رسیدم به بوستان نزدیک خونمون، و چقدر دلم تنگ شد واسه وقتایی که میدوییدم ما بین سرسره ها و تا آسمون میرفتم از روی تاب:)
چقدر حس خوب داره وقتی میبینم یه بچه مثل خودم بازی میکنه توی این سرسره ها(:!
چقدر حس خوب میگیرم وقتی میبینم یه بچه میشینه روی تاب و با هربار اوج گرفتن تو اسمون جیغ میزنه^^!
چقدر حس خوب از بین تک تک این جیغ و بدو بدوها دریافت میکنم^^!
و چیزی که خیلی قشنگتر از هرچیزی بود، دو تا بچه ای بودن که پشت سر همی بودن و روی تاب داشتن بازی میکردن، شاید دو سه سالشون بود، این پیاده میشد اونو تاب میداد بعد اونیکی پیادهمیشد اونیکیو تاب میداد🤍🥺
:هیچوقت نفهمیدم بچگی چی داشت که دوسداشتم بزرگ بشم؟!»
تجربه شد دیگه،
لااقل الان میدونم که باید قدر لحظههامو خیلی بدونم:)
بیشک یروز دلم واسه این سن و سالم تنگ میشه^^!
فقط یه خاله میتونه مثل مامان باشه^^!
‹دقت کن☝️🏻
مثل مامان، نه خود مامان:)›
#گفتینکه
یه شعر هم میشه من بخونم 😄😉
می تواند که تو را سخت زمینگیر کند
درد یک بغض اگر بین گلو گیر کند
آسمان بر سرم آوار شد آن لحظه که
گفت قسمت این است بنا نیست که تغییر کند
گفت امید به وصل من و تو نیست که نیست
قصد کردست که یک روزه مرا پیر کند
گفت دکتر: من و تو مشکلمان کم خونیست
خون دل میخورم ای کاش که تاثیر کند
در دو چشم تو نشستم به تماشای خودم
که مگر حال مرا چشم تو تصویر کند
خواب دیدم که شبی راهی قبرستانم
نکند خواب مرا داغ تو تعبیر کند
مشت بر آینه کوبیدم و گفتم شاید بشود
مثل تو را آینه تغییر کند
#سیدتقی_سیدی"😘😘
#میگم
عاقا محشر♥️🙂عالییییییی عالییییییی مرسی چقدر دوس
‹مـٰاهِ مَـڹ›
#شڪرللّٰه خدایا شکرت که دختر رو آفریدی که دنیا بوی مهربونی بگیره ...!🤍,(:
#شڪرللّٰه
ممنون بابت شب و زیبایی هاش ...!💚,(:
‹مـٰاهِ مَـڹ›
♥️🖇 #قرار بیست و ششم، برای حضرت عیسی:))) #اللهمصلیعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
♥️🖇
قرار بیست و هفتم، واسهی شیشماههیامامحسین:)
#اللهمصلیعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
‹مـٰاهِ مَـڹ›
دوستت دارم، آنگونه که قایق شکسته ساحل را ..!!(:
دوستت دارم، آنگونه که بهار زیبایی را ..!!(: