eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
533 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
پیچ و تابِ عشق را از دل‌ زدودن مشکل است کِی به افشاندن توان بی‌نقش کردن بال را؟
می‌توان ز افتادگی بردن به ساقِ عرش راه دولتِ پابوس روزی می‌شود خلخال را ..
مار از نزدیکیِ گنج اژدهایی می‌شود از برای جاه می‌جویند مردم مال را
ساده‌لوحانی که محوِ حسنِ بی‌رنگی شدند ابجدِ مشقِ جنون دانند خط و خال را
ساغرِ ناکامی از خود آب برمی‌آورد تشنگی سیراب می‌سازد گُلِ تبخال را
می‌شود ناطق کمربند از میانِ نازکت ساقِ سیمینِ تو خامش می‌کند خلخال را
رنجِ باریکِ تو صائب از دلِ پرآرزوست ‹دور کن این عنکبوتِ رشتهٔ آمال را(:›
•صائب‌تبریزی !
مامان‌جون و آقاجون عادت دارن هر صبح و عصر بساط چاییشون به راه باشه. از بچگی همین روال همیشه بود. ما هم یک روز در میون هر عصر میومدیم خونه‌ی آقاجون تا به چای عصر برسیم؛ نه تنها ما بلکه همه اینجوری بودن!! همه دوست داشتن رأس ساعت چایی خوردن، خودشونو برسونن خونه ی آقاجون مامان‌جون که دور هم چایی بخورن!! چند روز پیش مامان‌جون رفته بود خونه دایی و بخاطر وضع حمل خانمش سه روز اونجا مونده بود؛ و امروز تازه مامانجون اومد خونشون. الان آقاجون داشت به مامان‌جون با خنده می‌گفت: توی این سه روزی که تو نبودی خونه، من چایی نخوردم:)″. هر موقع تونستید از عادت چندین سالتون بگذرید بخاطر کسی که دوسش دارید، اون موقع از عشق صحبت کنید. و من امروز معنی واژه‌ی عشق رو با چشمام توی وجود مامان‌جون و آقاجون حس کردم:)
دردت به جانِ پر غصه ام؛ که غصه هایم راتو تسکینی.
I'm lost. I have been lost for a long time.