eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
533 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
پاسخ صبر، وصال است. یعقوب به یوسف، موسی به مادرش، فاطمه به آغوش پدر، علی به وصال فاطمه‌اش و حسین؛ امان از حسین .. حسین به وصال کربلا رسید. به وصال قربانگاه. به وصال معبودش. در میان این ها همه، من کودکی را می‌شناسم که تمام قاعده هارا بر هم زد! این بار آنقدر بی‌تابی کرد تا آخر سر بابا را به وصالش رساندند. چه رنج ها کشید در نبود بابا. چه غم ها خورد در آغوش خالی پدر. کودکی که سه سال عمر این دنیا برایش بس بود. خیر ندید از دنیا. دختری که به بازار رفت، نه برای خریدن لباس های چین دار و عروس؛ که برای سنگ خوردن و مسخره شدن و طعنه شنیدن .. به وصال بابا رسید؛ آن هم با چه تشریفاتی! خرابه؛ کتک؛ تاریکی؛ گریه؛ تنهایی .. وصال مدفن عشق بود؛ و رقیه پس از دیدار عشق، به آغوش خاک رسید .. و او خوب طعم انتظار می‌داند.. - گر دخترکی پیش پدر ناز کند گره کرب و بلای همه‌ را باز کند :)) - [ | غم نوشت؛ برای روزهای بلا تکلیف در انتظار وصال؛ دوشنبه ۲۲ مرداد ماه ۱۴۰۳ ]
مرا به امانت بگیر عزیزِدلم؛
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
نَجَف حیدر به یادِ ماهک؛ و بچه های ماهِ من :)
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
دلگیرم علی؛ جانِ حسین دیده بگردان سمت این خسته‌ی دور از نجف حیرانت :))
بخونیم ایها العزیز؟
خدا را شكر، آهی هست، گاهی همدمی دارم در اين هنگامه‌ی بی همدمی، شادم غمی دارم ..
مخواه از من كه با اشكی بريزم هيبت خود را كه روی شانه‌های خسته‌ام ارگِ بَمی دارم
هوای بی کسی بعد از تو آن‌سان آدمم كرده كه در هر خانه‌ای پا می‌گذارم مَحرمی دارم!
برای سيب دادن دستِ مردم، شاخه خم كردم شما دست كجی دارید و من دست خَمی دارم
كويری با تفاخر گفت: دريا بوده ام روزی .. تو اما قطره‌ای! گفتم: اقلاً من نَمی‌دارم!