eitaa logo
مداحی ترکی🇵🇸 🇮🇷
2.9هزار دنبال‌کننده
485 عکس
673 ویدیو
44 فایل
لا یکمل ایمان عبد حتی یظنون الناس انه مجنون تا مردم گمان نکنند دیوانه ای دین ات کامل نمیشود .... و من دیوانه حسینم که دینم با او کامل میشود اولین کانال مداحی #ترکی در ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/Maddahietorki
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸مردم از هر کوی و مکان در دهه اول محرم به محضر امام صادق علیه‌السّلام می‌رفتند و در نزد آن حضرت به عزاداری مشغول می‌شدند … در نقل‌ها آمده است: 📋 إذا هَلَّ هِلالُ عاشورا اِشتَدَّ حُزنُهُ و عَظُمَ بُکاؤُهُ عَلیٰ مُصابِ جَدِّهِ الْحسینِ علیه‌السّلام ▪️هنگامی که هلال (ماه) عاشورا طلوع می‌کرد، اندوه امام صادق علیه‌السّلام شدت می‌گرفت و گریه‌اش بر مصیبت جدّش حسین صلوات‌الله‌علیه بلند می‌شد. 📋 و الّناسُ یَأتونَ إلیه مِن کُلِّ جانِبٍ و مَکانٍ یُعزّونَهُ بِالحُسینِ و یَبکونَ و یَنوحونَ عَلیٰ مُصابِ الحسینِ علیه‌السّلام ▪️ مردم از هر سو و مکان به نزد امام علیه‌السلام می‌آمدند و به آن حضرت تسلیت می‌گفتند و بر مصیبت سیدالشهداء علیه‌السلام گریه و زاری می‌کردند. 📋 فإذا فَرِغُوا مِنَ البُکاءِ یقولُ لَهم: أیُّها النّاسُ اِعلَموا أنّ الحُسین علیه‌السلام حَیٌّ عندَ رَبِّه یَرزُقُ مِن حَیثُ یَشاء ▪️چون گریه‌ مردم تمام می‌شد، حضرت به آنها فرمود: ای مردم! بدانید که امام حسین علیه‌السلام نزد پروردگارش، زنده است و هر که را که بخواهد، روزی می‌دهد. 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام به محل لشکرگاه خود و به محل قتلگاه و به شهدای ساکن در آنجا همواره نظر می‌کند و با دیده مبارک خود، به زائران، گریه‌کنان و کسانی که عزای او را به پا می‌دارند، همواره نگاه می‌نماید. 🥀 او به نام آنها و نام پدران ایشان (زائران، گریه کنان و عزاداران خود) و درجات و مقام‌هایشان در بهشت ​​داناتر است و گریه‌کنان را می‌بیند و برای آنها طلب آمرزش می کند. 🥀 پس برای ایشان طلب آمرزش می‌کند و از پدر و مادر و برادرش می‌خواهد تا برای گریه‌کنان و عزاداران او‌ طلب آمرزش کنند. 🔖 سیدالشهداء علیه‌السلام دائما می‌فرماید: 📝 اگر زائرین و گریه‌کنان من می‌دانستند که نزد خدای متعال چه اجر و پاداشی برای‌شان مهیّاست، فرح ایشان از اندوه و حزن‌شان بیشتر بود. 📝 زائران و گریه کنان بر من با دلی خرسند به نزد خانواده خود می‌روند و از آن مجلس (روضه) برنمی‌خیزند مگر آنکه دیگر گناهی برای‌شان نمانده و مانند روزی هستند که از مادر متولد شده‌اند. 📚المنتخب ص۴۰ 📚مخزن البکاء، ج۱ ص۱۶۳ ✍ ثابت شده به گریه کنان منوّرش.. عزت فقط برای حسین است و نوکرش طبق حدیث هرکه در این داغ گریه کرد آقا نشسته است دو زانو برابرش آهی ز دل کشیدم و گریه حساب کرد ریز و درشت ثبت شده بین دفترش از پرچم عزای حسین دل نمیکَنم گوهر شناس، چشم نپوشد ز گوهرش من خاک بر سرم اگر این خاک کربلاست هرکس که خاک پاش نشد، خاک بر سرش آن منبری که وقف عزای حسین نیست چوب است… چوب خشک؛ نخوانید منبرش.. تا نقد هست فکر نسیه نمیکنم اول ز چای روضه بخور بعد کوثرش منت سرم‌گذاشت و اینجا مرا کشاند جایی که ایستاده دَم در پیمبرش شکر حسین میکنم آخر سپرده است کار تمام گریه کنان را به دخترش ما تربیت شدیم به دست رقیه‌اش بیراه نیست گر که بخوانیم مادرش
🩸باید این زمین از خون من سیراب شود … باید از اینجا سرم را برای بدترین از خلق خدا، هدیه ببرند … در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که قافله سیدالشهداء علیه‌السلام به نزدیک سرزمین کربلا رسید، 📋 كانَ الحُسينُ علیه‌السلام تِلكَ الساعة يَنظُرُ يَميناً و شِمالاً و هو يَقول: هِيَ هِيَ، هو واللّه وَعدٌ لا خُلفَ فيه ! ثم اختَنقَ بِع‍َبرتِه و بَكىٰ ▪️آن حضرت در آن ساعت دائماً به سمت راست و چپ خود نگاه می‌کرد و می‌فرمود: «آری، اینجا همان جاست؛ به خدا اینجا همان جایی است که خدا وعده داده است و هیچ خُلفی در وعده او نیست»؛ سپس بغض راه گلوی آن حضرت را بست و شروع به گریه کردن، نمود. 🥀 از اصحاب آن حضرت شخصی به نام «عبدالرحمن» به پیش آمد و عرضه داشت: آقای من! چه شده است که اینگونه گریان شده‌اید؟! سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه در جواب او فرمود: 📋 يا عبدالرحمن! لا بُدّ أن تُروىٰ هذه الأرض مِن دِماِئنا و تُعلٰى رُؤوسُنا علَى الرِّماح و تُهدىٰ إلى أشَرّ خَلقِ الله! ▪️ای عبدالرحمن! ناچاراً این زمین باید از خون ما سیراب شود؛ باید سر های ما در اینجا بر روی نیزه رود و برای بدترین خلق خدا، هدیه برده شود‌... 📚أسرار الشهاده ج۲ ص۱۲۸۸ ✍ با احتیاط لاله‌ی ما را پیاده کن عباس جان! سه ساله‌ی ما را پیاده کن با احتیاط بار حرم را زمین گذار زانو بزن وقار حرم را زمین گذار با احتیاط تا که نیفتد ستار‌ه‌ای می ترسم آنکه گیر کند گوشواره‌ای چشم مخدرات به سمت نگاه تو دوشیزگان محترمه در پناه تو این حوریان عزیز خدایند و بس, همین این دختران کنیز خدایند و بس, همین این دختر علی ست که بالش شکستنی است ناموس اعظم است و وقارش شکستنی است این دختران من که بیابان ندیده‌اند در عمر خویش خار مغیلان ندیده‌اند یک لحظه هم ز خیمه‌ی طفلان جدا نشو جان رباب از دم گهواره پا نشو تو هستی و اهالی این خیمه راحتند در زیر سایه‌ات همه در استراحتند تو هستی و به روز حرم شب نمی‌رسد چشم کسی به قامت زینب نمی‌رسد احساس می‌کنم که جوابم نمی‌دهند با آب آب گفتنم آبم نمی‌دهند اول مرا به نیزه‌ای از حال می‌برند بعدا کشان کشان لب گودال می‌برند اینجا مکان نیزه به پهلو کشیدن است از خیمه ها دویدن و گیسو کشیدن است راضیّم و ... رضایت یزدانم آرزوست از سنگها شکستن دندانم آرزوست من راضیم به پای خدا دست و پا زنم با صورتم به خاک بیفتم صدا زنم باید به روی نی سر ِمن نیز رو شود تا که مقام خواهر من نیز رو شود جام بلا به دست گرفتیم ما دو تا این جام را الست گرفتیم ما دو تا می‌خواستیم عبد شدن را نشان دهیم پیغمبر و علی و حسن را نشان دهیم از آن همه به خواهر من ماتمش رسید وارد شدن به مجلس نامحرمش رسید با احتیاط لاله ی ما را سوار کن زینب بیا سه ساله‌ی ما را سوار کن با احتیاط خسته شدند این ستاره ها این گوش‌پاره ها، سر گوشواره ها