بچه سید نیستم؛
شاید وصلهی ناجور باشم برایتان اما چه باک از ترد شدن درحالی که میدانم دست رد به سینهام نمیزنید؟
امروز به دنبال چیزی میگردم برای اینکه آرام باشم .
داستان غمِ شما قبلش درد است و
بعدش غربت؛
درد های شما قبل از رفتنتان
و غربت های باباعلی بعد از رفتنتان ..
صدایتان میکنم مادر و قسم میدهم به حرمتِ نان و نمکی که سر سفرهی مهرتان خوردم؛
این طفلِ پر خبط و تنها را پناهی دهید که از قدیم گفته اند بخشش از بزرگان است .
مادر(:′
در غمتان سوختم و چونان طفلِ یتیمی امروز برایتان بی تابی کردم؛
سینه ام درد میکند از غصهی غربتتان و غم میشکافد پردهی چشم هایم را و چون بارانِ بهاری از چشمانم سرازیر میشود داغِ نبودتان .
نمیدانم چه بنویسم و چه بگویم که عظمتِ رنجِ مقدسِ حادثه را بدرستی بیان کند′!
تنها با چند سلام قلبِ بیتابم را آرام میکنم:
سلام خانمِ قلبهای مضطر،
سلام بانوی درد های پشتِ در،
سلام عروسِ زیبای بیتِ حیدر،
سلام خورشیدِ افلاکِ مهرگستر؛
سلام مادر(:′
#زینبِبهار
[ حال و هوای غروبِ نبودنت مادر؛ ۶ دی ۱۴۰۱ ]
زمان:
حجم:
96.9K
امشب همه مثلِ یتیما گریه میکردن؛
و چقدر منتظرِ خوندنِ این وداع بودم(:′
•
.
این غم کجا برم که تو را مردها زدند؟
این غم کجا برم که تو را بیهوا زدند؟
•
روضه-دیوار.mp3
زمان:
حجم:
972.8K
همهی غصههام جمع میشه توی این ۴ دقیقه؛
آخ مادر ..‹مـٰاهِ مَـڹ›
اصلا فدای سرت،
بجای همهی اون کسایی که برای شهادتت گریه نکردن؛
من برات گریه میکنم مادر(:′
-مادرِغریبِمدینه؛
#السلامعلیڪیافاطمهالزهرا
چرا از حالتِ غم بیرون نمیاد روحِ سرگردونم؟
امسال حسِ یتیمیِ ممتدی دارم از اول دهه تا همین الان که یه روز بعد شهادتیه′!
مثلِ این مادر مردهها میمونم که هیچکسو ندارن و دارن از شدت غم نبودن مادرشون دق میکنن .