eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
692 ویدیو
365 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
كوفه بود و شور بود و هلهله وارد شهر ريا شد قافله قافله دلخسته از اندوه داغ روى دوش هركسى يك كوه داغ داغ سنگين شهيدان يك طرف جرئت خار مغيلان يك طرف جسم و جان كودكان را خسته بود بغضشان راه گلو را بسته بود نانجيبان پاى محملها به صف در نشاط و پايكوبى بى هدف بر غم آل على كف مى‏زدند خنده و چنگ و نى و دف میزدند ناگهان زنيب صدا زد : (اُسكتُوا) حرفها شد حبس در بند گلو زنگ اشترها هم از نا اوفتاد كوفه يك لحظه ز غوغا اوفتاد گفت : اى مكر و ريا آئينتان زور و تزوير و شقاوت دينتان كوفيان اين رسم مهمانى نبود كارتان كيش مسلمانى نبود از وفاى عهد برگشتيد واى ميهمان را تشنه لب كشتيد واى آب مهر مادرش زهرا ولى تشنه لب جان داد دلبند على قلب پاك مصطفى را سوختيد خيمه آل عبا را سوختيد واى بر اين حال و احوال شما رويتان زشت است و اقبال شما اهل كوفه لطمه بر صورت زدند از جگرها ناله حسرت زدند شمر مردم را بسى بي تاب ديد نقشه ها را نقش روى اب ديد گفت با خولى كه فكر چاره كن زينت نى آن سر مهپاره كن رو كنار محمل زينب بمان تا شود خاموش اين آتشفشان ديد زينب ، مى‏كند جلوه گرى گرچه خورشيدش شده خاكسترى بر سر نيزه گل خورشيد ديد آفتاب مشرق توحيد ديد گفت اى جان برادر - روح من اى قرار سينه مجروح من اين سه روز از من كجا بودى حسين خود بگو با من كجا بودى حسين https://eitaa.com/Maddahankhomein
بعد از حسين جلوه ايثار زينب است از معرفت هر آينه سرشار زينب است آئينه بر نجابت او رشك مى‏برد بر تاج صبر گوهر شهوار زينب است در هيئت زن است ولى مرد و استوار از كربلا به شام علمدار زينب است سر تا به پاست فاطمه پا تا به سر حسن در يك كلام حيدر كرار زينب است روز ازل كه سكه به نام حسين خورد معلوم شد كه رونق بازار زينب است در خطبه‏اش حقيقت توحيد جلوه كرد بر فرق كفر تيغ شرر بار زينب است ام المصائبى كه از آن عهد كودكى ديده غم و مصيبت بسيار زينب است يك داغ نه دو داغ نه هجده شهيد داد در كربلا شهيد به تكرار زينب است آن كس كه شد به دوش دلش كوه دردها در نينواى بى كسى آوار زينب است تا پاسدار حرمت آلاله‏ها شود در خيمه‏هاى سوخته بيدار زينب است https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمان: حجم: 131.9K
زبانحال زینب کبری سلام الله علیها با سر بر نیزه (زمینه _شور _زمزمه) هلال زینب دعا کنم من پای نیزه تموم بشه غمهای نیزه نیفتی از بالای نیزه باور نداشتم یه روز چنین بی بال و پر شم در کوه و صحرا در بدر شم با شمر و خولی همسفر شم دیدم رو نیزه میریزی اشک و دلغمینی چشماتو بستی تا نبینی آواره شد پرده نشینی چشم تو روشن رو ناقه ی عریان سوارم ببین کجا کشیده کارم نمونده یک محرم کنارم ببین برادر این روزگار چه کرده با من من محو دیدارت ولیکن افتاده بر من چشم دشمن ای کاش بمیرم آخه چجوری زنده باشم همراه با نامحرما شم رو نیزه ها سر داداشم مظلوم حسین جان مظلوم حسین مظلوم حسین جان میثم مومنی نژاد @Maddahankhomein
بعداز حسين جلوه ايثار زينب است از معرفت هر آينه سرشار زينب است آئينه بر نجابت او رشك مى‏برد بر تاج صبر گوهر شهوار زينب است زهرا شمایلی که حیا پرده‌دار اوست آئینه دار عترت اطهار زینب است در هيئت زن است ولى مرد و استوار از كربلا به شام علمدار زينب است سر تا به پاست فاطمه پا تا به سر حسن در يك كلام حيدر كرار زينب است روز ازل كه سكه به نام حسين خورد معلوم شد كه رونق بازار زينب است در خطبه‏اش حقيقت توحيد جلوه كرد بر فرق كفر تيغ شرر بار زينب است ام المصائبى كه از آن عهد كودكى ديده غم و مصيبت بسيار زينب است يك داغ نه دو داغ نه هجده شهيد داد در كربلا شهيد به تكرار زينب است تا پاسدار حرمت آلاله‏ها شود در خيمه‏هاى سوخته بيدار زينب است آن كس كه شد به دوش دلش كوه دردها در نينواى بى كسى آوار زينب است در حنجرش صدای علی موج می‌زند فریاد خشم بر سر اشرار زینب است دلداده‌ای که دل به بلا داد و صبر کرد هرچند دید غربت و آزار زینب است https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای روزگار نامروت،زینب کجا و اسارت چه نهضتی به روی دوشش، کنار این همه مصیبت 📍ای مهربانترین خواهر دنیا ای کربلا رو تو کردی احیا ای خطبه‌های تو دم مسیحا زینب۳ 📌بیاد،روضهای،دشت،بلاست سر حسینشم تو طشت طلاست زینب با دست بسته بین اسراست واویلا۳ ام المصائب یا زینب۳ چه غیرتی داره زینب،چه همتی داره زینب اسیریشو نگاه نکنید،چه شوکتی داره زینب 📍ای دریای بیکران زینب ای تفسیر الرحمن زینب ای تا به ابد قهرمان زینب زینب۳ 📌صد درود و مرحبا به ساحتش فیض محضٍ خان لطف و رحمتش یا لثارات الحسین ذکر دولتش واویلا۳ ام المصائب یا زینب۳ ✍یونس سالاروند https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای همسفر ای آشنا هم کاروانی من با تو اینجا آمدم پیشم نمانی؟ بگزیده ای از من چرا راه جدایی از تن نشانی دادی واز سر نشانی ای همسفر تنهایی و غم آتشم زد مویم سپید و قامت من شد کمانی هجران شود سوزنده تر با طعنه خصم مجروح اگر دل باشد از زخم زبانی ای وای اگر همراه گردد با اسیری آن هم به دست امت نا مهربانی آن هم اگر زن باشی و الگوی عفت معجر ربایند از سر تو ناکسانی بینی به دور خود سنان و شمر و خولی هیچت نباشد از نگاه بد امانی وقتی سه ساله باشد و تاریکی شب گشته فراری از عدو جایش ندانی وقتی میان لشکر بیمار و مجروح تنها پرستار زن و پیر و جوانی بر پای زخم کودکان مرهم گذاری از رفتن بابا سخن بر لب مرانی با خستگی افسردگی با قلب صدچاک جامانده طفلان را به همراهت کشانی ای وای اگر طفلی ز روی مرکب افتد مجروح تن، مجروح بر مرکب نشانی وقتی که سیلی و لگد گردد روانه بر حفظ جان کودکان خود را رسانی ای وای اگر از کف رود یک بار فرصت ماند بر آن گلها نه جانی و توانی باشد اگر بر دوش تو بار امانت برپایی یک مکتب ناب جهانی باید علمداری کنی تا کاخ ظلمت باید بشر را از جهالتها رهانی گویی ندیدم من به جز زیبایی از حق باید که چوب خیزران از دد ستانی ای همسفر آزرده ام اما ز دوری بر زندگی دیگر ندارم من گمانی ای همسفر دلتنگ شد این خواهر تو باید برایش باز هم قران بخوانی http://eitaa.com/Maddahankhomein
(السَّلامُ عَلیكِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب) (اگر زینب نبود) کـربـلا در خود رها می‌شد اگر زینب نبود ظهــر عاشورا فنــا می‌شد اگر زینب نبود پــرچــم اســلام می‌افتـــاد بر روی زمیـن پــرچــم ظــالم بپـا می‌شد اگر زینب نبود محــو می‌شد مــاجــرای عــاشقــان کربـلا عشق بی قدر و بهـا می‌شد اگر زینب نبود قصــه‌ی جـان‌ســوز ســـالار شهیــد نیــنوا عـاری از شور و نوا می‌شد اگر زینب نبود بانگ هل من ناصری که نصرت اســلام بود اندک اندک بی‌ صـدا می‌شد اگر زینب نبود از سر بی جسم شـاه دین به روی نیــزه ها بی‌خبــر، خلق خــدا می‌شد اگر زینب نبود صحنـه‌ی ایثـــار هفتــاد و دو یــار بــاوفــا بی گمان، بی اعتـــنا می‌شد اگر زینب نبود جسم صدچـاک علی اکبــر، عزیز مصطفی از زمین کی جـابجـا می‌شد اگر زینب نبود تیــر و حلــق اصغــر و دست پلیــد حرمله در فراموشی رهـــــا می‌شد اگر زینب نبود پیکـــر و دســتان سقـــای علمـــدار حسین بیشتر از هـم جـــدا می‌شد اگر زینب نبود ظلم شمر و ابن سعدِ نحس و عمّال یـزیـد محو از روی و ریــا می‌شد اگر زینب نبود در بیــان ماجـرای حـــق و بــاطــل تا ابـد حق مطلب کـِـی ادا می‌شد اگر زینب نبود کشتی اسـلام می‌شد غــرق از بعد حسین تا ابـد بی نــاخـــدا می‌شد اگر زینب نبود ظــالـم ملعـون، یــزیـد دون میان مسلمین لایـق حمـــد و ثنـــا می‌شد اگر زینب نبود گــوش عـالم بی‌خبــر می‌ماند از بیــداد او قصـه از این مـاجـرا می‌شد اگر زینب نبود (ساقیا) از ماجــرای کــربــلا ، بر شیعیـــان کرد زینـب دختــر شـیر خــدا حق را بیــان سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/Maddahankhomein
عيان می‌كرد رازِ دل، امان می‌داد اگر وقتش ميان قتلگه، كوتاه بود و مختصر وقتش بجاي درد دل، كاري مهمتر داشت بر عهده بيان عشق و شرح غم، بماند بعد در وقتش قرار اين بود تا فتح برادر را كند كامل غنيمت بود در آن معركه، از هر نظر وقتش در آن دربار و آن بازار، با اينكه معطل شد در آن ساعات طولاني، نشد هرگز هدر وقتش اسارت رفت فرزند خليل الله؟؟؟ نه... هرگز بتي در شام باقی بود، زينب رفت سروقتش تبر در بر، درآورد او دمار از روزِ شامي‌ها قيامت را رقم می‌زد چو می‌شد بيشتر وقتش هرآنكس جان خود را وقف زينب كرد، طوبى له و الا بي ثمر عمرش؛ وگرنه بي اثر وقتش ✍ http://eitaa.com/Maddahankhomein
مصائب وقت اذانِ مأذنه‌ها می شود، کَرید وقت نماز، فکر خدایان دیگرید نزدیک شصت سال پر از کینه می‌شوید در انتقام غزوۀ بدر پیمبرید چل سال حرف بد به وصیِ خدا زدید چل سال زشت می‌گذرد روی منبرید سرهای روی نیزه بدون تعادل‌اند بر پشت بام خانه چرا سنگ می‌برید؟ با دست‌های سنگی این پشت بام از دروازه تا خرابه به دنبال این سرید ای چشم‌های خیره! خجالت نمی‌کشید؟ از این که رو به روی نوامیس حیدرید! ✍ @Maddahankhomein
آه و فغان آه و فغان آه از جدایی ای وای امان ای وای امان آه از جدایی من با تو اینجا آمدم ای نازنینم تنها شدی دامن کشان آه از جدایی ای همسفر بردی ز یاد عهدی که بستیم در این سفر با من بمان آه از جدایی رفتی ندارد خواهرت جز غصه یاری من زهر تنهایی چشان آه از جدایی دور از تو تنها مانده ام با فوجی از غم معنای وترم شد عیان آه از جدایی من مانده ام با کودکانی داغدیده از دیو و دد هر سو دوان آه از جدایی رویی که نیلی گشته و پایی که مجروح گشته سه ساله قد کمان آه از جدایی طفلی پدر می خواهد و طفلی عمو را شرمنده ام از رویشان آه از جدایی نامهربانی می کند خار مغیلان دشمن زند زخم زبان آه از جدایی بد جور تنها مانده ام در این بیابان با این همه رنج گران آه از جدایی وقت نشستن روی مرکب بغض کردم بر شانه ی آن پهلوان آه از جدایی گهواره ی خالی که می آید به جنبش خیزد رباب از جا از آن آه از جدایی کو اکبرت کو اصغرت عباس قاسم رفتند از این آشیان آه از جدایی برد از خیامت هر کسی چیزی سرت را خولی برای مژدگان آه از جدایی زد بی مروت ساربان آتش به جانم خاتم چو دزدیدت چنان آه از جدایی دور از تو آتش زد دلم را چشم نا پاک بر هم چو دادندم نشان آه از جدایی بی تو برای درد قلبم نیست مرهم وای از زمین وای از زمان آه از جدایی زخمی به دل دارم که بهبودی ندارد تا لحظه ی ترک جهان آه از جدایی رأست به ما سر می زند هر چند گاهی اما تنت از ما نهان آه از جدایی از کوفه دلگیرم برایم با همین سر بار دگر قرآن بخوان آه از جدایی ای عسکری بعد ازبرادر زینب از غم دیری نپاید بی گمان آه از جدایی http://eitaa.com/Maddahankhomein
سرم هرگز نشد پیش کسی‌ خم همیشه سربلندم زیر پرچم ابالفضلی! پریشان حسینم سلام آقا! خداحافظ محرم گدای سفره ات پیغمبرانند نداری دور این سفره گدا کم شفای عاجل از تربت گرفتم نشد بیمار تو محتاج مرهم رفاقت با یکی آنهم تو ارباب! در عالم تو فقط خوردی به دردم بجز زهرا که دستم را گرفته نمیخواهد کسی من را در عالم جوانی میکنم با عشق اکبر فدای اصغرت اولاد آدم برای اشک ما زحمت کشیده علی یک عمر، دور چاه زمزم اهالی نجف مهمان نوازند بساط اربعین را کن فراهم خدا حفظت کند بر روی نیزه ز شر سنگ تیز و نامنظم سر ناموس خود معجر ندیدی سرت با خون تازه شد معمم دم دروازه ساعات، زینب معطل بود و شد محتاج محرم رضا دین پرور https://eitaa.com/Maddahankhomein
واحد مصائب شام.mp3
زمان: حجم: 1.28M
واحد مصائب شام (به روایت حضرت زینب سلام الله علیها ) امان از شامِ غم امان از اين ستم تو روی نیزه و... منو درد و ماتم دل ما، پر از خون موی تو، پریشون سکینه زِ داغ تو محزون شام و...یک کوچه ی تار شام و...غم های بازار شام و ...اَندوهِ آزار ياحسين يابن زهرا... زِ بام خانه ها یک عده بی‌حیا می‌ریختن خاکستر به روی سر ما نخوان ای، تو جانان براشان، تو قرآن که سنگت زنند ای حسین جان شام و...بزمِ شرابش شام و...رنج و عزابش شام و...حالِ خرابش یاحسین یابن زهرا... دیدی چی شد آخر رقیه شد پرپر خرابه شد گودال تا اومدی با سَر خرابه، شَبِش سرد روزاش گرم، پُر از درد رقیه تو رو دید و غَش کرد شام و... اشکای هر شب شام و...سجادِ در تب شام و...دردای زینب یاحسین یابن زهرا... @Maddahankhomein