#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
به تعلیم بشر مولای مکتب هرزمان برخاست
به تأییدش خدا فرمود: برپا! پس جهان برخاست
شگفتانگیز توحید مفضل شعلهور میشد
که وقت خواندنش دود از سر افلاکیان برخاست
میان شیعیان با او، حکومت فتنه میانداخت
تقیه نشر پیدا کرد و فتنه از میان برخاست
و مفتاح الحقیقه قفلهای بسته را وا کرد
و مصباح الشریعه نور شد تا آسمان برخاست
چنان مور و ملخ عرفان کاذب رخنه در دین کرد
که صادق با لوای حق به جنگ غالیان برخاست
کسی که کربلا را در قیام علم او آموخت
در این مکتب همیشه سربلند از امتحان برخاست
زُراره، حِمْیَری، جابر، امینی، مجلسی، طوسی
تبار دوستان در اصل از این دودمان برخاست
غبار قبر حیدر را نخستین بار او بوسید
پس از آن بوسه، در شهر نجف آن آستان برخاست
چو هارون در تنور امتحانش میتوان افتاد
ولی از سُفرهی مِهرش چگونه میتوان برخاست
::
پسر یکبارِ دیگر ارث غربت برد از مادر
دوباره در مدینه آتشی از آشیان برخاست
میان کوچه میافتاد و هی میگفت وا اُمّاه!
بمیرم من که از جانش نوای الامان برخاست
دل اولاد او خون شد که او در کاخ حمرا رفت
همینجا بود که آه از نهاد روضهخوان برخاست
گمانم روضهی شیخ الائمه این سخن باشد
کجا در مجلس منصور، چوب خیزران برخاست؟!
امان از مجلس شام و امان از خاطرات تلخ
که طفلی بر زمین افتاد هرجا ساربان برخاست
::
رقیه گوشهای زانو بغل کرد و به خود میگفت
چرا بابا سرت آمد، ولیکن بوی نان برخاست
✍ #مجید_تال
https://eitaa.com/Maddahankhomein
❃﷽❃ #رباعیات
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
باید که زبـانـــی از شقـــایـق باشیم
تا محــرم اســـرار و حقــایق باشیم
هستــیم اگـــر شیــعهٔ صادق ، بایــد
عامــل به حدیث آل صــادق باشیم
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
آیینـــه ، ارادت به تو دارد ، مولا
در صدق ، شباهت به تو دارد ، مولا
هر شیــعه که در مکتب تو عــالم شد
در سینـــه ، محبـت به تو دارد ، مولا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
علمــی که برازندهٔ هـــر برتـری است
مــدیونِ علـومِ مکتب جعــفری است
روشنـگــــر راه می شـــود تا به ابــد
آن علم که بر محور دین باوری است
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
از غـــربت آیینــــه دلـم می گیـــرد
از این ستم و کیــنه دلـم می گیـــرد
یـادآور مــادر اسـت این آتــش و در
با آن غـــم دیرینـــه دلم می گیـــرد
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
یا #مهدی_ادرکنی
سر میگذارم روی قالیهای صحنَت
تا دردهایم اندکی تسکین بیابد
دل را به دریای پر از نورت سپردم
تا آفتاب مهر تو بر من بتابد
#نگین_نقیبی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
مولاجان
در عشق به جز سوز جگر، در به دری نیست
یک راه پر از درد و تو را همسفری نیست
مُردیم در این غربت و دوری من و این دل
در گوش شب تار صدای سحری نیست
با این همه در سینه تمنای تو باقی ست
در این دل دریازده جز تو گهری نیست
روز و شب من طی شده با گوشه نشینی
هی جمعه شده پیر غم از تو خبری نیست
شد تیره تر از تیره شب عاشق رویش
در فال شب گوشه نشینان قمری نیست
#نگین_نقیبی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
🌼بسم الله الرحمن الرحیم🌼
دل از انگیزهء وصل تو دل انگیز شده
صبرم از غیبت سنگین تو سرریز شده
طاقتی نیست دگر در دل ما منتظران
کل ظرفیت ظرف همه لبریز شده
باورم نیست که بی دیدن دلدار روم
زار و حسرت به دل فرصت دیدار روم
مهربان تر ز خود و مادر و بابا به منی
نگذاری که غم آلود و دل آزار روم
چه کنم تا که ببینم رخ زیبای تو را
چه کنم تا شنوم صحبت شیوای تو را
چه کنم راضی و خشنود شوی از عملم
که به دست آورم آن قلب شکیبای تو را
ای فروغ بصر و روشنی خانه، بیا
به تسلای دل ای دلبر دردانه بیا
بی قرارم، تو قراری، تو دلارام منی
وعدهء صادق موعود شگفتانه بیا
تو بیایی همه جا خرم و آباد شود
دل هر غم زده با آمدنت شاد شود
کاش در حلقهء عشاق و حقیقت طلبان
شامل لطف و دعاهای تو سجاد شود
🌼🌼🌼
سروده سجاد محمدیاری
@Maddahankhomein
حدیث غُربت
فسرده اند چرا جان پُر بهایت را
شکسته اند چرا حرُمت عبایت را
سرنماز تو ناگه، هجوم آوردند
بهم زدند همه ذکر ربنّایت را
صدا زدی ز دل خود اَنا بنُ ابراهیم
شرر زدند چو نمرودیان سرایت را
دوباره دست پلیدی بُرون شد و دیدند
به ریسمان ستم بسته دست هایت را
حدیث غُربت حیدر ز تو شنیدن داشت
رسانده ای به همه عاشقان صدایت را
هنوز کوچه ی غمدیده ی بنی هاشم
نکرده هیچ فراموش، ردّ پایت را
دعای روی لبان تو حِرزجانت بود
خدا شنید درآن نیمه شب دعایت را
رسید شعله ی زَهری به جانت آتش زد
برید رشته ی عُمر پُر از صفایت را
چه می شود که میان بقیع تان مهدی
علم کند به فَلک گنبد طلایت را
به ناله گفت «وفایی» که شکرحق ،یزدان
زده به صحن دلم خیمه ی عزایت را
#سیدهاشم_وفایی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
تقدیم به #امام_صادق_علیه_السلام
صادق شدی هر دل صفا را یابد از تو
هر صبح صادق روشنا را یابد از تو
راه نجات از هر بلا صدق است مردم
عالم نجات از هر بلا را یابد از تو
صادق شدی در کوچه های تنگ تردید
سرگشته اصل ماجرا را یابد از تو
صادق شدی تا شیعه قدری جان بگیرد
اسلام در مکتب ، خدا را یابد از تو
در زیر آوار خیانت های تاریخ
انسان تنفس در هوا را یابد از تو
وقتی که گویم ایها الصادق دل من
آرام می گیرد شفا را یابد از تو
آرام گفتم این دلم کرب و بلا رفت
انگار راه کربلا را یابد از تو
آه این کبوتر در بقیعت جستجو کرد
شاید که یک گنبد طلا را یابد از تو
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/Maddahankhomein
به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید
هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید
مبادا از قلمها جا بیفتد واژهای اینک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید
«سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز
بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید
الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید
نسیم صبح صادق میوزد از گیسوی صادق
از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید
به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که میگوید
غلام خستهام خفته، قدم آرام بردارید
اگر فرمان او باشد، نباید پلک بر هم زد
به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید
«رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...»
به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید
به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجوییست
کفن باید به جای جامهٔ احرام بردارید
اگر در گوش نوزادی اذان میخواند، میفرمود
که با آب فرات و تربت از او کام بردارید
میان شعلهها آیات ابراهیم میسوزد
میان گریه ختم سورهٔ انعام بردارید
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
http://eitaa.com/Maddahankhomeint