بسم الله الرحمن الرحیم
▪️ترکیببند؛ «مردآفرین»
#حضرت_امالبنین_سلاماللهعلیها
#حضرت_عباس_علیهالسلام
ای باعث آرامش احوال مولا
با تو همیشه خوب میشد حال مولا
آسایشی در عمق جان خویش میدید
هربار میرفتی به استقبال مولا
در هر کتابی دیدهام، بسیار والاست
شان تو در آیینهی اقوال مولا
از کودکی دنبال یک آیینه بودی
تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا
ارث شجاعت داشت عباس تو از تو
ارث ادب را برده بود از آل مولا
جای تو حتی لحظهای خالی نمانده
در سینهی از عشق مالامال مولا
از چشمهایت اشک شادی شد سرازیر
گفتند تا؛ «مادر» به تو اطفال مولا
ای نام تو در نوع خود از بهترینها
هستند مدیونت همه «امالبنین»ها
آنگونه که مهتاب زینت داده شب را
نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را
«امالبنین» را «مادر شیران» نوشتد
روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را
گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی
نقش رضایت بر لب شاه عرب را
در دامنت شیرینسخنها پرورش یافت
از نخل میگیرند محصول رطب را
صفیّن میداند چه اندازه شجاعی
چون پهلوانش داشته از تو نسب را
دیدیم مهر مادری در چشمهایت
از اخم تو خواندیم معنای غضب را
ما صافوساده کربلا درخواست کردیم
چون ساده کردی صنعت حسنطلب را
در آستان توست کار ما گدایی
ای مادر عباسهای کربلایی...
زانو زده در محضر مادر اباالفضل
درس ادب خوانده از این منبر اباالفضل
آن دم که ایمان و وفا تقسیم میشد
ساقی کوثر شد علی، ساغر اباالفضل
یکعمر مشق او فقط نام حسین است
ننوشته جز این درس در دفتر اباالفضل
از بس ادب دارد که هرگز پیش زینب
بالا نیاوردهست حتی سر اباالفضل
پیدا نمیشد خم به ابرویش، اگرچه
میبود رو در روی یکلشکر اباالفضل
کافیست از اوصاف او، تنها بپرسی
در معرکه از مالک اشتر؛ «اباالفضل!»
با چشم خود یک روز میبینیم آخر
محشر بهپا کردهست در محشر اباالفضل
هستند با اذن خدا روز قیامت
دستان عباس علی باب شفاعت
بعد از تو دیگر هیچکس امالبنین نیست
دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست
اُمُّ اَدَب...، اُمُّ وَفا...، اُمُّاَبَاالفَضل...
غیر از تو وصف هیچشخصی اینچنین نیست
شاگرد درس صبر مولا بودهای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست
در گریهات جایی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست
وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد
پس خطبهای چون خطبهی تو آتشین نیست
فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس
حتی گریز روضهات هم غیر از این نیست؛
یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است
یعنی سر عباس تو روی زمین نیست...
آنجا صدایت میزند؛ «مادر کجایی؟
آیا به دیدار عزیز خود میآیی؟»
#مجتبی_خرسندی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_امالبنین_سلاماللهعلیها
#مردآفرین
ای باعث آرامش احوال مولا
با تو همیشه خوب میشد حال مولا
آسایشی در عمق جان خویش حس کرد
هر بار تا رفتی به استقبال مولا
در هر کتابی دیدهام، بسیار والاست
شان تو در آیینهی اقوال مولا
از کودکی دنبال یک آیینه بودی
تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا
ارث شجاعت داشت عباس تو از تو
ارث ادب را برده بود از آل مولا
جای تو حتی لحظهای خالی نمانده
در سینهی از عشق مالامال مولا
از چشمهایت اشک شادی شد سرازیر
گفتند تا؛ "مادر" به تو اطفال مولا
در آستان توست کار ما گدایی
ای مادر عباسهای کربلایی
آنقدر که مهتاب زینت داده شب را
نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را
"امالبنین" را "مادر شیران" نوشتد
روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را
گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی
نقش رضایت بر لب شاه عرب را
در دامنت شیرینسخنها پرورش یافت
از نخل میگیرند محصول رطب را
صفیّن میداند چه اندازه شجاعی
چون پهلوانش داشته از تو نسب را
دیدیم مهر مادری در چشمهایت
در اخم تو دیدیم تمثال غضب را
ما صافوساده کربلا درخواست کردیم
چون ساده کردی صنعت حسن طلب را
هم مادری کردی برای آلزهرا
هم شد پسرهایت فدای آلزهرا
بعد از تو دیگر هیچکس امالبنین نیست
دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست
اُمُّ اَدَب، اُمُّ وَفا، اُمُّاَبَاالفَضل
غیر از تو وصف هیچشخصی اینچنین نیست
شاگرد درس صبر مولا بودهای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست
در گریهات جایی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست
وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد
پس خطبهای چون خطبهی تو آتشین نیست
فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس
حتی گریز روضهات هم غیر از این نیست؛
یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است
یعنی سر عباس تو روی زمین نیست...
هستند با اذن خدا روز قیامت
دستان عباس تو اسباب شفاعت
#مجتبی_خرسندی
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسم الله الرحمن الرحیم
▪️ترکیببند؛ «مردآفرین»
#حضرت_امالبنین_سلاماللهعلیها
#حضرت_عباس_علیهالسلام
ای باعث آرامش احوال مولا
با تو همیشه خوب میشد حال مولا
آسایشی در عمق جان خویش میدید
هربار میرفتی به استقبال مولا
در هر کتابی دیدهام، بسیار والاست
شان تو در آیینهی اقوال مولا
از کودکی دنبال یک آیینه بودی
تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا
ارث شجاعت داشت عباس تو از تو
ارث ادب را برده بود از آل مولا
جای تو حتی لحظهای خالی نمانده
در سینهی از عشق مالامال مولا
از چشمهایت اشک شادی شد سرازیر
گفتند تا؛ «مادر» به تو اطفال مولا
ای نام تو در نوع خود از بهترینها
هستند مدیونت همه «امالبنین»ها
آنگونه که مهتاب زینت داده شب را
نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را
«امالبنین» را «مادر شیران» نوشتد
روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را
گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی
نقش رضایت بر لب شاه عرب را
در دامنت شیرینسخنها پرورش یافت
از نخل میگیرند محصول رطب را
صفیّن میداند چه اندازه شجاعی
چون پهلوانش داشته از تو نسب را
دیدیم مهر مادری در چشمهایت
از اخم تو خواندیم معنای غضب را
ما صافوساده کربلا درخواست کردیم
چون ساده کردی صنعت حسنطلب را
در آستان توست کار ما گدایی
ای مادر عباسهای کربلایی...
زانو زده در محضر مادر اباالفضل
درس ادب خوانده از این منبر اباالفضل
آن دم که ایمان و وفا تقسیم میشد
ساقی کوثر شد علی، ساغر اباالفضل
یکعمر مشق او فقط نام حسین است
ننوشته جز این درس در دفتر اباالفضل
از بس ادب دارد که هرگز پیش زینب
بالا نیاوردهست حتی سر اباالفضل
پیدا نمیشد خم به ابرویش، اگرچه
میبود رو در روی یکلشکر اباالفضل
کافیست از اوصاف او، تنها بپرسی
در معرکه از مالک اشتر؛ «اباالفضل!»
با چشم خود یک روز میبینیم آخر
محشر بهپا کردهست در محشر اباالفضل
هستند با اذن خدا روز قیامت
دستان عباس علی باب شفاعت
بعد از تو دیگر هیچکس امالبنین نیست
دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست
اُمُّ اَدَب...، اُمُّ وَفا...، اُمُّاَبَاالفَضل...
غیر از تو وصف هیچشخصی اینچنین نیست
شاگرد درس صبر مولا بودهای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست
در گریهات جایی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست
وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد
پس خطبهای چون خطبهی تو آتشین نیست
فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس
حتی گریز روضهات هم غیر از این نیست؛
یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است
یعنی سر عباس تو روی زمین نیست...
آنجا صدایت میزند؛ «مادر کجایی؟
آیا به دیدار عزیز خود میآیی؟»
#مجتبی_خرسندی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#حضرت_امالبنین_سلاماللهعلیها
🏴 شکوه مادری
چه عزتیست عروس ابوتراب شدن
برای خدمت این خانه انتخاب شدن
شکوه مادری خانهی بنیالزّهرا
نصیب شیرزنی از بنیکلاب شدن
تو آسمانی و ماه و ستاره پروردی
برای ذوب در آغوش آفتاب شدن
چه آتشی به دلت بود از غم حَسَنین؟
که شعلهور شدی از فاطمه خطاب شدن
تو یاد چار پسر دادهای به پای حسین
میان معرکه در خون خود خضاب شدن
تو یاد دادی اباالفضل را سراسیمه
برای حاجت این خاندان جواب شدن
برای حضرت مولا چنین سپر بودن
برای زینب کبری چنان رکاب شدن
برای تشنگی کودکان خروشیدن
به پای مشک تهی قطره قطره آب شدن
هزار مرتبه جان دادهای پس از عباس
به وقت خیره به دلتنگی رباب شدن
اگر تو مادر بابالحوائجی بانو!
مباد از در این آستان جواب شدن
دوباره سفرهی اُمّالبنینمان پهن است
و حاجت است و یقینِ به مستجاب شدن
#علی_سلیمیان
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9