🍃🌷🍃 ﷽ 🍃🌷🍃
🍃 بصائر علوی
🍃؛ #دشمن_شناسی در کلام #امیرمومنان
🍃 #قسمت_سوم
💌 سه جبهه دشمن که در زمان #امیرمومنان در مقابل مولا صف آرایی کردند را در #خطبه192 از زبان مولا بهتر بشناسیم⬇️⬇️
⏪ آگاه باشيد!
➖خداوند مرا به جنگ با سركشان تجاوز كار،
➖پيمان شكنان
➖و فساد كنندگان در زمين فرمان داد.
⬅️با ناكثان پيمان شكن جنگيدم،
⬅️ و با قاسطين تجاوز كار جهاد كردم،
⬅️ و مارقين خارج شده از دين را خوار و زبون ساختم،
⏪و رهبر خوارج (شيطان ردهه) بانگ صاعقه ای قلبش را به تپش آورد و سينه اش را لرزاند و كارش را ساخت. حال تنها اندكی از سركشان و ستمگران باقی ماندند،
✅ كه اگر خداوند مرا باقی گذارد با حمله ديگری نابودشان خواهم كرد، و حكومت حق را در سراسر كشور اسلامی پايدار خواهم كرد، جز مناطق پراكنده و دور دست
🔰 امام علي(ع) از اين مجموعه به عنوان حزب شيطان تعبير مي كند و در #خطبه22 مي فرمايد:
«الا و ان الشيطان قد جمع حزبه و استجلب خيله و رجله
آگاه باشيد شيطان حزب خويش را گرد آورده و سواران و پيادگان لشكر خويش را فراخوانده است .»
#نفاق
#دورویی
✅ ادامه دارد...
✅ تدوین: مرتضوی نژاد
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@Mahaleh_enghelabi
🍃🕊🍃🕊🍃🕊
﷽
« عشق در یک نگا»
💕#قسمت_سوم
همینطور که میگشتم چشمم افتاد به یه نفر که چپیه روی سرش بود و به خاک سجده کرده بود و گریه میکرد
صداشو واضح نمیشنیدم که داشت چی زمزمه میکرد
خواستم جلو تر برم
که
خانم موسوی : نرگس ،اینجا چیکار میکنی
یه دفعه اون اقا بلند شد و روش رو کرد سمت ما
- ببخشید خوابم نبرد اومدم بیرون
خانم موسوی: ببخشید آقای زمانی ،حواسم نبود کی خانم اصغری اومدن بیرون
اقای زمانی یه نگاهی به من کرد: اشکالی نداره
خانم موسوی: بریم نرگس
- چشم
تا برسیم به چادر خانم موسوی هیچی نگفت
داخل چادر شدیم و هیچ کس بیدار نبود
رفتم کنار زهرا دراز کشیدم
ولی اصلا خوابم نبرد
فکرم همش در گیر خوابم و اون اقا بود
از ترس خانم موسوی ،نمیتونستم تکون بخورم 🙈
با شنیدن صدای اذان زهرا رو صدا زدم
- زهرا ،زهرا پاشو اذانه
( چشماشو نیمه باز کرد): چه عجب بیداری تو؟
- خوابم نبرد ،پاشو بریم نماز
زهرا: باشه
رفتیم نمازمونو خوندیم
بعد از نماز صبح حرکت کردیم سمت تهران
چپیه ای که دور گردنم بود و گذاشتم روی صورتمو چشمامو بستم
زهرا: نرگس جان چیزی شده؟
- نه خواهری دیشب خوب نخوابیدم ،بخوابم بهتر میشم
سرمو تکیه دادم به شیشه
و خوابم برد
نزدیکای ظهر واسه نماز و ناهار ماشین وایستاد
منم رفتم نمازمو خوندم و برگشتم سمت ماشین
که چشمم به اون اقا افتاد
کنار اتوبوس ایستاده بود داشت باگوشیش صحبت میکرد
رفتم کمی نزدیکتر
آقای زمانی: چشم مادر من ،مواظب هستم ،الانم اگه کاری ندارین من برم نماز و ناهار ،قربونتون برم به بابا سلام برسون یاعلی
حرفاش که تمام شد روش و برگردوند
چشمامون برای چند لحظه به هم افتاد
و سرمونو انداختیم پایین
از کنارش رد شدم و آروم سلام کردم
آقای زمانی: علیک السلام
از اتوبوس داشتم بالا میرفتم
آقای زمانی: ببخشید شما ناهار نمیخورین؟
- نه ،من کلن غذای بین راهی و دوست ندارم
زمانی: اینجوری که ضعف میکنین
- نه خوبم ،مشکلی پیش نمیاد
زمانی: باشه ،یا علی
- ببخشید ،یه سوالی داشتم
زمانی: بفرمایید ؟
- ممممم ،هیچی چیزه مهمی نبود ،شرمنده یاعلی
@Mahaleh_enghelabi
35.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸
📍ویژه برنامه ساعت صفر
#قسمت_سوم
🍃🌹🍃
📍آیا ایران توانایی ادامه جنگ را دارد؟
📍چرا عراقچی با تروئیکای اروپایی دیدار کرد؟
🍃🌹🍃
#ایستاده_ایم |#مرگ_بر_اسرائیل #بیچاره_خواهند_شد/#ایران_مقتدر
•••••~♡☫🇮🇷 ☫♡~•••••
🆔❣
╰┈➤@samen_esf1399