر شد اما از خیمه بیرون نیامد تا مبادا سر برادر پایین افتد اینجا کربلاست! سرها باید بالا باشد هرچه بالاتر بهتر اینگونه، کارِ سنگ ها هم آسان تر می شود را نباید یک نقطه یا خط نوشت را بنویسید مربع عفاف، مثلث عشق، دایره رفاقت که مصداق «رفیقَ مَن لا رفیقَ لَه الّا حُسین» بود را بنویسید شروع و پایان ! 🆔 @Maddahankhomein
😭 برای (ع) از تو گفتیم ولی... در شبِ تحریم آنگونه که باید نشد تو تکریم تو گوهر جان بودی و ما در پی دنیا گفتیم و نگفتیم چه ها کرد و ! سهم تو نبوده ست به جز و حتی نظر لطف ندارد به تو تقویم در باب تو ای صبح دل انگیز، همین بس شد روزیِ هر با دست تو تقسیم بگذار بیایم به شب سرد تا بگذرم از کوچه و آن مردم و اقلیم ای از حال بدِ مردمِ این شهر باید کند احوال تو را آه... که ترسیم!؟ خواندی رجز از منبر و گفتی که کیست دادی همه را از خطر بیم لعنت به بزرگان و شیوخ آنها که گرفتند به جای همه امروز همان ها به تو ایراد گرفتند آنها که نگفتند به جز و ما را به کشاندند تا شویم و نفسی ببخشیم از شور تو «» شده شیرینِ شهادت با «» تو شعر و شعائر شده تعظیم دیشب تنم از یاد تنت شد پُرِ ترکش گفتم که جان، همه ی من به تو تقدیم آمد و خوابید صدای نفس شهر نام تو می آمد ولی از حنجرِ بی سیم قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
ده ویژگی شاخص شهید سید ابراهیم رییسی که نام او را در تاریخ جاودانه کرد: ۱. اخلاص داشت ۲. پاکدست و سالم بود و با وجود اینکه سالها در عالی ترین مناصب مدیریتی حضور داشت، کوچکترین نقطه سیاهی در کارنامه اقتصادی و اخلاقی اش دیده نمیشد ۳. حتی مخالفانش هم بر "دلسوز" بودنش شهادت میدادند ۴. حضورش در بین مردم، واقعی و دائمی بود ۵. با اخلاق و صبور بود و حتی به مخالفان بی انصافش هم هیچگاه توهین نکرد ۶. اهل جنجال آفرینی، شلوغ بازی و حاشیه درست کردن نبود و منافع کشور را بر منافع شخصی ترجیح میداد ۷. "پرکار" بود و اهل پشت میز نشستن نبود ۸. اهل شب زنده داری، عبادت و توسل بود ۹. آینده فروشی نکرد و برای رای جمع کردن، به نسل بعدی خیانت نکرد. حاضر بود نتیجه کارهایش ده سال بعد مشخص شود اما کار درست را امروز انجام دهد ۱۰. فرزندان و خانواده اش هیچوقت از ایران مهاجرت نکردند، چه به بهانه تحصیل و چه به بهانه زندگی و چه به هر بهانه دیگر ✍🏻 آقای رئیسی باید شهید می‌شدند تا قدر کارهایش دانسته شود خدا وقتی می‌خواهد کسی رو عزیز کند، وقتی می‌خواهد کسی رو جریان ساز کند، شهیدش میکند. ✅مثل حاج https://eitaa.com/Maddahankhomein
🍃🏴 در عزای شب ششم محرم الحرام 🏴🍃 داشت عشقِ نبرد؛ روز ازل پسرِ غیرتیِ شیرِ جمل سیزده سال از عمو آموخت جرأتی که نداشت مثل و بدَل گفت در چشم من شهادت هست- سخت شیرین! شبیه طعم ِ عسل إذن میدان گرفت مردانه داشت در سر، خیالِ خیرُالعمل غضبش ذوالفقارِ عریان بود رجزَش بود جانشینِ اجل از هجومش چقدر ترسیدند گرچه بودند مثل ؛ یل جنگجویانِ مدّعی؛ حیران... دشمنانِ پیاده؛ مستأصل... یک نفر گفت بیچاره شدیم حمله اش را کسی کُنَد مختل نیزه باران شد و به خاک افتاد پیکرش شد اسیرِ قوم ِ دغل از حسن(ع) داشتند کینه به دل پسرش را زدند بینِ جدَل (ع) از حال رفت و جایِ پدر- آمد او را عمو گرفت بغل جان سپرد و به جای آن همه تیر آب می خورد کاش حدّاقل! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @Maddahankhomein