eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
372 ویدیو
227 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 غیورِ دلاور دوباره پر زد از اینجا کبوتری دیگر گشود در رمضان تا خدا پری دیگر بهار بوی خزان می‌دهد در این ایام که باغ مانده و داغ صنوبری دیگر دوباره نوبت تشییع یک مجاهد شد دوباره شانه‌ی ایران و پیکری دیگر دوباره غم به دل رهبرم نشست که رفت از این میانه غیورِ دلاوری دیگر گشوده می‌شود از انتهای این غزلم به سمت روضه‌ی کرب‌وبلا دری دیگر خدا کند که نیفتد مقابل زینب دوباره از تن این نیزه‌‌‌ها سری دیگر @Maddahankhomein
🚩 ناخدا به وقت رفتن آن ناخدا دریا به جوش آمد زمین یک‌باره لرزید، آسمان‌ها در خروش آمد جهان آوار شد روی سر مردم، زمان یخ زد که از صدر خبر این داغ جان‌فرسا به گوش آمد چنان مست از حضور ساده‌ی او بود دل‌هامان که تا پر زد از اینجا تازه عقل ما به هوش آمد نمی‌دانم که یک کشتی به روی موج‌ها می‌رفت و یا تابوت آن مرد خدا بر روی دوش آمد حریفان کاسه‌های اشک را لبریز می‌کردند که هنگام وداع تلخ پیر می‌فروش آمد نشد با رفتنش میخانه‌ی ما خالی از ساقی پس از او جانشینی باده‌ریز و باده‌نوش آمد به خون سرخ خود در پای این عهدیم تا آن روز که فریادی برآید آن سوار سبزپوش آمد @Maddahankhomein
🚩 ندای جاودان میان صحنه‌ی تاریخ آن فریاد می‌ماند شعاری که به خون آغشته شد در یاد میماند بگو با تیر، تکبیر از گلوی ما نمی‌افتد به رغم این همه بیداد، تنها داد میماند خیابان سیل خون شد، جمعیت پاشیده شد از هم ولی با عزم راسخ پای این رخداد میماند نشد ایمان ما مغلوب تیر و ترکش آن‌ها که سرو باور ما در هجوم باد میماند صدای غرّش دژخیم‌ها خاموش شد اما ندای جاودان نیمه‌ی خرداد میماند شکست از خون ما شمشیرها، زنجیرها وا شد کجا آزادگی در بند استبداد میماند؟ شهیدان آرمانی داشتند این آرمان، آری اگرچه جسم‌شان بر روی خاک افتاد، میماند نه شرقی و نه غربی رمز جمهوری اسلامی‌ست کماکان کشور آزادگان آزاد میماند به خون لاله‌ها سرسبز شد این باغ، بی‌تردید که تا روز ظهور این لاله‌زار آباد میماند @Maddahankhomein
غیر از علی شهنشه و عالیجناب نیست آباد نیست هرکه به عشقش خراب نیست هر آیه را که می‌نگری جلوه‌ای از اوست آری به غیر وصف علی در کتاب نیست "یا عالیُ بِحَقّ علی" اسم اعظم است بی اذن او دعای کسی مستجاب نیست ما را که دلسپرده‌ی حَبل‌ُالمَتین شدیم ترس از پل صراط به روز حساب نیست میزان روز حشر دو ابروی مرتضی‌ست جز اخم و خنده‌اش که ثواب و عقاب نیست در دام ظلمت است و در انکار آفتاب هر ذره‌ای که خاک درِ بوتراب نیست شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
به جز مباهله این غائله علاج نداشت چنان که فایده‌ای بحث و احتجاج نداشت به غیر آل عبا، مصطفی به هیچ کسی در این نبرد نفس‌گیر احتیاج نداشت چنین نشستن و این شیوه‌ی دعا کردن مگر برای رسولان حق رواج نداشت از این مقابله ترسید اسقف اعظم و راه چاره به جز دادنِ خراج نداشت و باز فتح عظیمی بدون خونریزی به دست شاه بزرگی که تخت و تاج نداشت eitaa.com/Maddahankhomein
سیدمهدی حسینی _ این غم را مگیر از ما.mp3
10.55M
🏴
🎙 بانوای: 🚩 مرهم غم تو آبروی ماست، این غم را مگیر از ما دلیل پلک‌های زخم! مرهم را مگیر از ما نگاه خیس ما ارثیه‌ی آبا و اجدادی‌ست بیا لطفی کن این حق مسلّم را مگیر از ما برای ما که از غوغای این عالم گریزانیم همین یک دلخوشی مانده‌ست، این کم را مگیر از ما به غیراز خیمه‌ی تو هرکجا آلوده‌ی فتنه‌ست نشستن در پناه سرخ پرچم را مگیر از ما رضا فرمود فَابکِ لِلحسین اِن کُنتَ باکِیّا عمل کردن به این فرمان محکم را مگیر از ما دم نوحه برای سینه‌زن حکم نفس دارد بدون روضه می‌میریم، این دم را مگیر از ما تمام سال با شوق همین یک ماه سرکردیم تمام سال را باشد... محرّم را مگیر از ما eitaa.com/Maddahankhomein
🚩 نفس مطمئنّه ای نفس مطمئنّه‌ی قالوا بَلَی حسین راضی‌ترینِ خلق به جام بلا حسین ای از ازل حرارت داغ تو شعله‌ور جان جهانیان به غمت مبتلا حسین آلوده‌ایم و نام تو را جار می‌زنیم نام تو می‌دهد دل ما را جلا حسین ای مقصد حقیقی حیَّ عَلَی‌الصّلوة ای در گلوی مأذنه‌هامان صلا حسین سر داده‌ای که سر بدهی سِرّ عشق را بر روی نیزه راز تو شد برملا حسین در سینه‌ام محبت تو موج می‌زند ای کشتی نجات و چراغ ولا حسین دلداده‌ی تو را چه هراس از قیامت است؟ آن‌جا که عشق توست چه هول و ولا حسین؟ وقتی به شوق کرب‌وبلا سینه می‌زنم حس می‌کنم دلم شده ایوان طلا حسین جان مرا بگیر و به آغوش خود ببر یک شب میان تشنگی کربلا حسین گل می‌کند به روی لبم وقت رفتنم بعد از شهادتین "سلامٌ عَلَی حسین" @Maddahankhomein
🚩 شاهراه یکی آورده با خود گریه‌های گاه‌گاهش را یکی در کوله‌بار کهنه‌اش بار گناهش را یکی پیداست عمری خادم این آستان بوده یکی هم بعد عمری تازه پیدا کرده راهش را یکی در هر قدم هُرم نفس‌ها را بغل کرده یکی در حسرت راهی شدن سرمای آهش را یکی نذر شما کرده‌ست چندین گوسفندش را یکی وقف شما کرده‌ست تنها سرپناهش را بسوزان چهره‌ام را آفتاب داغ! اربابم... خبر دارم که می‌بخشد غلام روسیاهش را ببین موکب به موکب می‌شود تسخیر او قلبم چنان ملکی که پیدا کرده باشد پادشاهش را به هم می‌ریزد آری نظم نفرت‌آور دنیا امیر عشق تا آماده می‌سازد سپاهش را قدم‌ها محکم‌اند و عزم‌ها راسخ، چه غوغایی نمی‌بندد شهادت تا قیامت شاهراهش را و در دیدار آخر مادرم با گریه می‌خندید و من آورده‌ام تا کربلا با خود نگاهش را https://eitaa.com/Maddahankhomein
یکی آورده با خود گریه‌های گاه‌گاهش را یکی در کوله‌بار کهنه‌اش بار گناهش را یکی پیداست عمری خادم این آستان بوده یکی هم بعد عمری تازه پیدا کرده راهش را یکی در هر قدم هُرم نفس‌ها را بغل کرده یکی در حسرت راهی شدن سرمای آهش را یکی نذر شما کرده‌ست چندین گوسفندش را یکی وقف شما کرده‌ست تنها سرپناهش را بسوزان چهره‌ام را آفتاب داغ! اربابم... خبر دارم که می‌بخشد غلام روسیاهش را ببین موکب به موکب می‌شود تسخیر او قلبم چنان ملکی که پیدا کرده باشد پادشاهش را به هم می‌ریزد آری نظم نفرت‌آور دنیا امیر عشق تا آماده می‌سازد سپاهش را قدم‌ها محکم‌اند و عزم‌ها راسخ، چه غوغایی نمی‌بندد شهادت تا قیامت شاهراهش را و در دیدار آخر مادرم با گریه می‌خندید و من آورده‌ام تا کربلا با خود نگاهش را شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
🚩 میدان نصرت گریزی نیست دل‌ها را از این شور و حرارت، نه جهان را چاره‌ای دیگر نمانده غیر حیرت، نه به دریا می‌روند این رودهای جاری از هر سو به وحدت می‌رسد این سیل جمعیت، به کثرت نه قدم‌هامان تکان داده‌ست دنیای معاصر را که این رزمایش عشق است آری، پول و قدرت نه به جانم‌ می‌خرم دشواری این راه را هرسال توان زخم و تاول دارم اما تاب حسرت نه به غیر از نصرت و آمادگی در کوله‌بارم نیست به قصد جان‌فشانی می‌روم، تنها زیارت نه سراسر شور و شیدایی‌ست در سرتاسر جاده و زائر دم به دم تکریم می‌بیند، حقارت نه یکی این سو یکی آن سو به دعوت می‌برد ما را از این مردم محبت می‌رسد بر ما، جسارت نه یکی پیراهنم را می‌کشد با خواهش از دستم برای شستن اما می‌برد آن را، به غارت نه اگر امروز《هَل مِن ناصر》از این دشت برخیزد هزاران پاسخ آماده‌ست در میدان نصرت، نه؟ و من این روضه‌ها را می‌برم تا کربلا با خود مگر می‌افتد این دل یک دم از شور و حرارت؟... http://eitaa.com/Maddahankhomein
ی این روزا کارم اینه که با اشک خاطرات تو رو مرور کنم از کنار عمودِ توو عکسا بکشم آهی و عبور کنم زائرای توو جاده رو هرروز می‌بینم از توو قاب تِلْویزیون می‌زنم هی به سینه با حسرت یه چِشَم اشکه و یه چشمم خون این سزای کدوم گناه منه؟ این روزا خیلی توو سرم جنگه اصلا امسال یجور دیگه دلم واسه‌ مشّایه تا حرم تنگه دوری از تو اَمونم‌و برده من کجا و غم فراق کجا؟ از توو خونه‌ سلام می‌دم اما خونه‌ی من کجا عراق کجا؟ باشه امسال کربلا نمیام ولی از این فراق می‌میرم اشتیاق تو رو چیکار کنم؟ که از این اشتیاق می‌میرم خودمو توی جاده می‌دیدم که بازم اومدم پیاده‌روی وقتی اون زائر عراقی گفت من به یادت قدم زدم اخوی گرچه بغضی که توو گلومونه حسرت رفتنِ دوباره‌ی ماست من دلم روشنه که حاج‌قاسم اربعین نائب‌الزیاره‌ی ماست ✍ https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
گرچه عمری‌ست که زانوی غمت در بغل است همچنان منتظرش باش که خیرالعمل است مردن از چشم‌‌ به‌ راهیش گوارا عسل است ای که ذکر شب و ورد سحرت "العجل" است! بیش‌ از این در پی آن باش که دلداده شوی باید آماده‌ی آماده‌ی آماده شوی شب بی‌تابی ما را سحری در راه است باز هم بت‌شکنی با تبری در راه است در قد و قامت حیدر پسری در راه است بر یتیمان محمد پدری در راه است عاقبت منجی بین‌المللی می‌آید باز از کعبه یکی مثل علی می‌آید آن که گل‌ها همه وا می‌شود از لبخندش ابر و باد و مه و خورشید و فلک در بندش "یاحسین" است مزیّن شده بر سربندش یعنی ای مردم مشتاق! منم فرزندش آمدم جامعه را غرق در اعجاز کنم به نگاهی گره از کار جهان باز کنم هیبت حیدر و سیمای پیمبر دارد خاک زر می‌شود آن‌جا که قدم بردارد عالمی منتظر اوست علم بردارد کو جلودار اگر تیغ دودم بردارد؟ لشکری ساخته از نسل جمارانی‌ها و امیران سپاهند سلیمانی‌ها بی‌خود از خود شده خورشید خلاف آمده است آسمان هیبت او را به طواف آمده است آفتاب است که شب را به مصاف آمده است ذوالفقار است که بیرون ز غلاف آمده است همه جا پر شده از عدلِ گریبانگیرش خون بیدادگران می‌چکد از شمشیرش آی شیطان‌صفتان! هیبت‌تان پوشالی‌ست ژست آقای جهان بودن‌تان توخالی‌ست گرچه امروز رجزخوانی‌تان جنجالی‌ست حالتان لحظه‌ی موعود چه بد احوالی‌ست می‌رسد لحظه‌ی پایانی عیاشی‌تان شده نزدیک‌تر از پیش فروپاشی‌تان دست شب می‌شود از غائله کوتاه آخر می‌شود نوبت جولان سحرگاه آخر می‌دمد طلعت آن چهره‌ی دلخواه آخر چشم برهم بزنی می‌رسد از راه آخر آفتاب آن‌سوی این کهنه‌شب تاریک است شاعری گفت کمی صبر سحر نزدیک است شاعر : https://eitaa.com/Maddahankhomein
🤔راز نهان زمان از لحظه‌ی آغاز او چیزی نمی‌داند زمین از کهکشان راز او چیزی نمی‌داند مَلَک از وسعت پرواز او چیزی نمی‌داند بشر از قدرت اعجاز او چیزی نمی‌داند کسی از عقل، از توصیف، از ادراک بالاتر کسی که خاک پایش هست از افلاک بالاتر کسی که نام او را آسمان دارد به سربندش که در قرآن حبیب خویش می‌خواند خداوندش نخواهد دید دنیا تا ابد مردی همانندش دل از یاران که هیچ، از دشمنان دل برده لبخندش جهان دارد هنوز از این تبسّم پند می‌گیرد جهان را عاقبت روزی همین لبخند می‌گیرد چه معراجی که هرشب از دل سجاده‌اش دارد چه اسرار نهانی در نگاه ساده‌اش دارد چه سرو باشکوهی قامت افتاده‌اش دارد چه اعجازی که در آیات فوق‌العاده‌اش دارد که حتی مشرکان باآنکه از جان دشمنش بودند کنار کعبه هرشب محو قرآن خواندنش بودند میان قومی از جاهل‌ترین مردم اقامت داشت اگر آزار می‌دادند او را، استقامت داشت اگر تهدید می‌کردند، او صبر و شهامت داشت اگر تحقیر می‌کردند، با آن‌ها کرامت داشت غمش تنها سعادتمندی آحاد مردم بود هزاران زخم می‌خورد و دمی نفرین نمی‌فرمود شبی پرواز کرد، از آسمان‌ها رفت بالاتر از آدم‌ رد شد، از عیسی و موسی رفت بالاتر گذشت از عرش، از جبریل حتی رفت بالاتر «دُنُوّاً وَاقتِرابا...» رفت بالا، رفت بالاتر بدون پرده چندی با حبیب خود تکلم کرد دعایی کرد اگر آن‌جا، دعا در حق مردم کرد وجود نازنینش رحمةٌ لِلعالَمین است او رخش شمس‌ُالضُّحی و گیسویش حَبلُ‌المَتین است او رسول بی‌قرین است او، امام راستین است او خدا یا بنده؟ حیرانم! نه آن است او نه این است او کسی از عمق این راز نهان سر درنیاورده خدا در جمع خوبانش از او بهتر نیاورده میان کل عالم یک نفر با او برابر بود نه تنها مصطفی را جانشین بود و برادر بود علی جان پیمبر بود و احمد جان حیدر بود پیمبر شهر علم و مرتضی این شهر را در بود به لطف مرتضی دارد پیمبر شرح صدرش را ولی افسوس بعد از او ندانستند قدرش را از این نعمت به روز واپسین پرسیده خواهد شد چه شد بعد از پیمبر وضع دین؟ پرسیده خواهد شد به جای او چه کس شد جانشین؟ پرسیده خواهد شد چه آمد بر امیرالمومنین؟ پرسیده خواهد شد خدا یاد بشر می‌آورد آن روز فطرت را و بالا می‌برد با هم کتاب‌الله و عترت را http://eitaa.com/Maddahankhomein
هربار که از زندگی دلگیر می‌شم دلتنگیامو با خودم تا قم میارم از رزقی که بی‌بی بهم داده دوباره واسه تموم کفترا گندم میارم واسه منِ دلخسته از دوره زمونه اینجا پناه خستگی‌هامه همیشه اینجا شبیه خونه‌ی امنه واسه من یادآور دلبستگی‌هامه همیشه تا گنبد و گلدسته رو می‌بینم انگار اصلاً تموم خواسته‌م از یاد میره لبهام گرم خوندن اذن دخوله روحم‌ تا اوج پرچمش با باد میره گنبد میون گریه‌ی من تار می‌شه اما مگه از دیدن اون سیر می‌شم؟ با هر قدم یادم میره تنهاییامو وقتی توو صحن آینه تکثیر می‌شم صحن عتیق و نو برام فرقی نداره اینجا دعای من همیشه مستجابه وقت زیارت زیر و رو میشه دل من خاصیت اینجا هنوزم انقلابه هربار تا اینجا میارم حاجتامو بااینکه خونه‌م خیلی از این شهر دوره با این همه گیر و گرفتاری که دارم این بار تنها حاجتم اما ظهوره ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
🔅 نور لَم یَزَلی محاصره‌ست ولی جای هیچ دلهره نیست که نور لَم‌ یَزَلی قابل محاصره نیست تنش اگرچه به ظاهر اسیر سامره است نسیم عطر حضورش اسیر سامره نیست کدام‌ بند و اسارت؟ که دست فضل کسی چنین به میمنه‌ی روزگار و میسره نیست بگو به بحث بیایند اهل شایعه را اگر که در دلشان ترسی از مناظره نیست به زور حیله و تحریم و شایعه، کارِ کسی که کار دلش با خداست یکسره نیست کسی که درس گرفت از امام یازدهم به وقت حصر، گریزنده از مخاطره نیست کسی که درس گرفت از امام یازدهم به وقت جنگ در اندیشه‌ی مذاکره نیست کسی که شیفته‌ی زرق و برق سامری است مرام او که مرام امام سامره نیست به حج نرفت و سفارش به اربعین فرمود چنین گشوده به سوی ظهور، پنجره نیست چقدر درس گرفتیم از او ولی افسوس هنوز سیره‌ی او نام هیچ کنگره نیست eitaa.com/Maddahankhomein
🏴 شکوه مادری چه عزتی‌ست عروس ابوتراب شدن برای خدمت این خانه انتخاب شدن شکوه مادری خانه‌‌ی بنی‌الزّهرا نصیب شیرزنی از بنی‌کلاب شدن تو آسمانی و ماه و ستاره پروردی برای ذوب در آغوش آفتاب شدن چه آتشی به دلت بود از غم حَسَنین؟ که شعله‌ور شدی از فاطمه خطاب شدن تو یاد چار پسر داده‌ای به پای حسین میان معرکه در خون خود خضاب شدن تو یاد دادی اباالفضل را سراسیمه برای حاجت این خاندان جواب شدن برای حضرت مولا چنین سپر بودن برای زینب کبری چنان رکاب شدن برای تشنگی کودکان ‌خروشیدن به پای مشک تهی قطره قطره آب شدن هزار مرتبه جان داده‌ای پس از عباس به وقت خیره به دلتنگی رباب شدن اگر تو مادر باب‌الحوائجی بانو! مباد از در این آستان جواب شدن دوباره سفره‌ی اُم‌ّالبنین‌مان پهن است و حاجت است و یقینِ به مستجاب شدن https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
16.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🚩 وصیت‌نامه‌ی سردار نوشت ترک هیاهو و اختلاف کنید به دور خیمه‌ی مولای‌مان طواف کنید نوشت وارث میدان من شماهایید مباد تیغ جهاد مرا غلاف کنید مباد آنکه به هنگام یاری مولا به مسجدی بنشینید و اعتکاف کنید به جای آنکه به جنگ و جدال هم بروید به صف درآمده، با دشمنان مصاف کنید قرارگاه حسین است خطّه‌ی ایران مباد در پی مسئولیت خلاف کنید برای آنکه نیفتد به دست نااهلان تمام جامعه را خالی از شکاف کنید اگر نظام نماند حرم نمی‌ماند برای حفظ نظام خود ائتلاف کنید https://eitaa.com/Maddahankhomein