eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
684 ویدیو
359 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
غرقِ طلوعِ توست، شب انتظار هم مست از شرابِ رؤیتم؛ اما خمار هم گلدسته‌ام؛ خراب؛ ولی دائمُ‌الاَذان ای أشهدت سرودِ لبم در مزار هم از بی‌نوازشانِ یتیمم؛ ابوتراب! پایی بکش به روی سر این غبار هم ای وحی! اگرچه مفتخرم از کتابتت از لکنتِ زبانِ غزل شرمسار هم از ابرهای هر نفست خُطبه می‌چکد از چشمِ شاعرت کلمات قصار هم از خاکِ پای عین شفایت که بگذریم هوی مسیح، می‌وَزد از ذوالفقار هم در شیهه‌های اسبِ تو «هَل‌ مِن‌ مُبارز» است دشمن هراس دارد از او؛ بی‌سوار هم خرمافروشِ نخلِ تو ایمان‌فروش نیست نفروخت شهدِ نام تو را پای دار هم در انزوای خانه‌نشینت نبردهاست شیر است، شیرِ زخمی پشتِ حصار هم تنهاترین قصیده‌ی دنیای شعرکُش! در یاری‌ات سروده نشد یک شعار هم ای عمرِ غصه‌ی دلت از نوح، بیشتر شصت‌وسه‌ی تو پیرتر است از هزار هم نشناختند قدر تو را آن زمانیان ای ناشناس! مردم این روزگار هم https://eitaa.com/Maddahankhomein
حضرت علی علیه السلام 🌸🌸🌱🌱ا🌸🌸🌱🌱 . مگو که ذات خداوند عین ذات علیست بگو صفات خدائی همه صفات علیست . ز عقل معرفتش خواستن ز بی عقلیست زعشق پرسش اوکن که عقل مات علیست . بحکم آنکه من الماء کل شیٍ حیّ حیوة و هستی هر چیز ، از حیوة علیست . خدا پرستی حق راست چهارده آیت بجز نبی همه آیات بیّنات علیست . کتاب محکم منزل که خوانیش قرآن بحکم حق همه احکام محکمات علیست . وجود آدم و شیث و انوش و مهلائیل برای خلقت اصلاب شامخات علیست . شنیده ای تو اگر معجزات خضر و خلیل حکایتی ز کرامات و معجزات علیست . کف کلیم نشانی ز دست قدرت اوست دم مسیح زانفاس طیّبات علیست . بحقّ حق ، که ز نار جحیم آزاد است بحشر هر کسی در دست او برات علیست . صفات ذات او (ذاکر) چگونه وصف کند که آیه آیۀ قرآن صفات ذات علیست . https://eitaa.com/Maddahankhomein
(لولاك لما خلقت الافلاك) (پنج تن آل عبا) جمله‌ی «لولاك» شد نازل برای پنج تن در بیان اعتبار جان‌فزای پنج تن از کرامات ولا ، قاصر بوَد لوح و قلم تا دهد شرح یک از بی انتهای پنج تن کی همای عقل ما ره می‌بَرد سوی خیال تا که گردد در حقیقت ، آشنای پنج تن؟ آل نجران هم به زانو آمد آن وقتی که دید اقتدار و هیبت آل عبای پنج تن شهر علم است احمد و دروازه‌اش باشد علی درک کن خود زین عبارت اعتلای پنج تن از سخا و از جو‌انمردی همین یک نکته بس حاتم طایی بوَد حتیْ گدای پنج تن ‌ هرچه میخواهی بخواه از این ذوات بی بدیل تا ببینی بخشش و جود و عطای پنج تن با توسل گر کنی جاری به لب‌ها می‌کند قفل‌ها را باز ، نام دل‌ربای پنج تن در تمام مشکلات و معضلات زندگی با صداقت از تهِ دل زن صدای پنج تن نه درین دنیا که حتی لحظهٔ جان دادنت چشم دل وا کن که تا بینی وفای پنج تن تا جهان، باقی و تا ایزد خدایی می‌کند هست برپا هم مرام و هم ‌لوای پنج تن بارالها دست ما کوتاه و خرما بر نخیل کن نصیب ما غلامی در ولای پنج تن ای خوش آن عمری که در این آستان گردد تمام ای خوش آن جانی که میگردد فدای پنج تن گر چه ما عبد گنهکاریم اما از کرم شامل احوال ما گردان رضای پنج تن (ساقی) کوثر علی باشد اگرچه روز حشر شیعیان را مست می‌سازد صفای پنج تن سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم «أبوفاضل» شبیه حیدر کرار دریا دل ابوفاضل که با هر ضرب تیغش فتح شد حاصل ابوفاضل کسی که خنده‌اش آئینه‌ی آیات رحمت بود و با خشمش عذابی سخت شد نازل، ابوفاضل همانکس که جلال از هیبت چشمش مجلل شد همانکه شد کمال از خلقتش کامل أبوفاضل به لطف گوشه‌ی چشمش مسلمانیم و آنکس که به طاق ابروانش قبله شد مایل ابوفاضل میان موج غم با دیدنش ارباب میخندید به دریای حسین بن علی ساحل ابوفاضل به عشق او دلم با هر تپش در سینه میگوید أبوفاضل ابوفاضل أبوفاضل أبوفاضل شبیه مجتبی وقت کرم یکدفعه هم حتی نرفته نا‌امید از خانه‌اش سائل، ابوفاضل مسلمانان چه غم دارید وقتی اینچنین بوده برای ارمنی ها حل هر مشکل أبوفاضل @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل تاسوعا مدح حضرت عبّاس علیه السلام به علمدار قسم این عَلم  از آنِ خداست پرچمِ عشقِ علی تا به اَبد پابرجاست هر کسی خادمیِ خانه‌یِ ارباب کند در دو دنیا به خداییِ خدا که آقاست أَیُّهاَالنّاس علمدار اگر عبّاس است رَفَعَ‌اللّه  عَلم  تا به قیامت بالاست این چه سِرّی‌ست که سرداریِ لشکر با اوست این چه رازیست که رویایِ تمامِ شهداست وقتِ شمشیر زدن حیدرِ کرّار شده رو به محراب که شد فاطمه در حالِ دعاست قمرِ خیمه که خورشید از او نور گرفت پهلوانی که قرارِ دلِ این کودک‌هاست آسمان زیرِ پَرش بود ولی بال‌وُپرش وقفِ دین شد که ببینیم سعیدُالسُّعَداست تا نفس داشت در این خانه فقط خدمت کرد پسرِ اُمِّ‌بنین مظهرِ ایثار وُ وفاست یا اباالفضل دَمِ منتقمِ عاشورا ذکرِ زوّارِ حرم در نجف وُ کرب‌وبلاست https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح امام حسین علیه السلام صِیحِه زَد روح‌الامین  یاٰ لَیْتَناٰ کُنّاٰ مَعَک گفت  ختمُ‌المرسلین‌  یاٰ لَیْتَناٰ کُنّاٰ مَعَک مادرت روز وُ شب از کرب‌وُبلایِ روضه گفت با امیرالمؤمنین    یاٰ لَیْتَناٰ کُنّاٰ مَعَک از دهانِ مجتبی بیرون که آمد خونِ دل گفت با تو این‌چنین یاٰ لَیْتَناٰ کُنّاٰ مَعَک گوشه‌یِ‌خیمه در این تب سوخت فرزندت ولی .... گفت زین‌العابدین      یاٰ لَیْتَناٰ کُنّاٰ مَعَک ذکرِ باقر  ذکرِ صادق  ذکرِ کاظم  ذکرِ شاه‌ فکر وُ ذکرِ مخلصین  یاٰ لَیْتَناٰ کُنّاٰ مَعَک از جواد وُ هادیِ دین تا امامِ عسکری شورِ شیرین شد همین  یاٰ لَیْتَناٰ کُنّاٰ مَعَک سینه‌زن دارد به سر شوقِ شهادت یاحسین در رِکابِ ماهِ دین  یاٰ لَیْتَناٰ کُنّاٰ مَعَک https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح امام حسین علیه السلام اَبرِ بارانی شده پایِ عَلم چشمِ گدا هر کجا اسمِ تو را بردم شده کرب‌و‌بلا هر کجا سینه زدم ذکرِ لبم شد یاحسین شک ندارم مادرت زهرا مرا کرده دعا روزگارِ من اگر با روضه طی شد آخرت ..... می‌شود طی روزگارم در جوارِ مرتضی من گهنکارم ولیٖکن دوستت دارم حسین وَ یقین دارم که آقا دوستم داری شما دوستم داری که در این خیمه راهم داده‌ای دوستم داری که رفتم از نجف کرب‌و‌بلا دوستم داری که گفتی پایِ بیرق باشم وُ .... بر تنم کردی خودت پیراهنِ عشق و عزا تا نفس دارم صدایت می‌زنم شاهِ وفا عاقبت با منتقم می‌آیم آقا نینوا 📃۱۴۰۴/۴/۱۴ @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح حضرت زینب سلام اللّه علیها اِی جبل‌ُالصّبر اِی وقارِ مجسّم زینبِ کبری تویی ملیکه‌ی‌ِ عالم آیِنه‌یِ فاطمه ابهّتِ مولا در تو شده منجلی رسولِ مکرَّم حضرتِ صدّیقه‌ای و عالمه هستی قبله‌یِ قلبِ حسین کعبه‌یِ ماتم بعدِ علمدار رویِ شانه گرفتی بیرقِ عشقِ حسین صاحبِ پرچم بهتر از این جمله‌ای سراغ ندارم اِی نَفَس و نَفْسِ شاه آهِ معظَّم روضه‌یِ مکشوفه‌یِ کوفه و شام است دیدنِ یک سایه از عصمتِ محکم هر نخی از معجرت قائمه‌یِ عرش هر نخی از چادرت قاعده‌یِ غم ندبه بخوان پایِ سر تا که بیاید منتقمِ کربلا مرهمِ دردم 📃۱۴۰۴/۴/۱۴ @Maddahankhomein
به نام خدا السلامُ علیکِ یابنت امیرالمومنین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بانو ! به احتــرامِ تو، خَم شد قلم زِ دست تعـظیـم کـرد و نــامِ تو بر دفتـرم نشست دروصف نام وشأنِ توآنگونه ای که هست پیــدا نکرد واژه و ، بغض قلــم شکـــست بردم  دوبـاره نـامِ تو ،  بانوی قهـرمان! تا بشکفد به پایِ تو این شعر نیمه جان  بانواگرچه وصف تومقصوداین دل است اما قلــم زدن زِ تو ، بسیـار مشـکل است شعرم بدون لطف تودیگر چه قابل است باز این قلم ،به درگَهِ لطفِ تو سائل است تا باز  خـود ، مـدد کنی از بحـرِ رحمتت تا واژه واژه صف شود از بهرِ خدمتت ای آنکــه بــرده نــورِ تو تــأثیـــر آفتـــاب پنهـــان نموده بَدرِ تو رخســارِ مـاهـتـــاب ای گوهـــر نجابـت و ای مظهـــر حجــاب ای وارثِ  جلالــتِ   زهـــرا  و  بـوتـــراب هر زینبـــی که زینــت بــابــا نمـی شــود هر دختـری که دختــر زهــرا نمـی شــود پیغمبــری، پیـام تو عیــنِ رســالـت است یک خطبـه از کلام تو تفسیـر عزت است شـورِ خـطـابه های تو، آری قیـامت است سنگینی و وقـار تو ، معنـای عفـّـت است بانوی عشق و عاطفه ای نهضت آفـرین بر اوجِ این صـلابـت و صبــر تو آفـرین! ای یادگار حیدر و، چون مرد ، شــیر زن ! ای مظــهـر صبــوریِ  بانـوی  مُـمتَـحـــَن ای غمـگســار غربـت و تنهــایــیِ حســـن ای یار شــاه  بی کفـن ! ای مـادرِ مِـحَـــن داری نشــان زِ حیـدر و بانـوی بی نشـان دریا شبیـه  قطـره ، تو دریـای بیکــــران آیینــه دار طلعــت رخشــان فاطـــمـه! احیــاگـر حقـیـقـت عـرفـان فاطــــمـه! داری کَرَم ز وسـعــت دسـتان فاطــمـه زیبنـده گوهری تو به دامـان فاطـــمـه بـاری اگر تو چـادر خود را تکـان دهــی یک گوشه از کرامت مادر نشـان دهــی ای حامـیِ شهـــادت و همســنگـر شهیــد ای راوی ِ روایــتِ  ســـرخِ  ســـرِ  شهیــد وقتی که بوسه می زدی بر حنجـر شهیـد بغضت شکست بی صدا ای خواهرشهید (ای کشتهٔ فتاده به هامون حسین من) (وی صیددست وپازده درخون حسین من) همنـاله با تو ، مــادرِ پهـــلو شکســته هـم می گفت"یا بُنَــیَّ"و می ریخت دم به دم همــراهِ گریه های تو،  سیــلابِ اشک غـم می ســوخت خیمــه گاه تو از آتش ستم با عمقِ درد و فاجعه ، بانوی بی بدیل! این رنجْنامه ها شده در چشم توجمیل وقتــی که نوبــتِ  دَمِ بُــرّنــدهٔ تو شـــد دنیــا اسیــرِ خطـبــهٔ کوبـنــده تـو شـــد حیــدر ، زبان ناطق و گوینــدهٔ تو شـــد دشمن زِ خطبه های تو شرمندهٔ تو شـــد می ریخت کاخ دشمنِ دون از کلام تو آتش به قلب من زده اَلشـّامْ شــامِ  تو سجده به زیر پای تو از "کیمیا" کم است اشکم  ، کنار اشک تو در حدّ شبنـم است درشــام ، با قیـامِ تو ، غوغای ماتم است داریم هر چه ، از تو و  مـاه محرم است بنیــان گذارِ مکتــبِ  کرب و بـلا شـــدی تصــویر نـاب آیــهٔ "قالــوا بلــیٰ "شــدی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ https://eitaa.com/Maddahankhomein
(السَّلامُ عَلیكِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب) (اگر زینب نبود) کـربـلا در خود رها می‌شد اگر زینب نبود ظهــر عاشورا فنــا می‌شد اگر زینب نبود پــرچــم اســلام می‌افتـــاد بر روی زمیـن پــرچــم ظــالم بپـا می‌شد اگر زینب نبود محــو می‌شد مــاجــرای عــاشقــان کربـلا عشق بی قدر و بهـا می‌شد اگر زینب نبود قصــه‌ی جـان‌ســوز ســـالار شهیــد نیــنوا عـاری از شور و نوا می‌شد اگر زینب نبود بانگ هل من ناصری که نصرت اســلام بود اندک اندک بی‌ صـدا می‌شد اگر زینب نبود از سر بی جسم شـاه دین به روی نیــزه ها بی‌خبــر، خلق خــدا می‌شد اگر زینب نبود صحنـه‌ی ایثـــار هفتــاد و دو یــار بــاوفــا بی گمان، بی اعتـــنا می‌شد اگر زینب نبود جسم صدچـاک علی اکبــر، عزیز مصطفی از زمین کی جـابجـا می‌شد اگر زینب نبود تیــر و حلــق اصغــر و دست پلیــد حرمله در فراموشی رهـــــا می‌شد اگر زینب نبود پیکـــر و دســتان سقـــای علمـــدار حسین بیشتر از هـم جـــدا می‌شد اگر زینب نبود ظلم شمر و ابن سعدِ نحس و عمّال یـزیـد محو از روی و ریــا می‌شد اگر زینب نبود در بیــان ماجـرای حـــق و بــاطــل تا ابـد حق مطلب کـِـی ادا می‌شد اگر زینب نبود کشتی اسـلام می‌شد غــرق از بعد حسین تا ابـد بی نــاخـــدا می‌شد اگر زینب نبود ظــالـم ملعـون، یــزیـد دون میان مسلمین لایـق حمـــد و ثنـــا می‌شد اگر زینب نبود گــوش عـالم بی‌خبــر می‌ماند از بیــداد او قصـه از این مـاجـرا می‌شد اگر زینب نبود (ساقیا) از ماجــرای کــربــلا ، بر شیعیـــان کرد زینـب دختــر شـیر خــدا حق را بیــان سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/Maddahankhomein
خوش آمدی عزیزم، بابای مهربانم تا پیش من بیایی... بر لب رسید جانم ترسیدم اول کار، از این سر بریده با این سر بریده، هستی تو میهمانم بد سوخته سر تو، بین تنور خولی من هم میان انظار، بد سوخت گیسوانم همرنگ ارغوان است، رنگ رخ تو بابا با این رخ کبودم، همرنگ ارغوانم لکنت گرفتن من، تقصیرِ دستِ زجر است با پای ناتوانم، سربار کاروانم جای نوازش تو، خولی نوازشم کرد مثل بهار بودم، اما کنون خزانم تفسیر " اَم حَسِبتَ..." امشب به چشم دیدم زخمی شده لبانت، شاکی ز خیزرانم عادت ندارم انقدر از تو جدا بمانم من را ببر عزیزم، دیگر نمی توانم... "علی میرحیدری" https://eitaa.com/Maddahankhomein
به نام خدا السلامُ علیکِ یابنت امیرالمومنین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بانو ! به احتــرامِ تو، خَم شد قلم زِ دست تعـظیـم کـرد و نــامِ تو بر دفتـرم نشست دروصف نام وشأنِ توآنگونه ای که هست پیــدا نکرد واژه و ، بغض قلــم شکـــست بردم  دوبـاره نـامِ تو ،  بانوی قهـرمان! تا بشکفد به پایِ تو این شعر نیمه جان  بانواگرچه وصف تومقصوداین دل است اما قلــم زدن زِ تو ، بسیـار مشـکل است شعرم بدون لطف تودیگر چه قابل است باز این قلم ،به درگَهِ لطفِ تو سائل است تا باز  خـود ، مـدد کنی از بحـرِ رحمتت تا واژه واژه صف شود از بهرِ خدمتت ای آنکــه بــرده نــورِ تو تــأثیـــر آفتـــاب پنهـــان نموده بَدرِ تو رخســارِ مـاهـتـــاب ای گوهـــر نجابـت و ای مظهـــر حجــاب ای وارثِ  جلالــتِ   زهـــرا  و  بـوتـــراب هر زینبـــی که زینــت بــابــا نمـی شــود هر دختـری که دختــر زهــرا نمـی شــود پیغمبــری، پیـام تو عیــنِ رســالـت است یک خطبـه از کلام تو تفسیـر عزت است شـورِ خـطـابه های تو، آری قیـامت است سنگینی و وقـار تو ، معنـای عفـّـت است بانوی عشق و عاطفه ای نهضت آفـرین بر اوجِ این صـلابـت و صبــر تو آفـرین! ای یادگار حیدر و، چون مرد ، شــیر زن ! ای مظــهـر صبــوریِ  بانـوی  مُـمتَـحـــَن ای غمـگســار غربـت و تنهــایــیِ حســـن ای یار شــاه  بی کفـن ! ای مـادرِ مِـحَـــن داری نشــان زِ حیـدر و بانـوی بی نشـان دریا شبیـه  قطـره ، تو دریـای بیکــــران آیینــه دار طلعــت رخشــان فاطـــمـه! احیــاگـر حقـیـقـت عـرفـان فاطــــمـه! داری کَرَم ز وسـعــت دسـتان فاطــمـه زیبنـده گوهری تو به دامـان فاطـــمـه بـاری اگر تو چـادر خود را تکـان دهــی یک گوشه از کرامت مادر نشـان دهــی ای حامـیِ شهـــادت و همســنگـر شهیــد ای راوی ِ روایــتِ  ســـرخِ  ســـرِ  شهیــد وقتی که بوسه می زدی بر حنجـر شهیـد بغضت شکست بی صدا ای خواهرشهید (ای کشتهٔ فتاده به هامون حسین من) (وی صیددست وپازده درخون حسین من) همنـاله با تو ، مــادرِ پهـــلو شکســته هـم می گفت"یا بُنَــیَّ"و می ریخت دم به دم همــراهِ گریه های تو،  سیــلابِ اشک غـم می ســوخت خیمــه گاه تو از آتش ستم با عمقِ درد و فاجعه ، بانوی بی بدیل! این رنجْنامه ها شده در چشم توجمیل وقتــی که نوبــتِ  دَمِ بُــرّنــدهٔ تو شـــد دنیــا اسیــرِ خطـبــهٔ کوبـنــده تـو شـــد حیــدر ، زبان ناطق و گوینــدهٔ تو شـــد دشمن زِ خطبه های تو شرمندهٔ تو شـــد می ریخت کاخ دشمنِ دون از کلام تو آتش به قلب من زده اَلشـّامْ شــامِ  تو سجده به زیر پای تو از "کیمیا" کم است اشکم  ، کنار اشک تو در حدّ شبنـم است درشــام ، با قیـامِ تو ، غوغای ماتم است داریم هر چه ، از تو و  مـاه محرم است بنیــان گذارِ مکتــبِ  کرب و بـلا شـــدی تصــویر نـاب آیــهٔ "قالــوا بلــیٰ "شــدی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ https://eitaa.com/Maddahankhomein