eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
374 ویدیو
227 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
😢۲۷ جمادی الثانی سالروز 🏴 شهادت اولین سفیر وشهید🏴 اهل بیت ع در ایران 🏴 حضرت علی ابن امام محمدباقر علیه السلام🏴تسلیت باد.🏴 https://eitaa.com/Maddahankhomein
حضرت سلطانعلی ابن امام محمدباقر(ع) حضرت علی بن محمدباقر، فرزند بلافصل حضرت محمدباقر(ع) پنجمین امام شیعیان است.در منابع غالباً از ایشان باعنوان"سلطان علی"یاد می‌شود. براساس برخی از گزارش‌های تاریخی او بنا به درخواست دوستداران اهل بیت از اهالی چهل حصاران و فین کاشان،درسال ۱۱۳ ه‍.ق به این منطقه هجرت نمود و مدت سه سال به امر تبلیغ و ارشاد مردم همت گماشت.علی بن محمد سرانجام در سال ۱۱۶ ه‍.ق در روز ۲۷ جمادی الثانی به همراه تعدادی از اهالی منطقه توسط نیروهای حکومتی دربند وشهید شد.پیکر ایشان در امامزاده مشهد اردهال،درشهرستان کاشان به خاک سپرده شد.که هرساله مراسم قالی شویان در دومین جمعه مهرماه به یاد شهادت علی بن محمد باشوروغوغای وصف ناپذیر، همراه با عزاداری و نوحه خوانی درمشهد اردهال برگزار می‌شود. التماس دعا 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؟ ؟ لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى... سوره مائده آیه‌ی ۵۱ ایکه نشناختی نصارا را خود برادر مگیر آن‌ها را برحذر باش هر یهودا را می‌کُشد عاقبت ترا قابیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل چونکه از نَصِّ آیه‌ی قرآن هیچ عبرت نگیری، ای انسان گر تَدبُّر نمی‌کنی در آن لااقل آیه را بخوان، ترتیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل آن‌که بی اطلاع از تدبیر کرده نهج‌البلاغه را تفسیر می‌دهد در معانی‌اَش تغییر بی‌خبر مانده از چنین تحصیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل آن‌که بِنهاده دست، بر گوشش پِیجری‌ها شده فراموشش می‌کند چونکه باز، آغوشش خنجر از پشت می‌خورد هابیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل چه‌کسی بر هَنیّه خنجر زد با نفوذش اتاق را در زد فتنه‌ای ناگهان، از او سر زد آه از این، غرورِ دردائیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل آن‌که شیر مقاومت را کشت شیخِ پیر مقاومت را کشت هم امیر مقاومت را کشت کرده هر داغ را بما تحمیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل چه کسی ساخت، فکرِ داعش را که به سوریه کُشت، ارتش را بُرد از شهرِ غزه، ارزش را چاره‌ی کار، موشکِ سِجّیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل سال هشتاد و هشت، یادت هست؟ فتنه‌ها بازگشت، یادت هست؟ آب از سر گذشت، یادت هست؟ جای جلّاد و کشته، شد تبدیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل ایکه هستی، اصیل و ارزشمند یارِ سردار و یارِ دانشمند ساعتی خویش باش، خواهشمند ساحتِ خویش را مَده تقلیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل دردِ مَردم، غمِ مجازی نیست مُرِّ قانون، رئیس بازی نیست حرفِ ما، اعتراض سازی نیست شعری از استعاره و تمثیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل می‌رود چالشی که تحمیلی است حکمِ رهبر، نه حکم تعجیلی است وعده‌ی صادقش، اَبابیلی است از چه قانون شکن کند تعجیل؟ رفع فیلتر به نفع اسرائیل با شهیدان بیا، هم عهدی کن کام‌ها را رَهینِ شهدی کن کارها را برای مهدی کن مُجمَلی خود، بخوان از این تفصیل رفع فیلتر به نفع اسرائیل دی۱۴۰۳/جمادی الثانی۱۴۴۶ کمترین خادم حزب‌الله محمود ژولیده https://eitaa.com/Maddahankhomein
120.8K
☑️ ☑️ مظلومه ای مانند علی مظلوم دختر ام الائمه ، ام کلثوم نوحه خوان قتیل العبراتی زینبی دیگر ، عمه ی ساداتی واویلا واویلا آه و واویلا 🏴🏴🏴ا🏴🏴🏴 گل پر پر دیده ای کنج ویرانه زینب شمع قافله تویی پروانه وارث گلشن یاس کبودی همسفر با سر بریده بودی واویلا....... 🏴🏴🏴ا🏴🏴🏴 آیینه ی صبر و تقوی و عصمتی اشفعی لنا فی الجنه سیدتی مرغ دل پر زند تا شهر دمشق طوف مرقد آن شهبانوی عشق واویلا........ ✍شاعر:میثم مومنی نژاد https://eitaa.com/Madahankhomein
106.7K
☑️ ☑️ ☑️ زاده ی نور و آیه ی تطهیر دختر کوثر دختر غدیر یا ام کلثوم قدر تو پنهان چون قبر زهراست قصه ی مرگت داغ عاشوراست یا ام کلثوم 🏴🏴🏴ا🏴🏴🏴 با دست بسته قد خمیده دیده ای بر نی راس بریده یا ام کلثوم جای تو نبود ای دخت امام زندان کوفه ویرانه ی شام یا ام کلثوم 🏴🏴🏴ا🏴🏴🏴 شاهد بوده ای با چشم گریان خیزران می خورد بر لب قرآن یا ام کلثوم داماد زهرا کی شود اغیار؟ بودی عروس جعفر طیار یا ام کلثوم ✍شاعر:میثم مومنی نژاد https://eitaa.com/Madahankhomein
107.6K
☑️ ☑️ دختر شهید و خواهر شهیدم ام کلثومم که غم روی غم دیدم واویلا واویلا واویلا واویلا با مسمار و از زهر و از تیغ و خنجر این دنیا از من گرفته سه برادر واویلا... 🏴🏴🏴ا🏴🏴🏴 دارم از ظلم سقیفه به دل آذر قدر من مخفی بود چون قبر مادر واویلا... من زاده ی کوثر و هل اتی هستم آه ای فلک از چه رو بسته ای دستم واویلا... 🏴🏴🏴ا🏴🏴🏴 دیده ام آتش گرفته یک پروانه خزان آمده به غارت گلخانه واویلا... یا رسول الله شده دیده ام خونبار من کجا و رفتن به کوچه و بازار واویلا.... ✍شاعر:میثم مومنی نژاد https://eitaa.com/Maddahankhomein
سلام الله علیها قسمت این بود از همان اول عاشقان پایِ هم کنند ایثار یک نفر صاحبِ حرم باشد یک نفر بی نشان، بدون مزار یک نفر شد خدیجه خانوم و قبر او مانده خاکی و تنها همه هستیِ خودش را ریخت پایِ مدفونِ گنبدِ خضرا یک نفر نیمه هایِ شب رفت و مانده چون گوهری میانِ صدف یک نفر قبلگاهِ عالم شد صاحبِ صحن و بارگاهِ نجف یک نفر سيّدِ بنی الزّهرا در بقیع و بدون صحن و سراست همه عزت و شکوه ِ او همگی نذر شاهِ کرببلاست در میانِ دو دخترِ زهرا یک نفر پایِ ماه، کوکب شد امِّ کلثوم با تمامِ وجود هستی اش نذر نامِ زینب شد در مدینه دو داغِ سنگین دید او عزادارِ جد و مادر بود آن دوشنبه که مادرش افتاد شاهدِ بی حیائیِ در بود دید مادر نفس نفس میزد دید مسمارِ نانجیب چه کرد دید سنگینیِ لگدها با شاخه باردارِ سیب چه کرد دید یک زن چگونه دوره شده دید زیرِ قلاف بازو را دید چادر چگونه خاکی شد کتکِ یک شکسته پهلو را دید وقت هجوم نامَحرم دردسرهایِ زن چه چیزی شد عاقبت هم رسید جایی که پیش او صحبت کنیزی شد پا به پایِ عقیله هر منزل بارِ ماتم کشیده این بانو دیده بر رویِ نیزه هجده تا یوسفِ سربریده این بانو با تمامِ مخدراتِ حرم سرِ بازارِ شام گیر افتاد پایِ راسِ بریده عباس وسط ازدحام گیر افتاد دید سنگی ز راه ِ دور آمد سرِ بر نیزه را تکانی داد بارها پیشِ چشم خواهرها همه سرها ز نیزه ها افتاد میشنید از کنارِ راسِ حسین هرقدم ناله هایِ زهرا را نالة یا بُنَی می آمد هر چهل منزل از دل صحرا مادری قد کمان صدا میزد تشنه لب جان سپُردی ای پسرم بین گودال من خودم دیدم چِقَدَر نیزه خوردی ای پسرم دست انداخت بر محاسن تو جایِ حنجر زیرِ گلویت ماند چون گلو از جلو بریده نشد پیش چشمان من تو را چرخاند https://eitaa.com/Maddahankhomein
❣بسم الله الرحمن الرحیم 💞🇮🇷🇮🇷ایران🇮🇷🇮🇷💞 آن‌روز که در حسرت انکار خودش بود تاریخ در آیینه‌ی تکرار خودش بود شک بود که در جلد یقین آمده بود و شیطان به طرفداری دین آمده بوده و می‌خواست که یک‌باره گل‌آلود شود آب تا صورتی از آتش نمرود، شود آب چون از طرف معجزه احساس‌خطر کرد پیراهن خود را به تن چند‌نفر کرد آن عده‌ی لالی که به حرف آمده بودند در چله‌ی گرما پیِ برف آمده بودند تصمیم گرفتند که از دامن فتنه خود را برسانند سر گردن فتنه آن فتنه عبا بود که یک‌مرتبه کت شد سنگ محکی بود، که صیقل شد و بت شد بر آن بت سنگی به سجود آمده بودند آن عده که با قصد صعود آمده بودند آن عده که ننگ سر پیشانی دین‌اند شیخ‌اند که در میکده سجاده نشین‌اند هرآینه دندان طمع تیز نمودند آن‌روز به امید شکار آمده بودند غافل شده بودند که ما مرد نبردیم در معرکه هرگز به کسی پشت نکردیم در سینه‌ی ما از شرر زخم چه‌بیم است؟ جایی که خداوند غفور است و رحیم است هرکس که نگاهش به غنیمت شده مشغول در فکر خدا نیست، به‌فکر زر و سیم است از تیغ نترسیدم و از وسوسه آری چون سخت‌ترین حربه‌ی شیطان رجیم است سالم نتوان رد شد از این عرصه‌ی خون‌خوار عمّار شو ای دوست! که این فتنه عظیم است تا روز ابد باطل و حق در جریان‌اند دنیا همه در معرکه‌ی زید و سلیم است ما نسل غدیریم که سربند به دستیم این لطف خدا بوده که از پا ننشستیم طوفان شده و موسم جانبازی ما شد جانبازی ما مهر سرافرازی ما شد امروز که خون است شکوه وطن من تبدیل به جوهر شده خونم به تن من در بی‌خبری‌هاست تمامی خبرها از ناگذری می‌گذرد راه گذرها در مسلک ما نامه‌رسان فرق ندارد جبریل‌امین‌ها شده یا شانه‌به‌سرها در معرکه‌ی عشق سر اصل‌و‌نسب نیست توفیر ندارند پدرها و پسرها مردانه نشستند خدا را به تماشا مات‌اند به آیینه اگر اهل‌نظرها حفظ سروجان مایه‌ی ننگ است در این راه افتاده به خاک است اگر تیغ‌و‌سپرها در مرتبه‌ی وصل فقط حرف یقین است جایی نرسیده‌ست به اما و‌ اگرها ما مردم میدان جهادیم، بدانید با دشمن خود دست ندادیم بدانید یک‌پارچه این عرصه تجلّی حضور است چشمی‌که ندید این‌همه را، «واقعه‌کور» است ما تیغ زبان یکسره در کام نگیریم «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست» عشق علی و فاطمه تیغ دودم ماست هیهات! بترسید که ما نعره‌ی شیریم در وقت خطر گوش به فرمان امیریم چون نام علی بر سر هر بام بلند است تا روز ابد پرچم اسلام بلند است با مرکب جهلی که در این قائله هی شد این مرحله‌ها بی‌خود و بی‌فایده طی شد هرکس که عقب ماند و جلو رفت، همین‌کار در آخر خط باعث گمراهی وی شد پیروز بدانید فقط فرقه‌ی خود را روزی عمر سعد اگر حاکم ری شد آن ایده که پیراهن عثمان شما بود در حال فرار از وسط معرکه قی شد عبرت که زیاد است چرا یاد نگیریم؟ از ناقه‌ی صالح که حماقت شد و پی شد می‌خواست خدا راه مشخص شده باشد آن‌روز که خورشید عیان بر سر نی شد تاریخ ورق‌خورد و نوشتند به تقویم برگی دگر از عزت ایران «نُه دی» شد ایرانی از آغاز مرامش علوی بود مظلوم اگر بود، که مظلوم قوی بود جسم و سر و روح و جگر و جان و تن؛ ایران ایران من، ایران من، ایران من، ایران https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی - شهادت حضرت ام کلثوم سلام الله علیها همیشه پیشِ چشمش کربلا بود به یادِ رأسِ روی نیزه‌ها بود به همراهِ ربابه زار می زد پریشانِ ضریحِ نینوا بود https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_6030588826131368970.m4a
1.54M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه- شهادت‌ حضرت اُمِّ کلثوم سلام اللّه علیها - سبک شورٌ ما یافاطرُ... روضه‌خوانِ طفلِ دامانِ رباب یادگارِ قصّه‌یِ قحطیِ آب خطبه‌خوانِ کوفه و شامِ بلا بی‌قرارِ غصّه‌یِ بزمِ شراب کودکی بودی درِ کاشانه سوخت اِی خدا معجرِ کوثر... پرِ پروانه سوخت اِی خدا دیده‌ای با چشمِ خود در کربلا اِی خدا خیمه می‌سوزد سری بر نیزه‌ها اِی خدا یاحسینُ یاحسینُ یاحسین (۴) خواهرت از رویِ تَل دیده اگر... دست و پا می‌زد امیرِ تشنه‌لب تو به چشمت دیده‌ای با خیزران می‌زند ظالم به دندان و به لب باید از داغِ برادر دِق کنی اِی خدا مثلِ آن طفلِ حرم هِق‌هِق کنی اِی خدا روضه آتش زد به جانِ زینبین اِی خدا لحظه‌یِ آخر بگو جانم حسین اِی خدا یاحسینُ یاحسینُ یاحسین (۴) https://eitaa.com/Maddahankhomein
تفسیر بی پایان کوثر ام کلثوم تصویر ناپیدای مادر ام کلثوم نور خدا را دیده ام در ام کلثوم اول بگو زهرا و آخر ام کلثوم مثل صدف در آب که گوهر پسند است حجب و حیایت بیشتر حیدر پسند است در یاعلی یافاطمه یارب عیان است مستور هستی در دعا، مطلب عیان است نور قنوتت در نماز شب عیان است در بارگاه قدسی ات زینب عیان است باید که چشم دشمن تو کور می شد روزی به نام نامی ات منظور می شد قرب تو را اشک سحر آورده بالا آه غمت را میخ در آورده بالا دیدی حسن، خون جگر آورده بالا با دست لرزانش سپر آورده بالا گرچه تو با این روضه ها خوب آشنایی در اصل، دلخون شهید کربلایی ای کاش که نذر رباب انجام می شد وحشی ترین خورشید صحرا رام می شد حالا مگر شش ماهه اش آرام می شد باب الحوائج بود و وقف عام می شد دلبستگی مادرش را می گرفتی وقتی علی اصغرش را می گرفتی باریدی و باریدی و باران نیامد سقا که رفته بود از میدان نیامد از خیمه رفت اصغر ولی عطشان نیامد برگشتنش بر هیچ کس آسان نیامد آمد حرم ارباب ما، اما چگونه؟ بین عبا پیچیده بود او را چگونه؟ از دور دیدی که سواری بر زمین خورد آنکه پس از داغ علی اکبر زمین خورد در زیر تیغ و نیزه ها با سر، زمین خورد در ازدحام و خندهء لشکر، زمین خورد عصر عجیبی بود در گودال رفتی خوردی زمین با زینب و از حال رفتی تصویری از نیلوفرت را می کشیدند ازحال رفتی، معجرت را می کشیدند بعضی تو، بعضی خواهرت را می کشیدند کتمان نکن، موی سرت را می کشیدند در کوچه و بازار شام....اصلاً بماند! بگذار شعرم ناتمام اصلاً بماند 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یا امینة الحیدر یا ام‌ّ کلثوم برای از تو‌ نوشتن دلم‌ وضو دارد که باز لایق مدحت،شود دمی شاید ولی به وقت نوشتن برای تو باید قلم و کاغذی از سمت عرش حق آید بده اجازه که قطره بگوید از دریا حقیرم و شده ام با محبتت والا تویی عقیله ی صغری، معلم عفت شدی تو گوهر بحر نجابت و عصمت نمی کنم دگر از ازدواج تو صحبت دروغ محض بُود جمع نور با ظلمت جداست نطفه ی ناپاک و طینت نیکو بگو که همسر عون بن جعفری بانو کم از تو گفته شده دُرّ ِ باشرف هستی به حق که گوهر نایاب در صدف هستی برای خلقت عالم‌ تو هم‌ هدف هستی که نور دیده ی شاهنشه نجف هستی فدای نام نکویت، امینه ی حیدر شدی تو مرهم غم های سینه ی حیدر حیات کربوبلا شد به عزم‌ تو تضمین شده مصائب آن پیش صبر تو شیرین نشد شکوه تو کم در مصائب سنگین شده میان عدو هم حیای تو تحسین میان پرده ای از نور، سایه ات مانده و آفتاب  ِتو را بین خصم، پوشانده تو خطبه خواندی و شد عرش، غرق  ِدر تکبیر به لطف خطبه ی تو قلب شام شد تسخیر نبود تیغ کلام تو کمتر از شمشیر که شد یزید لعین وقت خطبه ات تحقیر تویی که ذکر تو داده به انبیا منصب به حال ما نظری یا شریکة الزّینب تنی بدون سر و ده نفر چه پردرد است گلوی اصغر و تیر سه پَر ،چه پردرد است مقابلت به سر ِ نیزه ،سر، چه پردرد است کنار قاتل همسر، سفر،چه پر درد است میان غربت بازار قدّ تو خم شد به یاد مجلس اغیار عمر تو کم شد بحقّ عمّه ی مضطر بیا امام عصر میان هلهله خوانده تو را امام عصر ببین که چاره ی او در بلا امام عصر شده برای ظهورت دعا امام عصر هنوز هم همه ی درد امّ کلثوم است چرا حسین زمانه غریب و مظلوم است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
رباعیات شهادت حضرت ام کلثوم سلام الله علیها روز و شب صحبت از کربلا کرد صحبت از سر زمینِ جفا کرد روضه خوانِ غم وغصه ها بود گریه ها بر شه سر جدا کرد ____________________ بر دخت علی امام معصوم صلوات بر اخت حسین شهید مظلوم صلوات بر خطبه ی کوبنده به شهر کوفه بر نطق فصیح ام کلثوم صلوات ____________________ بر دختر مولا ام کلثوم صلوات بر خواهر غمدیده و مظلوم صلوات بر مرثیه خوان دشتِ آشوب و بلا بر ناطق آن امامِ معصوم صلوات __________________ دخترِ شاهِ ولایت اُختِ مولا،امِّ کلثوم غوطه ور باخواهرش در سیل غمها،ام کلثوم خطبه خوانِ کوفه شد در مجلس ابن زیاد همچو زینب پاسدارِ بچه ها، ام کلثوم ____________________________ دو بیت از وداع حضرت ام کلثوم با اباعبدالله الحسین (ع) در وداعِ خودفرمود او به ظهر عاشورا وا محمدا وا علیا ، وا اُمّا وا حسینا در تسلی به خواهرش فرمود،خواهرم صبر پیشه نما همه فانیند، غیرِ خدا ✍️ https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یا امّ کلثوم علیهاالسلام او غصب حقّ مرتضی را دیده حتماً تنهایی شیر خدا را دیده حتماً او درک کرده غربت اوّل ولی را خانه نشینی از جفا را دیده حتماً بسته میان بند ظلم و بی وفایی دست وصی مصطفی را دیده حتماً در بین چل نامرد و بغض کوچه ی تنگ ضرب غلاف بی هوا را دیده حتماً او هم کنار غسل پهلوی شکسته یک استخوان جابه جا را دیده حتماً هم بر پدر هم بر حسن در شهر غربت زخم زبان آشنا را دیده حتماً هم تیرباران برادر را شنیده هم تشت و خون مجتبی را دیده حتماً او پا به پای خواهرش امّ المصائب دریای داغ کربلا را دیده حتماً بر حنجر شش ماهه ای تیر سه شعبه یک ارباً ارباً بر عبا را دیده حتماً از دور ، بین انتظار ِ آب خیمه بوسه به دستان جدا را دیده حتماً از روی تل زینب ولی او پای خیمه رأس بریده از قفا را دیده حتماً در زیر نعل اسب های ده حرامی یک پیکر ِ در خون رها را دیده حتماً وقت عبور از گوشه ی گودال مقتل مجروح شمشیر و عصا را دیده حتماً از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام زخم رئوس نیزه ها را دیده حتماً از ترس کعب نیزه و آزار دشمن آن ناله های بی صدا را دیده حتماً بگذشته از دروازه ساعات با درد دشنام قوم بی حیا را دیده حتماً او در جواب ناله های یا حسینش رقص و نی شام بلا را دیده حتماً در مجلس نامحرمان شام رفته او هم سر وتشت طلا را دیده حتماً وقت نزول خیزران بر لعل قاری خون لب نورالهدی را دیده حتماً ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
مناجات مهدوی حضرت ام کلثوم علیهاالسلام و حضرت سیدمحمد عموی امام زمان علیهماالسلام السلام‌علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باید از جرم و گناه دیده استغفار کرد که مرا در محضر تو مانع از دیدار کرد ای گل نرجس خجالت می کشم از چشم‌خود با گناهانش مرا پیش نگاهت خار کرد توبه از آن سیّئاتی می کنم که روز وشب رفتنم تا خیمه ی سبز تو را دشوار کرد عفو کن این نوکری را که پس از هر توبه اش روبه رویت هر گنه را باز هم‌ تکرار کرد خوب می دانم اگر در خواب غفلت رفته ام باز یک گوشه نگاه تو مرا بیدار کرد کاش برگردی بزودی،ای طبیب دردها نوکر بیچاره را هجران تو بیمار کرد بی تو این دنیا نباشد جز جهنم،حق بده دوری ات قلب مرا از زندگی بیزار کرد آخر ماه جمادی آمده وقت عزاست درد های سینه ات، اشک تو را بسیار کرد داغ عمّه یک طرف، داغ عموجان یک طرف می دهم حق، روضه ها چشم تو را خونبار کرد عمّه جانت امّ کلثوم است دیگر محتضر کربلا تا شام  ِمحنت، قلب او را زار کرد دارد از یک عمر درد و غصّه راحت می شود روز و شب بر حاجت  ِمرگ خودش اصرار کرد هرگز از یادش نرفته شام و رقص مست ها گریه ها در کوچه ها از خنده ی اشرار کرد بود شهزاده ولی بر تن لباس پاره داشت از چه دشمن عمه ات را راهی بازار کرد لحظه ی مرگش شده آن موقع که او را یزید وارد بزم شراب شام با اجبار کرد چوب می زد بر لب قاری، یزید بی حیا لعل او را پاره بین شادی انظار کرد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای روضه خوان صبح و مساء،صاحب الزّمان ای داغدار کربوبلا ، صاحب الزمان صاحب عزای عمّه ی قامت خمیده ای خون، جای اشک، بین عزایش چکیده ای وقت مرور ِ داغ ِ روی داغ ِ عمّه هاست گویی که خیمه ات لب ِ گودال کربلاست داری شبیه عمّه به خود لطمه می زنی بشکسته از جراحت ِ رگ های گردنی در بین خاک وخون، بدنی دست و پا زده او را عدو برای رضای خدا زده دارد نشان ِ سنگ و عصا روی پیکرش رفته ز کینه، بر سر ِ سرنیزه ها سرش اینجا شروع ماتم جانسوز عمّه است آغاز ِ اشک ِ هرشب و هرروز ِ عمّه است باید که عمّه همسفر ِ قاتلین شود در ازدحام کوفه و شام بلا رود باید میان هلهله ی کوچه های شام پیش همه شود سپر ِ کینه های بام باید رود به غربت ِ بازار شامیان مهمان شود به بزم شراب حرامیان خون از لبان رأس بریده شود روان در اصل،قاتلش بشود چوب خیزران ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_6032879521168887337.ogg
1.52M
❇️اللهم عجل لولیک الفرج❇️ 🔹🔹🔹ا🔹🔹🔹 💠💠💠💠💠💠💠 🌷بند اول🌷 آئینه ی زهرا نما (یا ام کلثوم3) نوه ی ختم الانبیا(یاام کلثوم3) زینته مرتضی علی،دختر و خواهره ولی بانوی اطهر عفیفه ی حجب وحیا،خاتون باصبر و وفا نائبه کوثر تو روضه خوانه خونه خدایی پیام    رسانه   کرب  و  بلایی 💟(سیدتی2)یاام کلثوم💟 ◼️◼️▪️▪️◼️◼️ 🌷بند دوم🌷 بی بی  بگو برای ما (از  در و دیوار3) از محسنه شش ماهه و(تیزیه مسمار3) چهل حرومی با شتاب،علی رو بردن با طناب وای از مدینه مغیره ی پسته لعین،مادر و انداخت رو زمین بابغض و کینه ثانیه  نامرد شکسته پهلوش قنفذ میزد با غلاف به بازوش 💟(واویلتا2)(آه وواویلا3)💟 ◼️◼️▪️▪️◼️◼️ 🌷بند سوم🌷 دیدی با چشمانه ترت(روضه ی گودال3) کناره  مقتل  مادرت (رفته بود از حال3) برادرانت روی خاک،غرقه به خون و چاک و چاک وای از جسارت آتیش گرفته معجرت،حرومیا ریختن سرت رفتی اسارت به روی ناقه از کوفه تا شام شدی اذیت شنیدی دشنام 💟(واویلتا2)(آه واویلا3) 💟 ◼️◼️▪️▪️◼️◼️ 🌷بند چهارم🌷 چه ها کشیدی میونه (کوچه وبازار3) رفتی میونه  ازدحام (در بینه انظار3) دور و برت نامحرما،میریختن از پشته بوما سنگ وخاکستر سرت شکست با کعب نی،شما کجا مجلس می ناموس حیدر بزمه یزید و چشمای اغیار حرف کنیزی خجلت بسیار 💟(واویلتا2)(آه وواویلا3) 💟 ✏️: https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5906948902501747415.mp3
8.82M
❣اللهم عجل لولیک الفرج❣ ❇️❇️❇️❇️ا❇️❇️❇️❇️ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ 🦋بند اول🦋 این لحظه های آخرم،یاده داغه مدینه ام بیاده صورته کبود،مسمارو زخمه سینه ام غربته بابامو دیدم ، میونه آدمای پست قنفذباضربه ی قلاف،بازوی مادرو شکست وای مغیره با شلاق و تازیانه مادرمو میزد چه ظالمانه مشت ولگد میزد چه وحشیانه 💢(واویلتا2)واویلا💢 🔸🔸💠ا💠🔸🔸 🦋بند دوم🦋 کلی درد و مصیبته،توی سینه ی من خدا از مصائبه کوفه و اسارته شامه بلا هنوزم روی تنمه ، آثاره تازیونه ها چادره من آتیش گرفت،توی غارته خیمه ها وای جسمه برادرم غریب و بی حال افتاده بود رو خاکا بین جنجال غرغه به خاک وخون میونه گودال 💢(واویلتا2)واویلا💢 🔸🔸💠ا💠🔸🔸 🦋بند سوم🦋 در حاله احتضارمو،میسوزم از کُلِّ وجود اهلبیته خدا کجا محله ی قوم یهود آتیش و خاکستر و سنگ،میریختن روی سرمون با دسته بسته ماها رو ، بزم شراب بردنمون وای مجلس نامحرم و خیل اغیار دختره فاطمه کجا و انظار دیدنه خیزران و صورته یار 💢(واویلتا2)واویلا💢 ✍: https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_6019487834614799894.mp3
1.48M
🚩بند اول: دختر شاه والا مقام حامی و هم مسیر امام عمه جان امام زمان ام کلثوم علیها سلام ای وارث چادر زهرا مایه ی تفاخُر زهرا توی شام و کوفه با تو شد توو ذهنا تبادر زهرا دل و دلدار حیدر، یا ام کلثوم تویی کرّار حیدر، یا ام کلثوم توی کرب و بلا با، تیغ صبوریت شدی تکراره حیدر، یا ام کلثوم صلِّ عَلٰی بنت مرتضی یا زینب صغری 🚩بند دوم: راوی فتح میدان عشق مرثیه خوان مردان عشق پا به پای عقیله تو هم گفتی جانم به قربان عشق همراهه دلاور زینب پرچمدار لشکر زینب پاسبان محملت عباس هیئت دار منبر زینب صاحب راز ارباب، یا ام کلثوم تویی سرباز ارباب، یا ام کلثوم آفرین داره عزمت، ای کوه غیرت به تو مینازه ارباب، یا ام کلثوم صلِّ عَلٰی بنت مرتضی یا زینب صغری ✍️به قلم: ، https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سائل چون ذرّه به چشم مِهر معلوم شدیم مهمان حریم پنج معصوم شدیم در دفتر خاطرات ما بنویسید ما سائل لطف اُم کلثوم شدیم
نورعصمت الله يادتوای تجّلی توحيد عطرناب حضورآورده نام پُرشورت ای خدا آئين بردلم شوق وشورآورده ای كه ازسّرعشق آگاهی نوری ازطورعصمت الهی اي كه آئينه ات پُراز نوراست آينه دارپنج معصومی دختر ماهِ ماه وخورشيدي خواهرزينب ،ام كلثومی گوهربحر بوترابی تو آفتابی ودرحجابی تو قدر تو اوج تاخدادارد گرچـه مجهول مانده شوكت تو می خروشد به روز رستاخيز چشمه ی افتخار وعزّت تو مثل رنگين كمان خورشيدی چشمه چشمه زُلال توحيدی همچوزينب درآستان شرف دختر بانوی عفافی تو مُحرم كعبه ی حيا شده ای دور اين كعبه درطوافی تو سعی و زمزم حريم ايمانت هاجروساره مات وحيرانت افترايی كه بسته اند به تو جزدروغی به سير خلقت نيست هرچه تاريخ را ورق زده ام نـور را نسبتی به ظلمت نيست آن كه درحق توجفامی كرد كاش ازفاطمه حيا مي كرد فصل فصل بهار زندگی ات حاكی ازغُربت و غم و درداست مثل زينب كه مادرغم هاست اشك توگرم وآه توسرداست ای رسيده به عرش آوايت بانوی غم ، فدای غم هايت درمدينه كنار قبررسول شاهدمـاجرای خانه شدی همچولاله به موج آتش ودود داغدار گُل وجوانه شدی آن كه غم درزمانه ديدتویی خواهرمحسن شهيد تویی چه شبي بودآن شب دردی كه تو را درد و داغ افسردند همره داغ مادرت ماندی جسم او را به نيمه شب بردند آسمان رفت و بر زمين چه گذشت برتوو زينب حزين چه گذشت اف برآن مردمی كه ازغفلت سنگ برنخل پُرشكوفه زدند درشب قدرقدرنشناسان تيغ كين برعلي به كوفه زدند تابه گوش توقدقتُل آمد ناله ی تو برون ز دل آمد درمدينه چگونه پرپرديد چشم توياس باغ حيدر را ديدی ای پاره ی وجود علی پاره هاي دل برادر را باز چشم توخون نگرشده بود دلت ازپيش پاره ترشده بود آه بانو ببخش شعرم باز چه سفرنامه ی غمی شده است سخن ازكعبه ی وجودآمد آه چشمم چه زمزمی شده است دل غمگين وچشم خون پالا برده دل رابه سوي كرب وبلا كربلابود و صحنه ی ايثار روز عاشوربود وغوغا بود لحظه ی غرق شور رستاخيز ملكوت عروج گل ها بود دامن آسمان زخون ترشد همه گل های باغ پرپر شد آه وقتی به قتلگاه گُل شاهدجسم بی سرش بودی همره زينب و رباب آن جا توتسّلای دخترش بودی بين دردو مصيبت واحساس تازيانه چه كردبا گل ياس ای كه باخطبه ای شرار انگيز كوفه وشام راتكان دادی با كلامی به روشنایی نور راه توحيد رانشان دادی گاه برنی نگاه مي كردی آسمان را پُر آه می كردی بعداز آن درمدينه وهمه جا ازحسين غريب می گفتی ياد قرآن بر سر نيزه ذكرشيب الخظيب می گفتی كم نشدلحظه ای غم ومحنت شمع گشتی وآب شدبدنت بعد كرب وبلا به گلشن وحی بی گل و بی جوانه ماندی تو عاقبت از فراق جان دادی رفتی و جاودانه ماندی تو بی خزان مانده تا ابد باغت سوخت جـان «وفایی»از داغت https://eitaa.com/Maddahankhomein
مهمان چون مادر خود رشیده بودی بانو هرچند زغم خمیده بودی بانو با زینب و با رقیه ، در شام بلا مهمان سر بریده بودی بانو
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه حضرت اُمِّ‌کلثوم سلام اللّه علیها از مرتضی یک قطره خون در پیکرش باشد... باید تمامِ نُه فَلک  خاکِ دَرَش باشد پشتِ سرِ زینب قدم برداشت با دقّت پس حق به مریم می‌دهم پشتِ سرش باشد این دخترِ مرضیه است و کوثری جاری باید هر آن کس حیدری شد نوکرش باشد مثلِ حسن مظلوم و چون زهراست معصومه تصویرهایِ کـربلا در باورش باشد در کوفه بعد از خواهرِ خود خطبه می‌خوانَد یعنی همیشه خواسته هم‌سنگرَش باشد این اُمِّ‌کلثوم است اِرثِ یاسِ مظلومه با اینکه دارد مقبره چون مادرش باشد گریه‌کنانِ کوچه و گودال و بزمِ شام بانو همیشه روضه‌ای دور و بَـرَش باشد پایِ سرِ بر نیزه ندبه‌خوانِ دیدار است در آرزویِ روزِ وصل دلبرش باشد https://eitaa.com/Maddahankhomein
اُمّ کلثوم غم و محنت دوران دیده از همان کودکی‌اش غصه فراوان دیده داشت تنها دو سه سالی که میان کوچه مادرش را به زمین زار و پریشان دیده پشت هم غم روی غم دید و تحمل می‌کرد کربلا بود که اندوه، دوچندان دیده غمِ اصغر، غم عباس و علی جای خودش یوسفش را به زمین با لب عطشان دیده سر جدا بود ولی باز به او نیزه زدند نیزه‌ باران شدنِ پیکر عریان دیده بدنی دید روی خاک ولی سینه نداشت پاره پاره بدن از سُمّ ستوران دیده از حسینش چه بگویم که به لکنت افتاد تکه‌های بدنش را به بیابان دیده عصر آن روز فقط پارگیِ گوش ندید دختران را به روی خار مغیلان دیده هرچه غم دید بماند، زِ همه سخت‌ترش وسط تشت، سرِ قاری قرآن دیده از غم چوب به لب‌ها و غم جامِ شراب خواهرش را به خدا پاره گریبان دیده چه بگویم که اسیران و یتیمان را بعد وسط هلهله‌ی برده فروشان دیده https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای آینه دار پنج معصوم در بحر عفاف دُرّ مکتوم پرورده ی دامن ولایت مظلومه ی خاندان مظلوم قدر تو به ممکنات مجهول مهر تو به کائنات معلوم شیرازه ی شرع از تو محکم منظومه ی عشق ازتو منظوم تو زینب دومی علی را نامند تو را به ''ام کلثوم'' آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به ما نگاهی آن وقت که چارساله بودی بر صورت ماه، هاله بودی در خانه ی شیر حق به خوبی معصوم تر از غزاله بودی دیری نگذشت کز ستم ها سرگرم به اشک و ناله بودی از آن چه به خانه ی شما رفت از داغ جگر چو لاله بودی از قول و غزل فراتری تو کی حد تو این مقاله بودی؟ آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به ما نگاهی تو محنت بی شماره دیدی غم، بیشتر از ستاره دیدی مه پاره ی دشت کربلا را در خاک، هزار پاره دیدی هم بر دل پاره پاره از زهر هم پیکر پاره پاره دیدی پامال، تن عزیز خود را از مرکب ده سواره دیدی بر دست حسین، غرق در خون قنداقه ی شیرخواره دیدی آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به ما نگاهی تو راز عجیب کربلایی بانوی شکیبب کربلایی هم راز شهید نینوایی دم ساز غریب کربلایی بر خرمن هستیِ ستم کار سوزنده لهیب کربلایی در آتش غم اگر بسوزی باصبر، طبیب کربلایی آن جا که خطابه کار ساز است توفنده خطیب کربلایی آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به ما نگاهی مرحوم https://eitaa.com/Maddahankhomein
دختر حیدرو زهرا ادرکنی تفسیر بی پایان کوثر ام کلثوم تصویر ناپیدای مادر ام کلثوم نور خدا را دیده ام در ام کلثوم اول بگو زهرا و آخر ام کلثوم مثل صدف در آب که گوهر پسند است حجب و حیایت بیشتر حیدر پسند است در یاعلی یافاطمه یارب عیان است مستور هستی در دعا، مطلب عیان است نور قنوتت در نماز شب عیان است در بارگاه قدسی ات زینب عیان است باید که چشم دشمن تو کور می شد روزی به نام نامی ات منظور می شد قرب تو را اشک سحر آورده بالا آه غمت را میخ در آورده بالا دیدی حسن، خون جگر آورده بالا با دست لرزانش سپر آورده بالا گرچه تو با این روضه ها خوب آشنایی در اصل، دلخون شهید کربلایی ای کاش که نذر رباب انجام می شد وحشی ترین خورشید صحرا رام می شد حالا مگر شش ماهه اش آرام می شد باب الحوائج بود و وقف عام می شد دلبستگی مادرش را می گرفتی وقتی علی اصغرش را می گرفتی باریدی و باریدی و باران نیامد سقا که رفته بود از میدان نیامد از خیمه رفت اصغر ولی عطشان نیامد برگشتنش بر هیچ کس آسان نیامد آمد حرم ارباب ما، اما چگونه؟ بین عبا پیچیده بود او را چگونه؟ از دور دیدی که سواری بر زمین خورد آنکه پس از داغ علی اکبر زمین خورد در زیر تیغ و نیزه ها با سر، زمین خورد در ازدحام و خندهء لشکر، زمین خورد عصر عجیبی بود در گودال رفتی خوردی زمین با زینب و از حال رفتی تصویری از نیلوفرت را می کشیدند ازحال رفتی، معجرت را می کشیدند بعضی تو، بعضی خواهرت را می کشیدند کتمان نکن، موی سرت را می کشیدند در کوچه و بازار شام! اصلاً بماند... بگذار شعرم ناتمام اصلاً بماند رضا دین پرور https://eitaa.com/Maddahankhomein
علیهماالسلام 🔹دو مشهد🔹 سفرۀ نذری مادر باز هم برکت گرفت نامت آمد جبرئیل از زائران سبقت گرفت هر کسی از یک طریقی آمد و حاجت گرفت قالی کاشان به پایت بوسه زد، قیمت گرفت خوب فهمیدی که عشق مردم ایران علی‌ست این‌همه راه آمدی گفتی فقط سلطان علی‌ست عشق از نور علی، نوری مجدّد آفرید از همان دم که علی بن محمد آفرید مستی ما را خدا این‌گونه بی‌حد آفرید حال ما را دید در ایران، دو مشهد آفرید از سر ایران الهی کم نگردد سایه‌ات خوش به حال هر کسی که می‌شود همسایه‌ات در کنارت گرم‌تر می‌جوشد اینجا آب هم آسمان خاک قدم‌های تو شد، مهتاب هم او نمی‌دید این‌همه لطف تو را در خواب هم در کنار تو سپهری‌تر شده سهراب هم نرم و آهسته مرا لبریز حاجت می‌کنی حتما آقا شاعران را هم شفاعت می‌کنی خوب بابایت برایت ماجرا را گفته بود داغ‌ها را دیده بود و روضه‌ها را گفته بود داغ سرهایی که شد از تن جدا را گفته بود با تو حتما ماجرای بوریا را گفته بود آمدی تا مثل جد تشنه‌ات پرپر شوی دور از شهر خودت باشی و بی‌لشکر شوی.. 📝 https://eitaa.com/Maddahankhomein