eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
533 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
- تولدت‌کلییی‌مبارک‌نوکر‌ارباب‌ ان‌شاءالله‌قشنگ‌ترین‌شهادت‌قسمتت‌بشه‌ یعنی‌گمنامی): تولدت‌کلییی‌مبارک‌‌جانا(:🤍 _ الهی خدا دعاهای شمارو در حقم مستجاب کنه:))))
- به عنوان هدیه تولد هر وقت رفتم حرم انشاءالله قول یه زیارت امین الله رو بهت میدم کنار پنجره فولاد امام رضا(ع) با دورکعت نماز زیارت _ من هیچی نمیتونم بگم؛ فقط الهی جزو لبخند های امام مهدی باشین:) من زیارت امین الله خیلی دوستدارم؛ قشنگ ترین هدیه‌ای بود که میتونستید بدین بهم ممنونم
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
-
- عمیق باش، حتی اگر آهی:) . - دفترم را می‌بندم . جوهرِ خودکار تمام شده و دفتر هم پر و پیمان است و حتی حاشیه هایش هم جایی برای نوشتن ندارند′! نگاهی به جلد دفتر می‌کنم و با لبخندی مملو از بغض تمام خاطرات نوشته شده را مرور می‌کنم . نگاهی به اطراف می‌کنم و مانده‌ام این دفتر را کجای خاطراتم بگذارم تا با گذشت زمان آسیب نبیند؟ بی‌خیال؛ نوشته ها همیشه می‌مانند؛ حتی وقتی آدم ها دیگر نیستند:) دفتر و خودکاری میخرم و به خانه‌ی افکارم می آیم .. دفتر را باز می‌کنم و صفحه‌ی اول را اینچنین می‌نویسم: «به نام‌ تو که همه‌ی عمرم برایت صرف نشد خدای من″ و اما بعد؛ آغازِ داستانِ فلان سالگی:).» و چه آغاز شیرینی که در مهمانیت هستم؛ هرکس به نوعی تبریک می‌گوید و من هاج و واج از گذشت زمان؛ گذشته ‌ای بیاد نمی‌آورم و آینده برایم هیچ است .
قلب آدم موجود عجیبیست؛
بخاطر یک نفر به تکاپو می‌افتد برای زنده بودن و از یک نفر حذر می‌کند برای آرامشش ..
و تو درست همان تکاپوی قلبی هنگامی که میبینمت:)′
اینکه فراموش می‌شوم حتی در وجود خودم و تو به من حواست هست، آرامم می‌کند . بروی خودم نمی‌آورم چقدر دوستت دارم؛ اما تو بیش از من از این تپش های پر هیجان خبر داری . عزیزِ وجودِ من؛ ارزشمندی آدم ها به پول و ظاهر و حرف های دهن پر کنشان نیست، ارزشمندی آدم ها به هست و وجود و روح آسمانی‌شان است .. روز آغازِ فلان سالگی ام میشود چیزی که انتظارش را نداشتم اما رقم خورد؛ و تو در خوش رقم زدنِ آن چقدر نقش داشتی′! برای تویی که روحت من است و جسمت خودت؛ برای مهربانی‌ات به هنگام خوشحال کردنِ من(:′ [ | حال و هوای روزی که یکسال بزرگ‌تر شدم؛ برای بزرگیِ قلبِ مهربانت منِ عزیزم:)؛ بیستمین روز از فروردین 1402 ] پ.ن¹ بیاد ماندنی ترین‌هایم در فراموشی رقم خورد؛ پ.ن² شاید برای دو من یکی منَ و دیگر مَنِ تو:)
https://eitaa.com/mimshafieii/4431 سلام و عرض ادب؛ تبریکتان را یا بهتر بگویم شیرین سخنانِ تلختان را خواندم و لمس کردم تمام کلمات را با پوست و استخوانم . سپاس از لطفتان و تبریک متفاوتتان که وقت گذاشتید و قلم زدید:) امید است در این تولدهای هرساله به تولد واقعی عمرمان نزدیک شویم؛ گذر سن بهانه‌است برای تحول ..
مرا از آنچه فکر میکنم بیشتر عزت دادی خدای من:)′
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
-
آدم ها هرچه تکمیل شوند؛ باز کم است . - انگار همین دیروز بود که داشتم برای به دنیا آمدنت، با ذوق لباس های سایز صفر می‌خریدم و در دلم قربان صدقه ات میرفتم . انگار همین دیروز بود که با دیدن نام علی در شناسنامه‌ات اشک در چشمانم حلقه زد:) انگار همین دیروز بود که واکسن شش ماهگی ات را زدیم و یک هفته بعدش تو سینه‌خیز خود را روی زمین میکشاندی تا به اسباب بازی ها برسی . انگار همین دیروز بود که دستت را به دیوار گرفتی و تاتی تاتی شروع به راه رفتن کردی . انگار همین دیروز بود که یک ساله شدی . انگارهمین دیروز بود که برای اولین بار صدایم کردی و گفتی: آجی:)″. نمیدانم چطور گذشت این یک سال و هشت ماه عمرت که شیرین ترین تجربه هارا به من چشاندی و با آمدنت حال و روزِ اتاقِ شلوغ دلم را سروسامان دادی . بدون تردید یک روز این نوشته ام را میخوانی و حتی بیاد نمی‌آوری یک واژه از این کلماتم را .. اما تا آن روز قول میدهم تا میتوانم از تجربه ها و خاطرات قشنگی که در کنارت داشتم برایت بنویسم و در کنارت بمانم و به قدر توانِ خودم مراقبت باشم′! پسرِکوچکِ‌قلبم؛ این عکس را تو در روز تولدم در گوشیِ من ثبت کردی و با دیدنش چند چیز به‌خاطرم آمد که برایت بگویم . «ثبت کن؛ تمامِ خاطرات و روز های خوش زندگی ات را ثبت کن نه لزوما با عکسی که با نوشته‌ای .. شاید یک روز در تاریک ترین نقطه‌ی زندگی ات و در ناامیدانه ترین حالت ممکن همین ثبت‌ها و خاطرات تورا از تاریکیِ ناامیدی نجات دادند′! سبز و یکرنگ بمان؛ دنیا بوم نقاشی است و گاهی با پاشیدن رنگ دروغ و پنهان کاری بومِ سفیدِ روحت را سیاه می‌کند . در برابر حوادث و اتفاقات قوی باش و بسیار توکل کن بر رحمت و هدایت خدا:)′ مراقب سایه‌ها باش؛ که سایه ها فریب میدهند مارا به امید پناه دادن از گرما در حالی که رهایمان میکنند در ظلمات . از سایه‌ی آدم ها پرهیز کن که با تاریکی هوا سایه‌هایشان میروند و این خود آنها هستند که می‌مانند.. و در آخر قدر نعمت هایت را بدان؛ و بسیار به جزئیات و عمقِ خلقت های خدا دقت کن و هر چیز را در زندگی ات به چشم موهبتی ببین و آنرا آیه ‌ای از سوی خدا بدان .» این عکس را که می‌بینم در دل هزار بار برایت ماشاءالله میخوانم و قربان صدقه ات می‌روم .. نمیدانم کی بزرگ شدی که اینقدر از نوزادی هایت خاطره دارم . کاش قدرِ این روزهای قشنگِ بودنت را در کنارم بدانم و بتوانم به تو که فرشته‌ی خدایی در زمین آنگونه که لیاقتِ توست، خدمت کنم:))) دوستت دارم؛ به میزانِ تمامِ یاخته‌هایی که در بوجود آوردن تو نقش دارند(:♥️. ‹دوستت دارم منِ کوچکِ زندگی‌ام′!› [ | خواهرانه‌ای برای تو که همه‌ی منی؛ برای قلبِ کوچکِ یکسال و هشت ماهه‌ات علی‌جانم:)؛ ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ ]
سید رضا نریمانی4_5987753309107129171.mp3
زمان: حجم: 15.6M
و برای یتیمانِ امشبِ کوفه:)′
با من بشنوید؛ با من گریه کنید .. ‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
اینک شما و وحشتِ دنیایِ بی علی :)💔