eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
525 دنبال‌کننده
466 عکس
90 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
🚶🏻‍♀ جواب بدین جانانام ...! اینیکی خیلی دلیه ...💔 دوسدارم همه جواب بدن ...!(: https://harfeto.timefriend.net/16193804774006 تا فردا ساعت14 ...🚶🏻‍♀🙂 @MahMan110
یعنی اونجایی ک تو فقط منتظری ی روز ی جا همه چی تموم شه! و هروز بازم تکرار میشه! اونجایی ک میخوای بگی کافیه! اما سکوت میکنی! وبرایه همیشه . . . +سکوت میکنی ...!(: عاخ💔
بغض ینی یکی و دوست داشته باشی ولی حتی حق فکردن بهشو نداشته باشی..‌.چون نامحرمه..‌.چون هیچ وقت قرار نیس بهش محرم بشی.‌.. هعیی.‌‌..💔 +!(؛ امان از عشق ...!
اونجایی ک دیونه وار یکیو دوسداری! اما انقدر اذیتی ک میگی کاش تموم شه! کاش اینجوری نمیشد! کاش! +ارع ...کاش ...🚶🏻‍♀💔🙂
یعنی منتظری اما اون نمیاد و دلت تنگه و اما کاری از دستت بر نمیاد 🥀 + اماکاری از دستت بر نمیاد ...!(:
بعض، یعنی تنها شدی... غریب موندی... مظلوم واقع شدی... خلاصه یه غمی تو دلته... شاید غم عشق.... اما نمیتونی هیچ کاری بکنی... همه غم هات کوه میشه روی دلت... سینه ات سنگین میشه... چشمات مثل بادکنک پر آب منتظر یه اشاره سوزن هستند که فوج فوج ببارند... و تو هی مواظبی که اشکهات یه وقت رسوایت نکنند... +!(: قشنگ گفتی ...!(: بغض ...💔🙂هعم
بغض یعنی نبود رفیق 🙂💔 بغض یعنی یه درد سنگین 🙂💔 بغض یعنی شکستن غرور 🙂💔 بغض یعنی بی اهمیتی دیگران به تو 🙂💔 بغض یعنی کرونا و 3 ماه بیرون نرفتن از خونه 🙂💔 بغض یعنی ماسک و دستکش 🙂💔 بغض یعنی قطره اشک سمج توی چشمت، که نه خودت اجازه میدی بیاد، نه غرورت 🙂💔 +آره جان دلم ...🙃 بغض یعنی هزار تا حرف که منتظری یچیزی بشه بریزی بیرون ولی باز توی همچین موقعیتی ک پیش میاد؛ نمیتونی ...!(:
یعنی هیچوقت نفهمیدی ک واقعا برایه چی کنارته! اما میخوای حتی اگه برایه .... باشه فقط باشه! +هوم! فقط باشه ...!(:
خنده کنی:) +ولی به اجبار ...!(:
بغض یعنی دلت تنگ شده باشه ولی نتونی کاری کنیی نتونی گریه کنی که خالی شی خیلی حس بدیه واقعا +هوم میدونم ...!(: انگار یچیزی سر راه گلوتو بسته ... داری خفه میشی و باز نفس میکشی ...!(:
اون موقعی که از فشار ندیدنت قلبم داشت توی سینه له میشد و دیگه نمیتونستم فشارش رو تحمل کنم، و حتی اجازه نداشتم بهت بگم چقدر دوستت دارم... یهو حس پرواز بهم دست داد... انگار از زمین جدا شده بودم... انگار همه چیز با من حرف میزدند... در اون لحظه دستم رو آروم روی دیوار کشیدم... و چنان غرق لذت شدم که وصف ناشدنی بود... از کشیدم دست روی دیوار!... آره یه جور دیوانگی و جنون بود... اما جنونی ما فوق عقل... جنونی از منتهای عشق... شاید اگر میتونستم اون موقع بهت بگم که چقدر دوستت دارم... کمی از فشار و سنگینی عشقت که مثل کوه روی قلبم سنگینی میکرد کم میشد و کمی تخلیه میشدم و دچار اون حالت پرواز نمیشدم! اما تو منو تحریم کرده بودی که حتی بهت بگم که دوست دارم... و این تحریم ظالمانه جنون محبت تو را چند برابر کرد... چیزی که هست، هنوز هم دوستت دارم مثل همیشه... +عاخ!(:
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
این پیام رو داخل کانالتون فروارد کنید، یک عکس مذهبی بهتون هدیه بدم✨