هدایت شده از - دلدادھ مٺحول -
بخاطر اینکه در طول مدت شیمیدرمانی در اثر داروهاشون کم کم موهاشون میریزه ، و این ممکنه تو روحیشون تاثیر بزاره و یجور ریز ریز زجرکشیدن باشه
همون جلسه اول شیمی درمانی موهاشونو کوتاه میکنن و با ماشین میتراشن ، که دیگه هی نرن جلوی آینه و به ریختن دسته دسته موهاشون نگاه کنن .
جلسه اول شیمی درمانیش موقع کوتاه کردن موهاش ، یه دسته از موهاشو جمع کردیم با بچهها .
بعد نشستم تیکه تیکه دورشونو کش بستم و گذاشتم تو دستمال تو یه جعبه .
و بهش نشون دادم و قول دادم که یه روزی موهاش خوشرنگتر و بلندتر از قبل درمیاد .
https://eitaa.com/noothiing/3501
از این پیام ناحله شروع کنید به خوندن لطفاً:))))))
بغض؛اشک؛آه؛غصه؛غم؛درد؛هقهق؛حسرت؛انتظار !
ای خدا آرامشبده به قلب همه و من ..
آدمها عجیبوغریباند؛نهتنها غریب بلکهقریب ..
دل که بسپاری به وجودشان میروند، دوستشان که بداری خسته میشوی و زجر میکشی؛دستبه کمر بگذاری برای کمک کردن به آنها دستت را پس میزنند و به بدترین شیوهی نامعلوم ناامیدت میکنند .
آدمها بی رحم اند و بیانصاف !
یک طرفِ قاضیمیشوند و حکم میدهند برای هرطرفی که خودشاناز آن بیزار اند ..
بویتلخِقهوه شیریناست در مقایسه با خوی تلخِ برخیآدمها؛ که تلخبودن به مزه نیست و به وجود است′!
اما برعکس؛ داستانِ زندگی برخیآدمها جانسوز و غمگین است، هستند در غربت؛قضاوت میشونددر غربت؛تنهاینددر غربت؛بییار و یاورند در غربت؛ قریباند در غربت .
نامو نشان دارند و بی نامونشاناند؛همهکارهاند وهیچکاره؛تنهااندومظلوم:)
و گاهی واژهی مظلوم برای بیان وجودشان زانومیزند بر خاک؛ آدمهایی هستند که وجودشان نایاب است و شناختنشان نایابتر؛
و من چه خوشبختمکه نایابترینوجودزمانهام را میشناسمو دوست دارمش و برایشجانمرا هم بدهم، باز کماست ..(:
#زینبِبهار
[ برایبغضِعجیبِدرگلویمکهازآنِتوست؛ ۲۱ آذر ۱۴۰۱ ]
یکم مساعدنیستم و نمیخوام حس بد بهتون بدم؛دعام کنید خیلی و دعاتون میکنم خیلی؛
فعلا یاحقتا بیام′!
-بمونید تا برگردما:)
هدایت شده از بیرون پراکنی درونییاتم!
توی چشمام پر از اشکه
اما زمینی برای باریدن نیست
من میخوام سر رو شونت بزارم
چه فایده؟! تو که دلت با من نیست
پ.ن:
بداههای از حال و هوای اشکی تجریش.
به وقت ۲۲ آذر ظهر.
‹مـٰاهِ مَـڹ›
توی چشمام پر از اشکه اما زمینی برای باریدن نیست من میخوام سر رو شونت بزارم چه فایده؟! تو که دلت با
من شدم ابر بهاری و تو
مثل پاییز غم نشون دادی
کاش نبودم تا ببینم که
به کسی جز من رخ نشون دادی(:
من شدم خاطراتِ خیس و رسوایی
من شدم تجلی درد و تنهایی
تو شدی کسی که جون میداد
پای عشقش، برای تنهایی
*ردیف مثل هم نشد ولی چون فیالبداهه اومد گفتم دیگه ..