به دمت زنده مسیح.mp3
3.89M
#بسم الله الرحمن الرحیم
#شور
#حضرت_عباس_علیهالسلام
بند اول
به دمت زنده مسیح
با دوتا چشم ملیح
من و می کشی یه روز
توی آغوش ضریح
سپاه امام تشنه ی سر جدا شدی اباالفضل
امام قیام تموم نوکرا شدی اباالفضل
مرادی مریدم توو ناامیدی تو میشی امیدم
تو باب المراد سفره ی مادرا شدی اباالفضل
اباالفضل ذکرش شفامه
اباالفضل لطفش باهامه
اباالفضل اسمش امیده
روزای سخته بابامه
بند دوم
به وفای تو قسم
به تو بنده نفسم
یااباالفضل که میگم
به مرادم می رسم
امید دو دنیا به دستای جداته یا اباالفضل
امید رقیه شنیدنه صداته یا اباالفضل
نگاهه یه دنیا به یک عنایت تو بوده و هست
قیامت شفاعت فقط با یک نگاته یا اباالفضل
اباالفضل مشکل گشامی
اباالفضل قرب مدامی
اباالفضل هرسال محرم
برات کرب و بلامی
بند سوم
اسدالله حرم
روی تو ماه حرم
تا تو هستی هیچ کسی
نشنوه آه حرم
یه لشگر سینه زن همیشه پا رکابته اباالفضل
و دریا همیشه تشنه ی مشکه آبته اباالفضل
نیازی نداری که از توو قبضه تیغتو درآری
دو ابروت توو پیکار آیه های عذابته اباالفضل
اباالفضل زیباترینی
تو ماه روی زمینی
حلالت شیری که خوردی
که شیر ام البنینی
#علی_کاوند
@Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت عباس علیه السلام
اگر میشد دمی با رزمجامه روی زین پیدا
همآوردی نمیشد در تمام سرزمین پیدا
«سِقاهُم رَبُّهُم» را تا نمیخواندند در گوشش
برای امر سقایی نمیشد جانشین پیدا
به قصد رزم تا میتاخت در هر معرکه، میشد
سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا
زمین از زخمهای تازه پر میشد، اگر هربار
نمیشد زیر تیغش شهپر روحالامین پیدا
بهغیر از لحظهای که اخم او را دیده در صفین
ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا
«اَشِدّاءُ عَلَیالکُفّار» دشمن بود و با این حال
نمیشد در دلش از دوستان یکذره کین پیدا
خجالت میکشید از زینب کبری از آن وقتی
که با ننگ اماننامه شده شمر لعین پیدا
زد آتش بر دلش آوای «اَینَ عَمّیالعَباس؟»
ازآنساعت کهشد درخیمه اینصوت حزین پیدا
امان از لحظهای که شیرمردی خسته و زخمی
زمین افتاده بود و گرگها شد از کمین پیدا
عمود خیمه را بابا کشید آنجا که دیگر شد
حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا
تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد
به هرسو قطعهای از «عین»و«با»و«آ»و«سین»پیدا
حسین ازخاک دستش را چنان با بوسه برمیداشت
که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا
تمام پیکرش بر خاک میلرزید آن دم که
شد از گودی صدای نالهی «هَل مِن مُعین؟» پیدا
بههمراه امام عصر پای روضهاش هستند
پیمبرها -سلاماللهعلیهماجمعین- پیدا
دوایش گفتن یکجملهی «یاکاشِفُالکَرب» است
اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا
برای حضرت عباس طوری گریه کردم که
شده لبخند در روی کرامالکاتبین پیدا
گرفتم در دوعالم دستهایش را، یقین دارم
که در محشر برایم میشود حصنحصین پیدا
دلم تنگ عمود آخر است، آنجا که خواهد شد
به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان_عج
#حضرت_عباس_علیهالسلام
@Maddahankhomein
#حضرت_عباس_علیهالسلام
#غزل 🔹العطش🔹
دریا کشید نعره، صدا زد: مرا بنوش
غیرت نهیب زد که به دریا بگو: خموش
وقتی که آب را به روی آب ریختی
آمد چو موج، در جگرِ بحر، خون به جوش
گفتی به آب، آب! چه بیغیرتی برو
بیآبرو به ریختن آبرو مکوش!
آوردَمت به نزد دهان تا بگویمت
بشنو که العطش رسد از خیمهها به گوش...
تو موج میزنی و علیاصغر از عطش
گاهی به هوش آید و گاهی رود ز هوش
از بس که «آب، آب» شنیدم ز تشنگان
دیگر نفس به سینۀ تنگم شده خروش
در آب پا نهادم و بر خود زدم نهیب
گفتم بسوز از عطش و آب را ننوش
بِاللَه بُوَد ز رشتۀ عمرم عزیزتر
این بند مشک را که گرفتم به روی دوش...
📝 #غلامرضا_سازگار
✅ @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
ترکیببند مدحومرثیه قمر بنیهاشم
حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام
علقمه
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چراکه حضرت مشکلگشا اباالفضل است
دو دست داده به راه خدا و پس چهعجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضل است
به جملهجملهی «یا کاشِفَالکُروب» قسم
که استجابت صدها دعا اباالفضل است
نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین
کسی که شد همهچیزش فدا اباالفضل است
شدم اسیر تو و مادرم بهمن آموخت
دوای درد گرفتارها اباالفضل است
چه ترس دارد از آتش؟ چه ترس از دوزخ؟
اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است
خود امام زمان گفته است میآید
بهمجلسی که درآن ذکر یااباالفضل است
بگیر ذکر اباالفضل با امامزمان
کههست حضرتصاحبعزا امامزمان
فقط نه گردش چرخ جهان به دستش بود
که اختیار زمین و زمان به دستش بود
فقط نه این که علمدار خیمهگاه حسین
عمود خیمهی هفتآسمان به دستش بود
کریم بود شبیه برادر و پدرش
که چشم خواهش هرناتوان به دستش بود
به تیر اخم اباالفضل در کمین افتاد
سپاه دشمن اگرچه کمان به دستش بود
به قصد جنگ نیامد، ولی اگر میخواست
به ضربهای سر هر پهلوان به دستش بود
دل تمام حرم بود قرصِ بودن ماه
هرآنزمان علم کاروان به دستش بود
تمام آبرویش مشک آب شد، وقتی
نگاه العطش کودکان به دستش بود
از آستانهی هرچشم، اشک را برداشت
خبر رسید اباالفضل مشک را برداشت
شبیه باز شکاری که رو به علقمه رفت
هزار چشم به همراه او به علقمه رفت
سلاح غیرت خود را به تن حمایل کرد
به اشکچشم و به بغضگلو به علقمه رفت
دخیل بست به مشکش نگاه اهل حرم
هزار حسرت و صد آرزو به علقمه رفت
«وَ إن یَکاد» نشستهست بر لب همه، چون
میان چشمونظرها عمو به علقمه رفت
آهای دشمن اگر ذرهای شرف داری!
بههوشباش که با آبرو به علقمه رفت
چه حکمتیست که هرکس بهجنگ میآمد
برای کشتن او با وضو به علقمه رفت؟
ندای «اَدرِک اَخا» هم حکایتی دارد
اگرکه عاقبت این گفتگو به علقمه رفت
گریز آخر هر روضهخوان همین شد؛ آه...
عمود خیمهی ما نقش بر زمین شد؛ آه...
گذشته است در اين داغ آب از سر آب
که آب هم شده شرمنده در برابر آب
دوباره روی دل آب ماند داغ لبش
چرا که تشنهی لبهای اوست حنجر آب
هنوز مزّهی آن جرعه مانده در دهنش
که ريختهست بهدست خودش بهساغر آب
همین که قطرهی اشکش بهروی آب افتاد
نشست زخم عمیقی به روی پيکر آب
گرفته بود سرش را به روی زانویش
کنار علقمه با اضطراب مادر آب
چه پيش آمده در علقمه مگر؟ که شده است
«خجلکنندهی عباس» نام ديگر آب
به مشک تیر زدند و فرات با خود گفت:
اگر خجل شده عباس، خاک بر سر آب
فرات و مشک و علم نیز روضهخوان شدهاند
شریک داغ غم صاحبالزّمان شدهاند...
به هر نوشتهی دیگر مقدم است هنوز
کسیکه هرچه بگوییم از او کم است هنوز
علاج هجر بهجز صبح بودن او نیست
که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز
خودش «وحید و فرید و طرید» خوانده شده
ولی پناه و امید دوعالم است هنوز
به انتقام شهیدان دین میآید او
که روی گنبد اسلام پرچم است هنوز
در این حسینیهها لحظهلحظه با یادش
بساط عاشقی ما فراهم است هنوز
برای شستن درد فراق کافی نیست
که روی گونهی ما اشک نمنم است هنوز؟
خدا کند که دم انتقام سر برسد
که صبحوشام برایش محرم است هنوز.
دعا کنیم شب هجر را سحر برسد
زمان غیبت مولای ما به سر برسد
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان_عج
#حضرت_عباس_علیهالسلام
@Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#مدح
#حضرت_عباس_علیهالسلام
«أبوفاضل»
شبیه حیدر کرار دریا دل ابوفاضل
که با هر ضرب تیغش فتح شد حاصل ابوفاضل
کسی که خندهاش آئینهی آیات رحمت بود
و با خشمش عذابی سخت شد نازل، ابوفاضل
همانکس که جلال از هیبت چشمش مجلل شد
همانکه شد کمال از خلقتش کامل أبوفاضل
به لطف گوشهی چشمش مسلمانیم و آنکس که
به طاق ابروانش قبله شد مایل ابوفاضل
میان موج غم با دیدنش ارباب میخندید
به دریای حسین بن علی ساحل ابوفاضل
به عشق او دلم با هر تپش در سینه میگوید
أبوفاضل ابوفاضل أبوفاضل أبوفاضل
شبیه مجتبی وقت کرم یکدفعه هم حتی
نرفته ناامید از خانهاش سائل، ابوفاضل
مسلمانان چه غم دارید وقتی اینچنین بوده
برای ارمنی ها حل هر مشکل أبوفاضل
#میثم_کاوسی
@Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
▪️ترکیببند؛ «مردآفرین»
#حضرت_امالبنین_سلاماللهعلیها
#حضرت_عباس_علیهالسلام
ای باعث آرامش احوال مولا
با تو همیشه خوب میشد حال مولا
آسایشی در عمق جان خویش میدید
هربار میرفتی به استقبال مولا
در هر کتابی دیدهام، بسیار والاست
شان تو در آیینهی اقوال مولا
از کودکی دنبال یک آیینه بودی
تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا
ارث شجاعت داشت عباس تو از تو
ارث ادب را برده بود از آل مولا
جای تو حتی لحظهای خالی نمانده
در سینهی از عشق مالامال مولا
از چشمهایت اشک شادی شد سرازیر
گفتند تا؛ «مادر» به تو اطفال مولا
ای نام تو در نوع خود از بهترینها
هستند مدیونت همه «امالبنین»ها
آنگونه که مهتاب زینت داده شب را
نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را
«امالبنین» را «مادر شیران» نوشتد
روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را
گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی
نقش رضایت بر لب شاه عرب را
در دامنت شیرینسخنها پرورش یافت
از نخل میگیرند محصول رطب را
صفیّن میداند چه اندازه شجاعی
چون پهلوانش داشته از تو نسب را
دیدیم مهر مادری در چشمهایت
از اخم تو خواندیم معنای غضب را
ما صافوساده کربلا درخواست کردیم
چون ساده کردی صنعت حسنطلب را
در آستان توست کار ما گدایی
ای مادر عباسهای کربلایی...
زانو زده در محضر مادر اباالفضل
درس ادب خوانده از این منبر اباالفضل
آن دم که ایمان و وفا تقسیم میشد
ساقی کوثر شد علی، ساغر اباالفضل
یکعمر مشق او فقط نام حسین است
ننوشته جز این درس در دفتر اباالفضل
از بس ادب دارد که هرگز پیش زینب
بالا نیاوردهست حتی سر اباالفضل
پیدا نمیشد خم به ابرویش، اگرچه
میبود رو در روی یکلشکر اباالفضل
کافیست از اوصاف او، تنها بپرسی
در معرکه از مالک اشتر؛ «اباالفضل!»
با چشم خود یک روز میبینیم آخر
محشر بهپا کردهست در محشر اباالفضل
هستند با اذن خدا روز قیامت
دستان عباس علی باب شفاعت
بعد از تو دیگر هیچکس امالبنین نیست
دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست
اُمُّ اَدَب...، اُمُّ وَفا...، اُمُّاَبَاالفَضل...
غیر از تو وصف هیچشخصی اینچنین نیست
شاگرد درس صبر مولا بودهای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست
در گریهات جایی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست
وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد
پس خطبهای چون خطبهی تو آتشین نیست
فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس
حتی گریز روضهات هم غیر از این نیست؛
یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است
یعنی سر عباس تو روی زمین نیست...
آنجا صدایت میزند؛ «مادر کجایی؟
آیا به دیدار عزیز خود میآیی؟»
#مجتبی_خرسندی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسم الله الرحمن الرحیم
▪️ترکیببند؛ «مردآفرین»
#حضرت_امالبنین_سلاماللهعلیها
#حضرت_عباس_علیهالسلام
ای باعث آرامش احوال مولا
با تو همیشه خوب میشد حال مولا
آسایشی در عمق جان خویش میدید
هربار میرفتی به استقبال مولا
در هر کتابی دیدهام، بسیار والاست
شان تو در آیینهی اقوال مولا
از کودکی دنبال یک آیینه بودی
تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا
ارث شجاعت داشت عباس تو از تو
ارث ادب را برده بود از آل مولا
جای تو حتی لحظهای خالی نمانده
در سینهی از عشق مالامال مولا
از چشمهایت اشک شادی شد سرازیر
گفتند تا؛ «مادر» به تو اطفال مولا
ای نام تو در نوع خود از بهترینها
هستند مدیونت همه «امالبنین»ها
آنگونه که مهتاب زینت داده شب را
نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را
«امالبنین» را «مادر شیران» نوشتد
روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را
گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی
نقش رضایت بر لب شاه عرب را
در دامنت شیرینسخنها پرورش یافت
از نخل میگیرند محصول رطب را
صفیّن میداند چه اندازه شجاعی
چون پهلوانش داشته از تو نسب را
دیدیم مهر مادری در چشمهایت
از اخم تو خواندیم معنای غضب را
ما صافوساده کربلا درخواست کردیم
چون ساده کردی صنعت حسنطلب را
در آستان توست کار ما گدایی
ای مادر عباسهای کربلایی...
زانو زده در محضر مادر اباالفضل
درس ادب خوانده از این منبر اباالفضل
آن دم که ایمان و وفا تقسیم میشد
ساقی کوثر شد علی، ساغر اباالفضل
یکعمر مشق او فقط نام حسین است
ننوشته جز این درس در دفتر اباالفضل
از بس ادب دارد که هرگز پیش زینب
بالا نیاوردهست حتی سر اباالفضل
پیدا نمیشد خم به ابرویش، اگرچه
میبود رو در روی یکلشکر اباالفضل
کافیست از اوصاف او، تنها بپرسی
در معرکه از مالک اشتر؛ «اباالفضل!»
با چشم خود یک روز میبینیم آخر
محشر بهپا کردهست در محشر اباالفضل
هستند با اذن خدا روز قیامت
دستان عباس علی باب شفاعت
بعد از تو دیگر هیچکس امالبنین نیست
دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست
اُمُّ اَدَب...، اُمُّ وَفا...، اُمُّاَبَاالفَضل...
غیر از تو وصف هیچشخصی اینچنین نیست
شاگرد درس صبر مولا بودهای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست
در گریهات جایی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست
وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد
پس خطبهای چون خطبهی تو آتشین نیست
فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس
حتی گریز روضهات هم غیر از این نیست؛
یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است
یعنی سر عباس تو روی زمین نیست...
آنجا صدایت میزند؛ «مادر کجایی؟
آیا به دیدار عزیز خود میآیی؟»
#مجتبی_خرسندی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9