eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
533 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
و کل حرف امروزم همینه!! نا امید نشدن؛ ایستادگی؛ مقاومت؛ ناشکری نکردن و ناشکری نکردن و ناشکری نکردن :))) همین الان بلند بگو الحمدالله.
میگم حضرت زینب توی یه نصف روز داغ همه‌ی هستی و کس و کارشو دید، ولی توی مجلس یزید لعنت الله گفت: ما رَأَیتُ اِلا جَمیلا؛ من هیچ‌چیز جز زیبایی ندیدم :) بعد فکرشو بکن، من و تو تا کوچک‌ترین اتفاق میفته شروع می‌کنیم به غر زدن و نق زدن و ناشکری کردن. خدا نکنه عزیز از دست بدیم؛با خدا اول همه قهر می‌کنیم و دور نمازمونو خط می‌کشیم، به خیالمون داریم به خدا شکایت می‌کنیم! در صورتی که داریم فقط خودمونو محروم می‌کنیم و اونی که در نهایت ضرر میکنه ماییم نه خدا.. آخه بنده‌ی خوب؛ خدا که به نماز من و تو نیازی نداره که با یه اتفاق کوچیک نمازتو میذاری کنار :).
من‌ اونجایی دلم گرفت که خدای توی آیه ¹³سوره‌ی سبأ میگه: وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ :) و از بندگان من عده‌ی کمی شکر گزارند❤️‍🩹.
حساب کن؛ همین که الان داری پیام های منو میخونی، داری نفس میکشی، امسالم دهه‌ی اول محرمو دیدی، خدا تورو بین ۸میلیارد جمعیت جهان جزو کسایی قرار داد که از نعمت داشتن خودش برخورداری و همه‌ی اینا جای شکر داره ! الحمدالله بعد من و تو میشینیم دنبال نقطه‌ی هیچ و توخالی زندگیمون میگردیم تا بخاطرش شروع کنیم به غر زدن و ناشکری کردن. بعدم هی میگیم چرا خدا دعای منو مستجاب نمیکنه.
بخوایم حساب ناشکری هامونو کنیم همین الانم خیلی خدا ارفاق کرده و اینهمه نعمت بمون داده. بچه ها؛ بیاین از امروز تلاش کنیم تا بشیم جزو اون بنده های کم خدا که شکرگزارند :) اصلا این عاشورا اگه همین خصلتو بتونه تومون پرورش بده برای کل سال که چه عرض کنم برای کل عمرمون بسه!!
امام صادق یه حدیث دارند که می‌فرمایند: هر كه هنگامه سپيده دم چهار بار الحمد لله رب العالمين گويد، بی گمان سپاس آن روز را به جای آورده است، و هر كه در شامگاهان آن را بگويد، سپاس آن شب را به جای آورده است. از امروز دیگه هر روز صبح و شب شکرگزاری داریم؛ اگه پایه‌ی منی که بسم الله! بیاین از امروز یکم بیشتر نعمت هامونو ببینیم :)
علی مدد!
- گفتم بذار یه شب دیگه بیام نوکری؛ گفتی باشه! - ده شب بین سینه زن هات بودم و نفهمیدم چطور گذشت این ده شب؛ اونقدر سریع همه چیز پیش رفت که تا به خودم اومدم، دیدم دارن فرشای هیئت رو جمع میکنن و من طبق معمول فقط دارم نگاه می‌کنم. دیروز با تمومِ ذوق و شوقم لباس مشکی تن کردم که بیام یه شب دیگه خادم سینه‌زن هات باشم! توی مسیر اومدن همینجور داشتم ازت تشکر می‌کردم و اگه یادت باشه بهت گفتم: ‹امام حسینِ من :) قربونت برم الهی؛ احیانا اگه امشب سر خادمی کسی ناراحتم کرد، از همین الان بگم که فدای سرت! تو فقط بذار بمونم دم در خونت، بقیش مهم نیست.› من این حرفارو بهت گفتم و با این حال امروز وقتی داشتم له می‌شدم زیر بار بغض، زیر لب گفتم: ‹ امام حسینِ من؛ فدای سرت :) › اما من فقط گفتم، ولی توی عمل اصلا نشون ندادم! قرار شد غر نزنم، قرار شد بی تابی نکنم، قرار شد هرکس چیزیم گفت با صدای بلند بگم: آقای اباعبدالله همه برات جون میدن، من برات آبرومو میدم ولی توروخدا ازم راضی باش و برام دعا کن :) قرار شد همه‌ی این کارا رو بکنم؛ ولی نکردم! من همیشه دارم زیر قولم میزنم و تو همیشه داری به بیشترین حد ممکن ازم مراقبت میکنی! امروز وقتی ضربان قلبم موقع شنیدن یسری حرفا آروم میشد، زیر لب اسمتو میاووردم و جون می‌گرفتم! دیشب وقتی داشتم زیر بار بغض جون می‌دادم، چیزی که حالمو خوب می‌کرد مرور خادمی کردن برای تو بود. میخوام بگم من همیشه بدم و تو همیشه خوب؛ من بدِ مطلقم و تو خوبِ بی نهایت ! آقای امام حسین؛ درسته که از ماجرا های دیروز و امروز چند ساعتی گذشته، ولی اومدم الان بهت بگم: دمت گرم رفیقِ با معرفتِ من؛ دمت گرم که مراقبم بودی و نذاشتی دق کنم از ناراحتی :) آقای امام حسین! شاید دیر باشه برای گفتن این حرف؛ ولی: هر چی شد فدای سرت🫀:). [ | برای تو که تمامِ داراییِ منی آقای اباعبدالله :)؛ ۸ مرداد ۱۴۰۲ ]