eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
532 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
؟ یکم پریشان احوالم′! یکی از درمان‌هامه:)
داشت در یک عصر پاییزی زمان می ایستاد داشت باران در مسیر ِناودان می ایستاد
با لبی که کاربرد اصلی اش بوسیدن است؛ چای می نوشید و قلب استکان می ایستاد ..
در وفاداری اگر با خلق می سنجیدمش _روی سکوی نخست این جهان می ایستاد-
یک شقایق بود بین خارها و سبزه ها گاه اگر یک لحظه پیش دوستان می ایستاد؛
در حیاط خانه گلها محو عطرش می شدند ابر، بالای سرش در آسمان می ایستاد¡!
موقع رفتن که می شد، من سلاحم گریه بود هر زمان که دست می بردم بر آن، می ایستاد(:
موقع رفتن که می شد طاقت دوری نبود جسممان می رفت اما روحمان می ایستاد(:
از حساب ِعمر کم کردیم خود را، بعدِ ما ساعت آن کافه، یک شب در میان می ایستاد″
قانعش کردند باید رفت؛ با صدها دلیل باز با این حال می گفتم بمان، می ایستاد . .