هدایت شده از حانون
تمام شد!
اذان مغرب را که بگویند
صفر تمام میشود.
پیرهن مشکی عزای تو را
تا میکنم
و نمیدانم
محرم سال آینده قسمتم شود
خودم تنم کنم
یا دست کسی گوشه کفنم میگذاردش.
این ناله های آخر
زمزمه نامت را از من بپذیر.
چه بیمضایقه خوبی حسین!
خودت را به من بچشان…
همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می خوانم
قبولم کن من آداب زیارت را نمی دانم
نمی دانم چرا این قدر با من مهربانی تو
نمی دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم
نگاهم رو به روی تو بلاتکلیف می ماند
که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم :))
به دریا می زنم، دریا ضریح توست غرقم کن
در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم
اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می گویم:
که من یک شاعر درباری ام مداح سلطانم
خودت را به خواندن
زیارت آل یاسین
عادت بده،
تا نگاهِ محبتآمیزِ
امام زمان عج الله را
به خودت حس کنی .
-استادپناهیان