eitaa logo
محله ی امین آباد🇮🇷
103 دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
11.9هزار ویدیو
288 فایل
همه باهم برای بیداری اسلامی تاظهور... بروز ترین اخبار روشنگری را دراین کانال جستجو کنید... ادمین ا: 👇🏻👇🏻👇🏻 @Negar_1391 ادمین۲:👇🏻👇🏻👇🏻 @Bahman9
مشاهده در ایتا
دانلود
❄️💙❄️💙❄️💙❄️💙 💙❄️💙❄️💙❄️ ❄️💙❄️💙 💙❄️ ❄️ 💫﷽💫 💥 *دختر بسیجی* دستا ش رو به کمرش زد و با اخم گفت :خب که چی؟ دستام رو به نشانه ی تسلیم بالا بردم و با خنده گفتم : حالا چرا عصبی میشی؟! اخمش رو باز کرد و گفت :من دیگه خانم آقای رئیس شدم و هیچ کس نمی تونه بهم بگه کی برم و کی بیام حتی خود آقای رئیس! _آقای رئیس غلط بکنه به شما سخت بگیره! خانم آقا ی ر ئیس! به روسریش که ر وی سرش نامرتب شده بود نگاه کردم و دست بردم تا براش مرتبش کنم به طرفم برگشت به چشمام خیره شد که من همانطور که توی بغلم گرفته بودمش ت وی هوا بلندش کردم و او هم که از حرکتم جا خورده بود من کنار دیوا ر شیشه ای رو ی ز مین گذاشتمش با تعجب و ترس برگشت و به پشت سرش نگاه کرد که ا زش پرسیدم : تو از ارتفاع می تر سی؟ _نه! _ولی اونروز من احساس کردم که می تر سی؟! _خب می تر سیدم! سوالی نگاهش کردم که به چشمام خیره شد و ادامه داد: _اونروز تو رو نداشتم ک هبهت تکیه کنم و نترسم. آراد! تا وقتی تو کنارم با شی من از هیچ چیز و هیچ کس به جز خدا نمی ترسم. حلقه ی دستام رو دورش تنگ تر کردم که دستاش رو دور کمرم حلقه کرد و سرش رو رو ی سین هام گذاشت و من از ته دل وبه آرومی گفتم :ممنون که هستی که آرام! سر ش رو بالا گرفت و به چشمام خیره شد و من عمیق پیشونیش رو بو سیدم و ادامه دادم:ممنون که به زندگیم اومدی و د نیام رو رنگی کردی! به چشمای بست هاش خیره شدم و گفتم :دوستت دارم آرام! خیلی دوستت دارم! چشما ش رو باز کرد و با لبخند محو ی که ر وی لبش نشسته بود گفت : اگه یه ساعت زمان داشتم، زمان رو توی همین لحظه و همین ثانیه متوقف می کردم! ⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸 🌸⭐️ 💙 ❄️💙 💙❄️💙❄️ ❄️💙❄️💙❄️💙 💙❄️💙❄️💙❄️💙❄️