❄️💙❄️💙❄️💙❄️💙
💙❄️💙❄️💙❄️
❄️💙❄️💙
💙❄️
❄️
💫﷽💫
💥#پارت_صد_و_هفتاد_و_چهار
*دختر بسیجی*
_منظورت چیه ؟
آیدا با بغض گفت : منظورش اینه که من و سعید می خوا یم از هم جدا بشیم.
بابا چیزی نگفت و با کلافگی رو ی مبل نشست که مامان گفت :منصور نمیخو ای
کار ی بکنی؟!
_چیکار کنم خانم! این اتفاق دیر یا زود می افتاد.
مامان: یعنی چی که دیر یا زود می افتاد؟ یعنی بزاریم به همین راحتی طلاقش
بده و بچه رو ازش بگیره ؟
با جوابی نداد که مامان ادامه داد : اینا خودشون به درک! فکر اون بچه ی بیچار ه رو
کر دی که چطور باید بدون مادر، بزرگ بشه؟!
با این حرف مامان گریه ی آ یدا شدید تر شد و بابا گفت : همین الان هم اون
بچه ماد ری نمیبینه! اینجور ی دیگه حداقل میدونه که دیگه مادری.....
آیدا : بابا شما میدونی چی میگی ؟ اصلا شما بابای منی یا بابای سعید که
انقدر ازش طرفداری می کنی!؟
بابا با حسرت نگاهش کرد که آیدا از جاش برخاست و گفت : باشه؟! همه تون طرف
او رو بگیرین! من خودم به تنهایی از پس خودم و زندگیم بر میام.
آیدا با گفتن این حرف پله های مارپیچ رو با سرعت بالا رفت که بابا گفت :آراد! به
این پسره بگو بیاد ببینیم چشونه که هی مثل خروس جنگی به جون هم میافتن.
از وقتی آرام شده بود
ِ
خانم آقای رئیس! دیگه صبحونه رو دو نفری می خوردیم و خبری از نسکافه و بیسکوئیت و معده دردای من نبود!
همون روزای او ل ازدواجمون آرام از مش باقر خواسته بود تا هر روز برامون یه
صبحونه ی حسابی آماده کنه و هیچ روز ی نذاشته بود سینی صبحونه خالی به
آبدارخونه برگرده و من رو مجبور می کرد تا همه اش رو بخورم.
با صدای آرام به خودم اومدم که در حالی که مشغول ریختن چایی توی استکان
بود گفت: دیشب مامان جون بهم زنگ زد! ولی صداش مثل همیشه نبود و ناراحت
به نظر میر سید تو هم که امروز همه اش تو ی فکری... مشکلی پیش اومده ؟
از ر وی صندل ی برخاستم و میز رو دور زدم و رو به روش نشستم و گفتم : باز هم
آیدا و سعید بحثشون شده!
استکان چای رو به طرفم گرفت و گفت :خب! این یه امر طبیعیه! همه ی زن و
شوهرها روز ی صد بار با هم دعوا می کنن.
_ولی مال اینا از طبیعی گذشته و کار به جدایی ر سیده.
_واقعا! و لی آخه چرا اونا که زندگیشون خیلی خوبه؟!
_از بیرو ن خوبه ولی از داخل افتضاحه!
_می دونم فضولیه ولی چرا؟ مگه چطوریه ؟
_آرام! تو دیگه غریبه نیستی که بگی فضول یه!.. .
سعید میگه آیدا به جا ی زندگی کردن با او و بچه دار ی همه اش اینو ر و اونور و با
دوستاشه و از این جور چیزا که البته من بهش حق میدم آیدا دیگه خیلی غرق
شده تو ی تجمالت و کلاس و به روز بودن!
_خب این که مشکلی نیست که بخوان به خاطرش از هم جدا بشن! اونا میتونن
خیل ی راحت مشکلشون رو با یه مشاوره حل کنن.
_چه میدونم! شاید هم مشاوره رفتن و فاید ه نداشته!
آرام که به نظر می ر سید توی فکر باشه لقمه ی نون و پنیری رو به سمتم
گرفت و گفت: آراد!
_جان دلم!
_اگه من هم یه روز بد بشم .....
_مگه تو بد شدن هم بلدی؟!
_چرا که نه!
_خب اگه بد بشی چی ؟
_اگه بد بشم و باهات نسازم ممکنه که از هم جدا بشیم؟
_هیسسس! آرام هیچ وقت حرف از جدایی نزن! حتی حرف زدن در موردش هم
برام عذاب آوره.
⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸
🌸⭐️
💙
❄️💙
💙❄️💙❄️
❄️💙❄️💙❄️💙
💙❄️💙❄️💙❄️💙❄️
دو نفر بر سر صاحب بودن مقداری زمین با هم بحث💙 میکردند !🦋
از شخص حکیمی تقاضا کردند تا میان انها قضاوت کند ،❄️ فرد دانا را بردند در محل زمین مورد بحث .💙
فرد دانا سر خود را روی زمین قرار داد و گفت زمین می گوید
من صاحب این دو نفر هستم !🦋
اي بشر آخر تو پنداري که دنيا مال توست؟❄️
ور نه پنداري که هر ساعت اجل دنبال توست!!💙
هر چه خوردي مال مور است🦋
هر چه بردي مال گور💙
هر چه مانده مال وارث❄️
هر چه کردي مال تو.
❄️💙❄️💙❄️💙❄️💙
💙❄️💙❄️💙❄️
❄️💙❄️💙
💙❄️
❄️
💫﷽💫
💥#پارت_صد_و_هفتاد_و_پنج
*دختر بسیجی*
آیدا در سکوت به حرفا ی آرام گوش میداد که آرام ادامه داد: اون دختره به خاطر خلأ
بی پولی از خودش تعریف می کرد و به خاطر حسادت با شوهر پولدار دوستش
دوست شده بود و باعث جداییشون شد .
من نمیگم دوستا ی تو مثل او هستن ولی تو مطمئنی که اونا هیچ وقت آشپز ی
نمی کنن؟ یا تو از کجا انقدر مطمئنی که شوهراشون با کاراشون موافقن؟ تو که تو ی
زندگی اونا نیستی و فکر می کنی چون خودت همه چی رو صادقانه بهشون میگی اونا هم با تو صادقن!
آیدا_من به اونا کا ری ندارم مشکلم با سعیده که انتظار داره مثل نوکرا براش کار کنم
و غذا بپزم و بچه دار ی
کنم.
_آیدا تا حالا با خودت فکر کردی که چرا مامانت با وجود ا ینکه بابات بهش اصرار میکنه خدمت کا ر بگیره خودش غذا می پزه و ظرف می شوره؟
چون عاشق شوهر و بچه هاشه و با این کارش عشق و علاقه اش رو بهشون نشون
میده.
آیدا _من هم دقیقا با همین موضوع مشکل دارم که آقا همیشه به خاطر شکمش
باهام دعوا داره.
آرام _مامانم همیشه میگه مردا رو جون به جونشون کنی شکموین و بهم میگه
هنر یه زن اینه که با کمترین امکانات خوشمزه ترین غذا رو برای شوهرش بپزه.
چه اشکالی داره که خانم خونه برای شوهرش با عشق غذا بپزه و سفره بچینه.
_من نه بلدم آشپزی کنم و نه اصلا از آشپزی خوشم میا د .
آرام با خنده جوابش رو داد: من هم اصلا آشپز ی بلد نیستم! ولی از وقتی با آراد
نامزد شدم به خاطرش آشپزی می کنم تا یا د بگیرم و توی این چند ماهی هر
چی غذا ی سوخته و کته است رو به خانواد ه ام دادم.
بابام بیچاره با َب ََه َب ََه و چَ ََه چَ ََه هر چی می پزم رو می خوره و بعد غذا مامان
کلی عرق نعنا و دارو به خوردش میده تا دل درد نگیره مریض نشه! ولی آرزو
و امیرحسین تا دلت بخواد سرم غر می زنن و امیرحسین بهم میگه :آرام تو رو خدا
دست از سر ما وردار، به خدا ما موش آ زمایشگاهی نیستیم بزار هر وقت رفتی خونه ی خودت این غذاها رو ر وی آراد آزمایش کن.
و هر شب که می خواد غذا بخوره میگه: من بیچار ه الان باید غذاهای سوخته ی
آرام رو بخورم و چند وقت دیگه هم غذاهای سوخته ی مهتاب رو!
آیدا_ولی اگه من غذا بپزم مطمئنم باز غر میزنه که چرا بی نمکه یا شوره یا کته
است.
آرام _به نظر من آقا سعید انقدر فهمیده و عاشقت هست که وقتی ببینه تو با
عشق براش غذا پختی نه تنها غرنمیزنه که ازت تشکر هم می کنه.
آیدا _نمی دونم آرام! دیگه نمیدونم چی درسته و چی غلطه! سعید به خاطر
هر چیز کوچیکی غر می زنه تازگیا حتی به لباس پو شیدنم هم گیر میده! حتی
به لباس تو خونه ای باورت میشه؟!
آرام _من نمی دونم تو توی خونه چجور لباس میپو شی ولی به قول مامانم یه
زن باید تو ی خونه بیشتر از بیرو ن به خودش برسه و جو ری باشه که شوهرش
وقتی سر کاره دلش بخواد زودتر به خونه بره.
⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸
🌸
💙
❄️💙
💙❄️💙❄️
❄️💙❄️💙❄️💙
💙❄️💙❄️💙❄️💙❄️
❄️💙❄️💙❄️💙❄️💙
💙❄️💙❄️💙❄️
❄️💙❄️💙
💙❄️
❄️
💫﷽💫
💥#پارت_صد_و_هفتاد_و_شش
*دختر بسیجی*
آیدا _هه! رابطه ی ما که جور یه که سعید یا به خونه نمیاد! یا اینکه تازه وقتی
هم که میاد زورش میاد خودش در رو باز کنه و بیا د تو و من باید در رو براش کنم!
آرام _یه جا خوندم که نوشته بود مرد نباید یهویی وارد خونه بشه و باید در بزنه
تا خانمش با ر وی خوش در رو براش باز کنه و زن هم وقت ورود همسرش نباید توی
آشپزخونه باشه و با ید با رو ی باز به استقبال شوهرش بره!
تازه من با خوندن این مطلب بود که فهمیدم چرا بابا با وجود داشتن کلید باز هم در
می زنه!
به نظر من آقا سعید هم این مطلب رو یا شنیده یا خونده ولی تو جوری که
خودت خواستی اون رو تفسیر کردی بدون اینکه دلیل کارش رو ازش بپر سی.
آیدا _یعنی تو هم مثل بقیه و خودم فکر میکنی مشکل از منه؟
آرام _نه! آقا سعید هم بی تقصیر نیست!
او باید بهت بگه از چه کار تو ناراحته و چه رفتار تو دوست نداره و به نظر من
خودت بهش بگو که بهت بگه!
مثال بهش بگو" من خوشحال میشم اگه کار ی کردم که تو ناراحت شدی بهم بگی" و خودتم اگه از رفتارش یا حرفاش ناراحت شدی بهش بگو.
اگه شما از ناراحتی و علت ناراحتی هم خبر نداشته با شین سوء تفاهم پیش میاد و
رابطه تون با هم سرد می شه!
آیدا _آرام جان من حرفات رو قبول دارم، فقط نمی دونم الان باید چیکار کنم! من نمیتونم برم و بهش بگم تو رو خدا من رو ببخش!
دارم دیوونه میشم تو رو خدا! تو بگو من باید چیکار کنم من بدون مرسانا نمیتونم زندگی کنم.
_بدون سعید چی ؟ بدون او میتونی زند گی کنی ؟
آیدا سکوت کرد و لحظه ای بعد گفت :به نظر تو من باید چیکار کنم ؟
_به نظر من بهترین راه اینه که فردا که آقا سعید خونه نیست بر ی خونه و یه
ناهار خوشمزه و عاشقانه براش درست کنی و با هم حرف بزنین، ازش بخواه بهت
بگه چه کاریت رو دوست نداره و تو هم سعی کن اون کار رو انجام ندی.
سعی کنین با هم به مشاوره برین و به خاطر یه سر ی مسائل پیش پا افتاده که با
دونستن یه سری چیز ا حل می شه زندگی قشنگتون رو خراب نکنین.
_یعنی ممکنه قبول کنه که باهام حرف بزنه و به مشاوره بیاد؟
آرام _مطمئن باش از خداش هم هست!
فقط اولش ممکنه رو ی خوش بهت نشون نده ولی تو صبوری کن و خودت ازش
بخواه تا ناهار رو با هم بخورین. البته قبلش با مامان جون هم مشورت کن و اگه
تونست ازش بخواه و مرسانا رو بزار پیشش بمونه تا خودتون تنها با شین.
در ضمن! یاد ت باشه هیچ وقت از آقا سعید پیش مامان جون گله نکنی چون او
مادره و نمی تونه ناراحتی تو رو ببینه! ممکنه یه روز ی مشکل تو با شوهرت حل
بشه ولی مادر جون فکر کنه هنوز هم او تو رو اذیت م ی کنه و با شوهرت بد
رفتاری کنه د ر صورتی که تو با شوهرت هیچ مشکلی نداری.
⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸
🌸⭐️
💙
❄️💙
💙❄️💙❄️
❄️💙❄️💙❄️💙
💙❄️💙❄️💙❄️💙❄️
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ شگفتانه محسن چاوشی خواننده کشورمان در وصف حاج قاسم سلیمانی
🔻 موسیقی ، متن و تشبیه ها و تصویر سازی از سردار فوق العاده زیباست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ این دو فیلم منتشر شده در فضای مجازی را با هم مقایسه کنید. همه چیز به #خانواده و تربیت حاکم بر آن برمیگردد. همان نقطهای که هدف اصلی کشف حجاب و جنگ فرهنگی است. درگیری اصلی ما با غرب در حوزه حجاب و عفاف اینجاست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ویدیوی کمتر دیده شده از شهید سلیمانی
🔹 جوانی در انبوه جمعیت کنگره ۸۰۰۰ شهید استان گیلان، حاج قاسم را با القاب «مالک اشتر زمان و فاتح جنگ خیبر ایران» معرفی میکند.
◇ ببنید عکس العمل شهید سلیمانی چه بود؟!...
#سرباز_وطن
#شهید_حاج قاسم_سلیمانی
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 بهترین جملهی سال ۱۴۰۱ هم تعلق میگیره به این جواب براندازسوز آقای زاکانی :)
ماهی رو پس از نوروز رهاسازی نکنید. ماهی قرمز گونهای مهاجم است که به سرعت تکثیر میشود و برای گونههای دیگر تهدید بزرگی محسوب میشود.