eitaa logo
شیدائی
64 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
11.7هزار ویدیو
241 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عدالتخانه
🔴بخشی از فرمایشات حضرت آیةالله در مورد نحوه زندگی مسئولین و پرهیز از برخی امور 🔶آن حضرت در جایی دیگر از نهج‌البلاغه میفرماید: «ان‌الله تعالی فرض علی ائمّة الحق ان یقدّروا انفسهم بضعفة النّاس»؛ یعنی صاحبان مناصب در نظام حق، حق ندارند خودشان را با اعیان و اشراف مقایسه کنند و بگویند چون اشراف و اعیان این‌گونه خانه و زندگی دارند و این‌طور گذران میکنند، پس ما هم که صاحب این منصب و این مسؤولیت در جمهوری اسلامی یا در نظام اسلامی و حاکمیت اسلامی هستیم، سعی کنیم مثل آنها زندگی کنیم؛ 🔸یا این‌که چون رؤسا و مسؤولان و وزرای کشورهای دیگر در نظامهای غیرالهی و غیرحق این‌طور زندگی می‌کنند، این‌طور خوشگذرانی می‌کنند و این‌گونه از امکانات مادی استفاده می‌کنند، ما هم بایستی همان‌طور زندگی کنیم؛ نه. حق ندارند زندگیشان را با اعیان و اشراف و متمکّنان و یا با منحرفان اندازه‌گیری کنند. پس با چه کسانی باید زندگىِ خودشان را اندازه بگیرند؟ «ان یقدّروا انفسهم بضعفة النّاس»؛ (۵) 🔶با مردم معمولی، آن هم ضعیفها و پایین‌ترهایشان. در این عبارت، این تعبیر نیست که مثل آنها زندگی کن - ممکن است هر کسی نتواند آن‌گونه زندگی را بر خودش تنگ بگیرد - اما این هست که خودت را با او اندازه بگیر و با او مقایسه کن؛ نه با اعیان و اشراف و با فلان پولدار و فلان سرمایه دار. مسؤول و صاحب یک منصب در نظام اسلامی و نظام حق، نباید طوری زندگی کند که باب اعیان و اشراف و متمکّنان و برخورداران جامعه، یا مسؤولان کشورهای غیر اسلامی است. این است که هرکس در مسؤولیتهای دولتی به مقام و مسؤولیتی رسید، باید فلان طور خانه، یا فلان طور وسیله رفت و آمد، یا فلان طور امکانات زندگی داشته باشد؛ نه، دستور امیرالمؤمنین این نیست؛ فقط مربوط به آن زمان هم نیست؛ مربوط به همه زمانهاست. آن زمان هم این‌گونه نبود که همه مردم فقیر باشند. فتوحات اسلامی شده بود؛ در کشور اسلامی ثروتهایی وجود داشت و ثروتمندان و تجّاری بودند که - از راه حرام یا حلال، فعلاً کاری نداریم - زندگیهایشان، زندگیهای برخوردارانه بود. 🔸امیرالمؤمنین در همین زمان میفرماید نباید زندگی شما، زندگی برخوردارانه باشد. ؛ این مربوط به مسؤولان و صاحبان مناصب در نظام اسلامی است که باید خودشان را با مردمِ ضعیف بسنجند، نه با برخورداران جامعه. آن حضرت در نامه دیگری به اشعث‌بن‌قیس میفرماید: «وانّ عملک لیس لک بطعمة ولکنّه فی عنقک امانة»؛ یعنی این مسؤولیت و منصبی که در نظام اسلامی داری، طعمه و سرمایه و کاسبی نیست - اشتباه نشود - مسؤولیت در نظام اسلامی باری بر دوش انسان است که باید آن را به خاطر هدف و نیّتی تحمّل کند. برداشت صحیح از دولت اسلامی و مسؤولیت اسلامی این است. مسؤولان اسلامی نباید در رفتار و عملِ خودشان مسرفانه و متجمّلانه زندگی کنند. بالاتر از آن، نباید طوری زندگی کنند که روش اسراف‌آمیز و تجمّل‌آمیز به یک فرهنگ تبدیل شود. این هم نقطه بعدی است که اهمیتش از اوّلی بیشتر است، یا لااقل کمتر نیست. ⚠️فرض بفرمایید اگر به وسیله یک نفر در سطح عالی و در میان صاحبان مناصب حکومت اسلامی، کیفیّت آرایش محلّ زندگی و محلّ کار، کیفیّت زندگی خانوادگی، چگونگی ازدواج فرزندان، مهریه‌ها و جهیزیه‌ها و از این قبیل، به شکل غیر اسلامی آن - به معنای مسرفانه - انجام گیرد، این به فرهنگ تبدیل میشود؛ به این معنا که بقیه نگاه میکنند و یاد میگیرند؛ مهریه‌ها بالا میرود، ازدواجها مشکل میشود، زندگی سخت میشود و همین رفتار بتدریج آثارش در طول مدتی کوتاه یا بلند، در متن جامعه منعکس میگردد. 🔷بنابراین مهمترین مطلب اصلی امیرالمؤمنین در باب حکومت این است: حاکم نباید حکومت را برای خود وسیله اعاشه و زندگی و کسب درآمد و اندوختن ثروت قرار دهد، بلکه باید آن را یک مسؤولیت بداند. باری است بر دوش او؛ باید همه همّت خود را بگذارد که این بار را به منزل برساند.۱۳۷۹/۰۹/۲۵ ✅عدالتخانه 🆔 @edalatkhane
۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
هدایت شده از غرب آسیا
🔸منابع محلی از افزایش تحرکات نظامی ایران و طالبان در مرز مشترک خبر می دهند طرفین تجهیزات گسترده ای را به سمت نقاط مرزی گسیل داده اند @westanews
۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
هدایت شده از غرب آسیا
🔸اعتراض نسبت به رفتار مرزبانی طالبان در دوغارون اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده‌ای خراسان رضوی: در پی رفتار خلاف شئون و ورود ماشین آلات راه‌سازی از سوی طالبان به محدوده مرزی دوغارون -اسلام قلعه، مرزبانی کشورمان نسبت به این رفتار خلاف شئون طالبان اعتراض کرد. در پی اقدامات صورت گرفته وضعیت فعالیت و باز بودن مرز دوغارون طی ساعات آینده و فردا از سوی مرزبانی کشورمان مشخص خواهد شد. خطیب‎زاده: امیدواریم خویشتن‌داری مرزداران ما در مرز ایران و افغانستان باعث سوء برداشت طرف مقابل نشده باشد وستانیوز
۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
هدایت شده از 🇮🇷 ندای فطرت🇮🇷
بیایید برای هاشمی رفسنجانی دعا کنیم! یکی از افرادی که در شبهای قدر و مواقف استجابت دعا وسوسه میشوم برایش دعا کنم و حتی فاتحه‌ای بخوانم، مرحوم هاشمی رفسنجانی ست! واقعا تلاش و ممارست آن مرحوم در ثبت خاطرات روزانه به قدری ستودنی‌ست که گاهی فکر میکنم ارزشش را دارد اگر 364 روز سال بد و بیراه بارش میکنیم، لااقل یکبار هم دعایش کنیم. البته آن کتب خاطرات به جهات مختلف می‌تواند مورد توجه و قدردانی و حائز اهمیت باشد اما برای شخص بنده بیش از هرچیز از این جهت خواندنی است که به نظرم بهترین و مهمترین سند شناخت و آشنایی با «اشرافیت انقلابی»ست. شرح میدهم: من هر وقت بخشهایی از کتابهای خاطرات آن مرحوم را میخوانم با خودم میپرسم چرا یک روحانی باید رویش بشود این را که در روز تاسوعا رفته جت‌اسکی سوار شده، بنویسد و بعد چاپ کند؟ ببینید! اینکه در تاسوعا رفته جت‌اسکی سوار شده را کار ندارم ها، اینکه این را نوشته و چاپ کرده را میگویم! یا مثلا چرا باید بنویسد و منتشر کند که برای پسرش در حول و حوش بیست سالگی، سفارش کرده تا عضو هیئت مدیره کشتی‌رانی شود؟ یا از این قبیل موارد که در کتب خاطراتش پر است. یعنی خود آن کارها که بد است و اشرافی‌ست و تبعیض‌آمیز است و پارتی بازی‌ست و... به درک، خود این ثبت و انتشار واقعا عجیب است. در واقع این مسئله بیش از اینکه از سر تعهد به تاریخ و آیندگان و شفافیت و گردش آزاد اطلاعات و این قبیل خزعبلات باشد، ناشی از یک اعتماد بنفس اشرافی‌ست که تو نه تنها به خودت حق می‌دهی چنین غلط‌هایی بکنی بلکه حتی انقدر آن را حق می‌دانی که هیچ ابایی نداری آن را جار بزنی و برای همیشه تاریخ در مقابل دید‌گان بقیه قرار دهی. از این جهت است که عرض میکنم کتب خاطرات هاشمی مهمترین سند آشنایی با چیزی است به نام اشرافیت انقلابی. چیزی که در آن شما به صرف دخیل بودن در انقلاب و مدیر بودن در جمهوری اسلامی کاملا حق داری متفاوت زندگی کنی. اشرافیتی که به شما حق می‌دهد حالا که داری امور رعیت را تدبیر می‌کنی، بیش از آنها از امکانات برخوردار باشی. حالا که روزی پانزده شانزده ساعت از این جلسه به آن جلسه به فکر آب و نان رعیت هستی، حق داری هشت ساعت بقیه را در خانه لوکس بالای شهرت استراحت کنی. حالا که روز و شب برای امورات این مردم وقت گذاشتی، حق داری دو تا سفر تفریحی کیش و خارج و... بروی. حالا که داری فکر میکنی چطور برای آینده توله‌های رعیت شغل و مسکن بسازی، حق داری بچه خودت را مدرسه گران‌قیمت بفرستی و پیش پیش برایش شغل کنار بگذاری. حالا که داری از تمام توانت برای جا انداختن استفاده از کالای ایرانی که سودش در جیب خود رعیت میرود و برای خود او شغل ایجاد میشود، استفاده میکنی، حق داری خودت کالای خارجی با کیفیت استفاده کنی. حالا که داری تلاش میکنی روشهای نوینی مثل قرعه کشی فروش خودرو برای کاهش قیمت بازار و کارخانه ابداع میکنی، حق داری خودروی ایمن خارجی سوار شوی. و حق داری خانه تخفیفی از دم قسط بگیری، و حق داری به اسم خیریه چند هزار متر زمین بگیری، و حق داری... دعوای این روزها و همه روزهای پس از انقلاب سر همین است. طبقه‌ای از مدیران ایجاد شده که فکر میکنند چون دارند خدمت میکنند (خدمت میکنند؟!) حق دارند بیشتر برخوردار باشند، حق دارند بهتر بخورند، بهتر بگردند، بهتر بپوشند، بهتر سوار شوند، بهتر تربیت شوند، بهتر آموزش ببینند و... چون اگر آنها خانه و سفر و تفریح خوبی داشته باشند و خوب استراحت کنند و ماشین خوبی داشته باشند و ایمن بمانند و دغدغه مدرسه وتربیت بچه نداشته باشند و وقت ذهنشان باز باشد و... بیشتر میتوانند به رعیت خدمت کنند و سودش در جیب همان رعیتی میرود که از قضا این روزها یک کم پررو شده است و دارد جفتک می‌اندازد و سبک زندگی اینها را با آرمانهای انقلاب و مدل حکومت داری امیرالمومنین و حرفهای امام و رهبری مقایسه میکند. ما دچار چنین طبقه‌ای شده‌ایم. و خدا نگذرد از هاشمی رفسنجانی که پایه‌گذار چنین منش ومرامی بود و این را تئوریزه و توجیه کرد. حالا اینکه آن فاتحه و طلب رحمت اول متن این لعن و نفرین را میشورد یا برعکس، نمیدانم! اما هرچه هست مطمئنم اگر نبود شجاعت و جسارت (والبته شاید تا حدی وقاحت!) هاشمی رفسنجانی در ثبت این خاطرات، ما این روزها به این راحتی نمیتوانستیم از پس نفاق و ظاهرسازی این طبقه مدیران اصولگرا و اصلاح‌طلب به این شناخت دقیق برسیم. ✍ محمدرضا شهبازی ✅ تحلیل سیاسی و جنگ نرم @tahlile_siasi @tahlile_siasi
۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
هدایت شده از خبرگزاری فارس
قاتل طلبه‌های اهل سنت گنبدی دستگیر شد 🔹رئیس دادگستری گلستان: متهم اقرار کرده به‌علت اختلاف شخصی، با تهیه اسلحه دست به قتل ۲ روحانی گنبدی زده است. 🔹این قتل‌ها انگیزه خارجی یا ارتباط با گروه‌های تروریستی نداشته. مقتولان و ۳ نفری که دستگیر شدند، از اهل سنت گنبدکاووس هستند. @Farsna
۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
هدایت شده از خبرگزاری فارس
محکومیت مادام‌العمر مدیران بورسی دولت قبل 🔹۸ تن از اعضای هیات مدیره شرکت بورس تهران در دولت قبل به سلب صلاحیت دائم از تصدی سمت مدیریت در بورس‌ها و تشکل‌های خودانتظام محکوم شدند. @Farsna
۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنگوی قوه‌قضاییه: متهمان بانک سرمایه مجموعا به ۱۷۰ سال حبس محکوم شدند 🔹محمد امامی به جرم اخلال کلان در نظام اقتصادی به ۲۰ سال حبس و رد مال و انفصال از خدمات دولتی، احمد هاشمی شاهرودی به ۱۰سال حبس و رد مال، شهاب‌الدین غندالی به ۱۲ سال و ۶ ماه حبس محکوم شدند. 🔹یکی دیگر از همدستان نیز به ۲۰ سال حبس و رد مال محکوم شد که چون رای غیابی است اسم آن را نمی‌بریم. 🔹۶ نفر از متهمان هر کدام به دو فقره حبس یکی به ۷ سال و ۶ ماه و یک فقره ۱۳ ماه و ۱۷ روز محکوم شدند. ۱۵ نفر هر کدام به ۵ سال و رد وجوه محکوم شدند. @Farsna
۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
هدایت شده از خبرگزاری فارس
دستور وزیر ارشاد برای حمایت از رضا رویگری 🔹رئیس سازمان سینمایی: وزیر ارشاد مدیرعامل صندوق اعتباری هنر را مأمور کرد حضوری در جریان روند نگهداری و درمان و شرایط رویگری قرار گیرد و مشکلاتش مرتفع شود. 🔹به گفته همسرش و بنا به تاکید پزشک معالج، امکان نگه‌داری او در خانه به هیچ‌وجه وجود نداشت و با مساعدت و همکاری پزشک به آسایشگاه کهریزک و در شرایط مطلوب منتقل شده است. @Farsna
۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
هدایت شده از غرب آسیا
🔸انتقاد صریح سخنگوی وزارت خارجه ایران در خصوص انفجارهای زنجیره‌ای در افغانستان که هزاره‌ها و شیعیان را هدف قرار داده‌است مسئولیت قطعی هیأت حاکمه سرپرستی افغانستان را نسبت به تامین امنیت همه اقوام در افغانستان یاد آور می شویم. جمهوری اسلامی ایران بسیار متأسف است که این هیأت هنوز نتوانسته امنیت لازم را در برخی مناطق برقرار کند، ما آمادگی داریم، تجربیات خودمان را در مبارزه با این گروه های تروریستی به هیأت حاکمه سرپرستی افغانستان منتقل کنیم تا شاهد افغانستانی بهتر برای مردم افغانستان باشیم. وستانیوز @westanews
۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
هدایت شده از حامیان سردار قاآنی
🔴سردار کوثری: دهه 70 سپاه خودرو ساخت، وزیر اعتراض کرد و مانع ورود سپاه به این عرصه شدند 🔹کوثری: سپاه در سال۷۱یا۷۲ به صنعت خودروسازی ورود کرد و در این سال خودرویی را ساخت که در نمایشگاه بین‌المللی در آن سال به نمایش درآمد. مقام معظم رهبری سوار بر آن خودرو شدند اما، بهزاد نبوی وزیر وقت صنایع آن زمان از ورود سپاه به صنعت خودروسازی انتقاد کرد و از مقام معظم رهبری خواست سپاه به این صنعت ورود نکند و کار ساخت خودرو را خودروسازان انجام دهند. 🔹رهبر انقلاب نیز تأکید کردند که براساس قانون سپاه، کار ساخت خودرو به‌ خودروسازان واگذار شود. اگر گذاشته بودند مسئله تولید خودروی ملی، باکیفیت و ارزان اکنون در کشور برطرف شده بود و مشکلاتی که امروز گریبان مردم را گرفته است، نداشتیم. 🔹هنوز تفکری در کشور وجود دارد که دنبال منافع شخصی خود است و این منافع را بر منافع ملی ارجح می‌داند. امیدواریم با تغییر شیوه‌ها و عملکردها شاهد پایان دادن به این تفکر در عرصه‌های مختلف کشور باشیم. ---------------------- 🇮🇷کانال سردار حاج اسماعیل قاآنی@sardarghaani
۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
هدایت شده از حامیان سردار قاآنی
غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد حتما حتما تا آخر بخوانید👇 🔻سردار مدافع حرم «حاج‌مهدی نیساری» در شب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد. سردار نیساری فردی بود که برای شناسایی پیکر «شهید حججی» به مقر داعش رفت و از «سیدحسن نصرالله» لقب پهلوان مقاومت را گرفت. ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید‌ محسن‌ حججی بعد از شهادت حججی تا مدت‌ها، پیکر مطهرش در دست داعشی‌ها بود تا اینکه قرار شد حزب‌الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند. داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب‌الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب‌الله را آزاد کند. به من گفتند: «می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟» می‌دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهم‌تر بود. قبول کردم. با یکی از بچه‌های سوری به‌نام حاج سعید از مقر حزب‌الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم. در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه ما را می‌پایید. پیکری متلاشی و تکه‌تکه را نشانمان داد و گفت: «این همان جسدی است که دنبالش هستید!» میخکوب شدم. از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه، خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: «من چه‌جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن اربا اربا شده، این بدن قطعه قطعه شده!» بی‌اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت، اسلحه‌اش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم: «پست‌فطرتا، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست‌هاش؟!» حاج‌سعید حرف‌هایم را تندتند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند، می‌گفت: «این کار ما نبوده. کار داعش عراق بوده.» دوباره فریاد زدم: «کجای شریعت محمد آمده که اسیرتان را این‌جور قطعه قطعه کنید؟!» داعشی به زبان آمد و گفت: «تقصیر خودش بود. از بس حرصمون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام و نه حتی کوچک‌ترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می‌زد!» هرچه می‌کردم پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: «ما باید این پیکر رو برای شناسایی دقیق با خودمون ببریم.» اجازه نداد. با صدای کلفت و خشدارش گفت: «فقط همین‌جا.» نمی‌دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، پیکر محسن نبود و داعش می‌خواست فریبمان بدهد. در دلم متوسل شدم به حضرت زهرا علیهاالسلام. گفتم: «بی‌بی جان! خودتون کمکمون کنید، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.» یک‌باره چشمم افتاد به تکه‌استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به‌هم زدن، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج‌سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حز‌ب‌الله. از ته دل خدا را شکر کردم که توانستم بی‌خبر از آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب‌الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم. فردای آن روز حرکت کردم سمت دمشق. همان روز خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب‌الله، پیکر محسن را تحویل گرفته‌اند. به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی‌بی حضرت زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها آمد و گفت: «پدر و همسر شهید حججی به سوریه آمده‌اند. الان هم همین جا هستن، توی حرم.» من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن می‌دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، جلو آمد و مرا در بغل گرفت و گفت: «از محسن خبر آوردی.» نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا اربا را تحویل داده‌اند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند؟ گفتم: «حاج‌آقا، پیکر محسن مقر حزب‌الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش.» گفت: «قَسَمَت می‌دم به بی‌بی که بگو.» التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست. دستش را انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیهاالسلام و گفت: «من محسنم رو به این بی‌بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تار مویش رو برام آوردی، راضی‌ام.» وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: «حاج‌آقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی‌اکبر علیه‌السلام اربا اربا کردن.» هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: «بی‌بی، این هدیه رو قبول کن.» ---------------------- 🇮🇷کانال سردار حاج اسماعیل قاآنی@sardarghaani
۶ اردیبهشت ۱۴۰۱