eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
533 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
می بینم این که طالع خورشید می‌دمد بر صحنه‌ی تلاطم کف ها و سوت ها
میبینم ازدحام شگفت کبوتران از بین دست های بلند قنوت ها
می‌بینم این که خاطره و خنده می‌شود این های و هوی هرزه‌ی باد و بروت ها
شیرین من؛ به تلخی از این قصه یاد کن ‹روزی که خاک پر شود از طعم توت ها(:›
•عبدالجبار‌کاکایی !
مرا اسیر خودش کرده غصه‌ی دنیا؛
یکی مرا برساند به صحن آزادی:).
تصدقتون آقای امام رضا؛ میدونم اگر دیگه حرف دلتنگی بزنم، دارم زیادی پرویی میکنم. ولی باور کنید دست خودم نیست؛ یجایی دیگه اینقدر همه چیز و همه کس غیر قابل تحمل میشه برام که جز شما کس دیگه ای رو نمیشناسم که بهش پناه‍″ ببرم .. دعوت کنید؛ قسمت کنید؛ بطلبید که بیام دیدنتون:)). لطفاً ..
اگر به رنج رسیدی ؛
بدان به گنج رسیدی.
وقتی توی یه جمع کسی صبحت میکنه و ناخوداگاه کلمه‌ای رو اشتباه میگه؛ اینکه یهو بزنیم زیر خنده که طرف حس خجالت بکنه و یجورایی مسخره بشه خیلی بده. بیاین حواسمون رو بیشتر جمع کنیم دچار این اشتباه نشیم که ممکنه یه نفرو براحتی آزرده خاطر کنیم از خودمون:))
بیا تنهایی ام را بتکان و با همان دست های خاکی شده از تنهایی، دستی به سرم بکش .. بیا گمان کنیم هر روز هفته تو می آیی و من هر روز تو را می‌بینم. اصلا خیال کنیم من هر صبح برایت چای دم میکنم و تو سر سفره‌ی صبحانه صدایم میکنی و میگویی: چای آماده نشد؟ گشنگی مردیم.″ بیا هر ماه باهم به سفر برویم و مقصدمان را ندانیم کجاست . اصلا بیا تا ظهر با هم بخوابیم. فقط بیا .. بیا و بیش از این مرا منتظر نگذار ! دلتنگم؛ خیلی دلتنگ. [ | آغازِ یک نانوشته ]