eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
429 ویدیو
239 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت ابوالفضل ع-AudioConverter7.mp3
525.5K
🎙سبک: با نوای کاروان... من علمدار حسین یار و غمخوار حسین بر یوسف زهرا،همیشه حساسم در کربلا ماه،مدینه عباسم حسین حسین مولا... من گل گلزار دین چون حسین حبل المتین من نور چشمان،ام البنین هستم از کودکی خود،دل بر حسین بستم حسین حسین مولا... آمدم در کربلا همره خون خدا دیدم گل زهرا،در کربلا تنهاست غریب این عالم،در بین دشمن هاست حسین حسین مولا... یار محرومان منم ساقی عطشان منم شنیده در خیمه،العطش طفلان روم که آب آرم،با دیده ی گریان حسین حسین مولا... با همه شایستگی آن همه دلبستگی از خیمه ها با شور،رفتم که آرم آب هنگام برگشتن،گردیده ام بی تاب حسین حسین مولا... دیده تر گردیده ام خونجگر گردیده ام در بین ره از کین،دستم جدا گردید با ضربه ی آهن،فرقم دو تا گردید حسین حسین مولا... گفته ام ادرک اخا آمده خون خدا آمد گل زهرا،بر سر بالینم بر او نگه کردم،با چشم خونینم حسین حسین مولا... گشته ام نقش زمین شد حسین من غمین با ناله و آهش،کنار من بنشست با دیدن رویم،دل حسین بشکست حسین حسین مولا... گفت شاه عالمین نور چشمانم حسین با دیدنت عباس،قامت من خم شد کنار جسم تو،صبر حسین کم شد حسین حسین مولا... ✍حاج رضا یعقوبیان https://eitaa.com/Maddahankhomein
20230726_114134-AudioConverter.mp3
1.9M
نوحه حضرت اباالفضل علیه السلام 🎙سبک: شب به گلستان تنها به روی دوشش مشک و ذکر لبش زهرا مدد بگیرد هر دم ز فاطمه سقا ذکر لبش زهرا ، ذکر لبش زهرا ذکر عطش آید از خیام عاشورا رود که آب آرد با ذکر علی مولا ذکر لبش زهرا ، ذکر لبش زهرا شش ماهه تلذی کند و در تب و تاب است قلب همه اهل حرم از غصه کباب است ای میر و علمدار ، ای یار وفادار یا ابوفاضل ، مدد مدد سقا... ایا گروه اعدا ساقی عطشانم ز تشنگی بی تابند به خیمه طفلانم ساقی عطشانم،ساقی عطشانم منم که پور حیدر حافظ قرآنم منم که سربازی بر شاه شهیدانم ساقی طفلانم،ساقی طفلانم دستم بِبُرید و مزنید مشک مرا تیر در خیمه بود منتظر آن کودک بی شیر مولای غریبم،مولای غریبم یا ابوفاضل، مدد مدد سقا... بیا برادر جانم برس به فریادم لحظه ی آخر بنما دمی تو امدادم برس به فریادم، برس به فریادم به ضرب قوم اعدا ز مرکب افتادم بیا به بالین من بکن دمی شادم برس به فریادم،برس به فریادم فریاد بُنَیَّ برسد از دل صحرا آمد به ملاقاتم اخا ام ابیها مولای غریبم،مولای غریبم یا ابوفاضل مدد مدد سقا... ✍وحید زحمتکش شهری https://eitaa.com/Maddahankhomein
حضرت ابوالفضل ع-AudioConverter6.mp3
1.16M
هستم گلی از نسل(گلزار علی عباس)۲ بر دست من از رحمت(بوسه زده خیر الناس)۲ عباسم فرزند ام البنینم جان مولی امیرالمؤمنینم یا قمر العشیره ابوفاضل... از مادر خود درس(ایثار و وفا دارم)۲ سقای حرم هستم(هم میر و علمدارم)۲ من نور دیدگان زینبینم من غلام خانه زاد حسینم یا قمر العشیره ابوفاضل... با اذن خدا دارم(بر عالمیان احسان)۲ هر کس که سویم آید(دردش بشود درمان)۲ بین هاشمیان ماه تمامم باب حاجات عالم گشته نامم یا قمر العشیره ابوفاضل... بر اهل ولا تا حشر(من کعبه ی دل هایم)۲ در کرب و بلا یار و(همسنگر مولایم)۲ از تبار علی ولی اللهم سردار و علمدار ثار اللهم یا قمر العشیره ابوفاضل... پنجم گل آل آلله(باشد همه ی هستم)۲ در راه حسین افتاد(از پیکر من دستم)۲ نور دیدگان آل عبایم جان نثار حسین خون خدایم یا قمر العشیره ابوفاضل... با تیر ستم یاران(شد دیده ی من بسته)۲ از ظلم عدوی دین(فرقم شده بشکسته) دستم افتاد از یسار و یمینم با پیکر در خون نقش زمینم یا قمر العشیره ابوفاضل... بنموده عدو بر من(ظلم و ستم و بیداد)۲ در راه امام خود(دست از بدنم افتاد)۲ آمده کنارم یوسف زهرا ذکر حسین گشته آه و واویلا یا قمر العشیره ابوفاضل... من عبد حسین هستم(ریزه خور زهرایم)۲ با پیکر بی دستم(در علقمه تنهایم)۲ قتلگاه من گردیده علقمه دیده گریان من گشته فاطمه یا قمر العشیره ابوفاضل... ✍حاج رضا یعقوبیان https://eitaa.com/Maddahankhomein
شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان، پسر مظهر یزدان ، که بدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم و با رقم و با رمق اندر لب او ماه بنی هاشم وعباس علمدار و سپهدار و جهانگیر و جهان بخش و دگر نایب و سقا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل دید کاندر حرم خسرو خوبان، شده بس ناله و افغان و پر از شیون طفلان، همه شان سینه زنان، نوحه کنان، موی پریشان، دل بریان، سوی عباس شتابان، که عمو جان چه شود جرعه ی آبی برسانی به لب سوختگان، کز عطش آتش بگرفته گلوی ما. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل غضب آلود ز غیرت شد و عباس بشد موی تنش راست، زجا خواست، بخود گفت که عباس، تو اشجع به همه ناس، عجب از تو است که با این همه مردی و شجاعت، شود از صولت تو زهره ی شیر فلکی آب، عجب آسوده نشستی و روان شو بنما آب مهیا. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل پس علم کرد قد سرو دل آرا، به سرش تاج زمِغفِر که زدی طعنه به قیصر، به تنش کرده زره چشمه ی او تنگتر از چشم حسودان بد اختر، به کمر بست یکی تیغ مهندس به میان سرو، دو پیکر، به سردوش یک اسپر به مثل گنبد مینا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل پس ز اصطبل برون کرد، یکی توسن صرصر تک و ، فرخ رخ و طاووس دم و یال پر انبوه به پیکر چو یکی کوه، خط و خال چو آهو، که از شیهه ی اوگوش فلک کر شد و رفتی به ثریا. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل پس بیاویخت بدوش دگر خویش، یکی مشک چو مشکی که بدی خشک تر از لعل لب ماه مدینه، گل گلزار سکینه، به فغان گفت که یا بنت اخا، ناله مکن، ضجّه مزن، ز آنکه عموی تو نمرده روم الحال کنم بهر تو من آب مهیا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل پور حیدر چو یکی مرغ سبک روح، مکان کرد روی عرشه ی زین، روح الامین، گفت که ای احسنت از آن مادر فرزانه، که آورد چو تو شیر دل و ناموری را که دو زانوش گذشتی ز سرو گوش فرس یکسره هی هی به تکاور زدی همچون علی عالی اعلی شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل پس به تعجیل سوی شط فرات آمده، مانند سکندر، زپی آب حیات آمده، آن شیر غضنفر، نظری کرد بر آن آب، که چون اشکم ماهی بزدی موج بفرمود که ای آب، عجب موج زنی، لیک نداری خبر از تشنگی عترت طاها شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل پس به تکبیر بزد نعره، همان شیر به جولان شد و در صحنه ی میدان شد و پاشید زهم لشکر کفار، یکی گفت که ای قوم گریزید که این است ابوالغزه تُهَمتَن، لقبش ماه بنی هاشم و باشد پسر حیدر صفدر، شده منسوب به سقا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل از چه ای آب، عجب می روی، اما خبرت نیست، سکینه، گل گلزار مدینه، رخ مهش بفسرده، زعطش غش بنموده، آخر ای آب تویی مهریه فاطمه اما پسرش شد ز تو محروم، همان سید مظلوم، الهی که گل آلود شوی، تا به ابد (شوقی) غمدیده از این غم شده دیوانه و شیدا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای برادر جان چرا تنها ز میدان آمدی؟ پس علمدارت چه شد؟پس علمدارت چه شد؟ محرم زینب(س) چرا مهبوت و حیران آمدی؟ پس علمدارت چه شد؟ پس علمدارت چه شد؟ 🥀🥀🥀🥀🥀 ای اهل حرم میر و علمدار نیامد علمدار نیامد علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد علمدار نیامد علمدار نیامد https://eitaa.com/Maddahankhomein
بی سبب نیست سرآپا تب عشقی عباس آینه آینه ماه شب عشقی عباس گرچه مردانگی از ساقی کوثر داری تربیت یافته مکتب عشقی عباس نه فقط ماه منیری تو بنی هاشم را بر همه اهل جهان کوکب عشقی عباس نه فقط ساقی طفلان جگر سوخته ای پاسبان حرم زینب عشقی عباس "فاش می گویم و از گفته خود دلشادم" تا جهان هست بپا ، مذهب عشقی عباس باب حاجات فقط نیستی ای باغ بهشت جایگاه شرف و منصب عشقی عباس سوره نور در آیینه ایثار و گذشت جبرئیل کلمه بر لب عشقی عباس قلم از تو چه نویسد بجز اقرار به عجز که به حق ناب ترین مطلب عشقی عباس @Maddahankhomein
شافع عقبا کجا و شوق این دنیا کجا ابر باران زا کجا و حسرت دریا کجا با امان مومنین حرف از امان‌ نامه مزن زاده حیدر کجا و این جسارت ها کجا او اگر می خواست دریا سینه اش را می شکافت مصلحت این بود، ورنه او کجا موسی کجا این که می گویند لب تر کرده حرفش هم بد است قبل اصغر آب نوشیدن کجا سقا کجا من یقین دارم که از باب اطاعت گفت چشم ورنه عباس علی و خواهش از اعدا کجا تا دو دستش هست ما را از شفاعت بیم نیست آتش دوزخ کجا و شیعه زهرا کجا او تمام عمر سنگ عشق را بر سینه زد سنگ دل ها او کجا و سینه صحرا کجا روضه لازم نیست قبر او ته مرثیه هاست آه این مدفن کجا و آن قد رعنا کجا ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 🆔 @Maddahankhomein
(ع) کیست آیا بر زمین ماه است این افتاده دست ؟ یا که تندیس ید الله است این افتاده دست "فوق ایدیهم" به والله است این افتاده دست قاسمِ میراث این راه است این افتاده دست این علم را بیشتر این دست بالا می برد تشنگان عشق را دریا به دریا می برد علقمه در خویش می پیچد که ناکام است از او آب در تاب و تب است از او بگیرد آبرو آه این ماه از چه رو می گیرد از خورشید رو با برادر زاده ها دارد چه عشقی این عمو یک نفر انگار اینجا عطر یاس آورده است مادری گل را به منظور سپاس آورده است یک " احامی ابدا عن دینی" اش تضمین کند آنچه شعر و شاعری در درگه آیین کند نیمه ی مصراع او تکمیل عمر دین کند کاسه ی با نقش دستش شعر را شیرین کند نقش یاس و آب در برنامه عباس چیست ؟ آنکه آرد روز محشر دست از عباس کیست؟ دست روی دست مادر ها قیامت می کند دست می گیرد نبی ختم رسالت می کند دستِ بسته* زیر خاک اعلام بیعت می کند سوره فتح* اینچنین ابراز نصرت می کند عاقبت" انا فتحنا" ارز رایج می شود نوبت پیروزی باب الحوائج می شود یک نفر نه ، ملتی در مکتب عباس هاست هم سپهدار است هم در قله احساس هاست اینکه سر بر دامن پاک نژاد یاس هاست یعنی اینکه خاص تر از خاص تر از خاص هاست شرم دارد از سکینه سینه ی احساسی اش علقمه انباشته از عطر های یاسی اش دست روزی می شود فریاد از بغدادها سر دهد از شامگاه شام هم فریادها مانده اند از درس او والاترین استادها ناز شستش خوب بست از پشت ، دست رادها هر که از دریای او نوشد کمی ، قاسم شود تا یکی از یاوران مهدی قائم شود زینت کریمی نیا http://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم حضرت عباس علیه السلام اگر می‌شد دمی با رزم‌جامه روی زین پیدا هم‌آوردی نمی‌شد در تمام سرزمین پیدا «سِقاهُم رَبُّهُم» را تا نمی‌خواندند در گوشش برای امر سقایی نمی‌شد جانشین پیدا به قصد رزم تا می‌تاخت در هر معرکه، می‌شد سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا زمین از زخم‌های تازه پر می‌شد، اگر هربار نمی‌شد زیر تیغش شه‌پر روح‌الامین پیدا به‌غیر از لحظه‌ای که اخم او را دیده در صفین ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا «اَشِدّاءُ عَلَی‌الکُفّار» دشمن بود و با این حال نمی‌شد در دلش از دوستان یک‌ذره کین پیدا خجالت می‌کشید از زینب کبری از آن وقتی که با ننگ امان‌نامه شده شمر لعین پیدا زد آتش بر دلش آوای «اَینَ عَمّی‌العَباس؟» ازآن‌ساعت که‌شد درخیمه این‌صوت حزین پیدا امان از لحظه‌ای که شیرمردی خسته و زخمی زمین افتاده بود و گرگ‌ها شد از کمین پیدا عمود خیمه را بابا کشید آن‌جا که دیگر شد حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد به هرسو قطعه‌ای از «عین‌‌»و«با»و«آ»و«سین»پیدا حسین ازخاک دستش را چنان با بوسه برمی‌داشت که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا تمام پیکرش بر خاک می‌لرزید آن دم که شد از گودی صدای ناله‌ی «هَل مِن مُعین؟» پیدا به‌همراه امام عصر پای روضه‌اش هستند پیمبرها -سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین- پیدا دوایش گفتن یک‌جمله‌ی «یاکاشِف‌ُالکَرب» است اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا برای حضرت عباس طوری گریه کردم که شده لبخند در روی کرام‌الکاتبین پیدا گرفتم در دوعالم دست‌هایش را، یقین دارم که در محشر برایم می‌شود حصن‌حصین پیدا دلم تنگ عمود آخر است، آن‌جا که خواهد شد به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا @Maddahankhomein
علیه‌السلام 🔹برادرت🔹 بر ساحلى غریب، تویى با برادرت در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت چون خشم ذوالفقارى، خاموش و بى‌قرار طوفان گُر گرفتۀ صحرا برادرت ماهى و از قبیلۀ‏ خورشید اهل‌بیت یک‌جا تو مى‌‏درخشى و یک‌جا برادرت چشمش به مشک توست، جگرگوشۀ عطش حالا تو بى‌‏قرارترى یا برادرت؟ وقتى که چشم‌هاى کریمت به خون نشست دیگر نداشت تاب تماشا برادرت مى‌‏کرد غرق بوسه جبین شکسته را بر دامنش گرفته سرت را برادرت اینجا حدیث تشنگى از جنس دیگرى‌ست اینک تو تشنه‌کامى و سقّا، برادرت! هر چند آب، مرهم لب‏‌هاى تشنه است صافى‌‏تر است از آب گوارا برادرت چشم امید تشنه‌لبان تیر خورده است دیگر نمانده هیچ کسى با برادرت سرگشته پاى دست و علم سینه مى‏‌زند در خیمه‏‌گاه تو تک و تنها، برادرت موساى طور حیرتى و خیره مانده‏‌اى بر تک‌درخت وادى سینا - برادرت - حالا که بازوان سِتبرت قلم شدند در خاک و خون چه مى‏‌کشد آیا برادرت چشم حریص غارتیان است و خیمه‌‏ها افتاد اگر کنار تو از پا، برادرت این تیغ‏‌هاى تشنه که در خون نشسته‏‌اند پیوند مى‏‌دهند تو را با برادرت... با قامتى شکسته هنوز ایستاده است بى‌یار و بى‌شکیب، شگفتا برادرت... 📝 @Maddahankhomein
علیه‌السلام 🔹سورۀ اَلرَّحمان🔹 این جوان کیست که در قبضۀ او طوفان است؟ آسمان زیر سُم مرکب او حیران است پنجه در پنجۀ آتش فِکَنَد گاهِ نبرد دشت از هیبت این معرکه، سرگردان است مشک بر دوش گرفته‌ست و دلش را در مُشت کوه‌مردی که همه آبروی میدان است تا که لب‌تشنه نمانند غریبان، امروز می‌رود در دل آتش، به سر پیمان است این طرف، کوه جوانمردی، ایثار، شرف روبرو قوم جفاپیشه و سنگستان است... سمت خون: علقمه در آتش و... در سمت عطش: خیمه‌ها شعله‌ور و بادیه اشک‌افشان است این که بر صفحۀ پیشانی او حک شده است آیه‌هایی است که در سورۀ اَلرَّحمان است 📝 @Maddahankhomein