هدایت شده از کیمیای سعادت
🔴
⚫هنگامی که بونصر مشکان، استاد بیهقی میمیرد، بیهقی چه زیبا مینویسد: «هنگام آن است که لَختی قلم را بر وی بگریانم».
🔹اکنون قلم در سوگ سایه میگرید، و در فراق او شعر یتیم میشود.
🔸سایه - به دور از هر نگاه دیگری- روحی بسیار لطیف داشت و شعری زلال و روان و پرمعنا.
🔹معاصرت با چنین شاعری که زمان را درنوردیده مایه ابتهاج است. روانش شاد.
مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا
سایه او گشتم و او برد به خورشید مرا
جانِ دل و دیده منم، گریه خندیده منم
یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا
کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنمِ قبله نما خم شد و بوسید مرا
پرتو دیدار خوشش تافته در دیده من
آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا
آینه خورشید شود پیش رخ روشن او
تابِ نظر خواه و ببین کاینه تابید مرا
گوهرِ گم بوده نگر تافته بر فرق فلک
گوهریِ خوب نظر آمد و سنجید مرا
نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند
رشکِ سلیمان نگر و غیرتِ جمشید مرا
هر سحر از کاخ کرم چون که فرو مینگرم
بانگِ لک الحمد رسد از مه و ناهید مرا
چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او
باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا
پرتو بی پیرهنم، جان رها کرده تنم
تا نشوم سایه خود باز نبینید مرا
#هوشنگ_ابتهاج
#سایه
🔷تولد:۱۳۰۶
درگذشت:نوزدهم مرداد ۱۴۰۱
#محسن_رجبی_تهرانی
https://www.instagram.com/p/ChEWlGjomJ9/?igshid=MDJmNzVkMjY=
https://eitaa.com/KimiyayeSaadat