eitaa logo
« مهارت افزایی طلاب ناب»
1.7هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
10.4هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال پشتیبان گروه نخبگان (طلاب ناب)استان اصفهان 📪ارتباط با خادم کانال 👈👈 📩 📨 @Shahideh_kanize_Hazrate_Yas —------------------------------------ کانال معنویت افزایی طلاب ناب👇👇 https://eitaa.com/TollabeNabe_EmameZaman
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از در مسیر اجتهاد
1 💠 جزو اصحاب امام صادق ع بودن: ✅ یکی از وجوه عامه اثبات وثاقت راویانی که توثیق خاص ندارند، این است که جزو اصحاب امام صادق ع باشند؛ به این بیان: 🔹 مقدمه اول: ابن شهرآشوب در المناقب و در الارشاد آورده اند که: اصحاب حدیث 4000 نفر از روات از امام صادق ع را با اینکه از مذاهب مختلف بوده‌اند، از ثقات شمرده‌اند. (مناقب آل ابی طالب، ج4، ص247؛ الارشاد، ج2، ص179) 🔸 مقدمه دوم: در ادامه می‌فرماید: اسامی این افراد ثقه را جمع‌آوری کرده است: «ينقل عنه من العلوم ما لا ينقل عن أحد و قد جمع أصحاب الحديث أسماء الرواة من الثقات على اختلافهم في الآراء و المقالات و كانوا أربعة آلاف رجل. بيان ذلك أن ابن عقده مصنف كتاب الرجال لأبي عبد الله ع عددهم فيه». 🔹 مقدمه سوم: مرحوم شیخ طوسی در مقدمه رجال‌شان می‌فرمایند: من در کتاب رجالم تمام کسانی که ابن عقده ذکر کرده، بیان می‌کنم و سپس اگر موردی مانده بود، ذکر می‌کنم: «و لم أجد لأصحابنا كتابا جامعا في هذا المعنى إلا مختصرات قد ذكر كل إنسان طرفا منها، إلا ما ذكره ابن عقدة من رجال الصادق عليه السلام، فإنه قد بلغ الغاية في ذلك، و لم يذكر رجال باقي الأئمة عليهم السلام. و أنا أذكر ما ذكره و أورد من بعد ذلك من لم يورده (يذكره)». (رجال طوسی، ص17) 🔸 مقدمه چهارم: رجال امام صادق ع دو قسم است: قسم مرتب: وقتی مثلاً در حرف میم به موسی می‌رسد حدود 30 موسی را بیان می‌کند و سپس سراغ مثلاً میثم می‌رود و در آنجا هم مثلاً 20 تا میثم نقل می‌کند و همین طور. قسم غیر مرتب: در آخر که افراد میم را به ترتیب گفت، دو مرتبه یکسری افرادی را به صورت غیر مرتب ذکر می‌کند که در آن‌ها موسی و میثم ها و... نیز وجود دارند. آن افراد غیرمرتب، نوشته شده‌ خود شیخ می‌باشد، ولی آن افراد مرتب طبق گفته‌ خود شیخ در مقدمه رجالش از کتاب ابن عقده استخراج شده است؛ زیرا در آن‌جا گفته است که ابتدا اصحاب امام صادق ع را از کتاب ابن عقده ذکر می‌کنم و سپس «اورد ما لم اذکره» یعنی بعد از این که مطالب کتاب ابن عقده را ذکر کردم، مواردی را که او ذکر نکرده است، بیان می‌کنم. پس قسمت‌های مرتب از کتاب ابن عقده می‌باشد. 🔺 بنابراین وقتی راوی در قسم مرتب از طوسی جزو اصحاب امام صادق ع باشد، او اثبات می شود. 📚 برگرفته از درس خارج فقه استاد علی (زید عزه) در مدرسه شهیدین 👈 نکات بیشتر را از این طریق دنبال کنید: 👉 https://eitaa.com/joinchat/4290445439Ccdc991b341 🔰مدرسه عالی فقه و اصول شهیدین
هدایت شده از در مسیر اجتهاد
7 💠 اساتید و شاگردان جعفر بن بشیر و محمد بن اسماعیل زعفرانی 🔹 تقریب استدلال: مرحوم نجاشی در مورد دو تن از روات (جعفر بن بشیر و محمد بن اسماعیل زعفرانی) می‌نویسد: «روی عن الثقات و رووا عنه» (شماره 304 و 933) یعنی او از ثقات روایت کرده و ثقات هم از او. یعنی تمام مشایخ و تمام شاگردان این دو نفر ثقه هستند. 🔸 البته مشخص است که در مورد شاگردان و راویانی که از این دو بزرگوار روایت کرده‌اند نمی‌توان این قاعده را پذیرفت؛ زیرا از حیث صغروی قابل اثبات نیست. یعنی اینکه فلانی شاگرد یکی از این دو بزرگوار است اول کلام است و قابل اثبات نیست؛ چون شاید دورغ می‌گوید و اثبات وثاقت با این وجه دوری می‌شود. اما نسبت به مشایخ و مروی عنه های جعفر بن بشیر و محمد بن اسماعیل زعفرانی به طور عام می‌توان گفت تمام مشایخ این دو بزرگوار ثقه هستند. 1️⃣ اشکال اول (محقق خویی): منظور از این عبارت «روی عن الثقات کثیراً» است. به قرینه اینکه از امام معصوم ع ضعفا نقل روایت می‌کردند، چه برسد به روات معمولی. 🔺جواب: اولاً نقل از ثقه فضیلت نیست که با امام ع مقایسه شود. ثانیاً هر کسی از امام ع سوال می کرد امام ع پاسخ می فرمود. یعنی وظیفه امام بیان احکام است حتی برای فساق؛ بر خلاف این افراد که می‌توانند بگویند: من از غیر روایت نمی کنم و به غیر ثقه هم روایت نقل روایت نمی‌کنم. 2️⃣ اشکال دوم: با توجه به عبارت «یروی عن الضعفاء» نجاشی در مورد ابن خالد برقی که قطعاً به معنای این است که کثیراً از روایت می‌کرده، ولی مروی عنه ثقه هم دارد، احتمالاً «روی عن الثقات» نیز به معنای کثیراً باشد، که در این صورت در میان مروی عنه های این افراد، روات ضعیف هم خواهد بود. 📚 برگرفته از درس خارج فقه استاد علی (دام عزه) در مدرسه شهیدین 📌 ارسالی از حجت الاسلام دکتر هادی جلالی اصل 👈 نکات بیشتر را در این کانال ببینید: 🌐 https://eitaa.com/joinchat/4290445439Ccdc991b341 🔰دوره تخصصی فقه و اصول مدرسه شهیدین قم
هدایت شده از در مسیر اجتهاد
9 💠 مروی عنه مشایخ ثلاث: 🔹 تقریب: تمام مروی عنه های مشایخ ثلاث (احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، صفوان بن یحیی، محمّد بن ابی عمیر) ثقه هستند؛ زیرا به شهادت شیخ طوسی در عدّۀ الاصول معروف بین اصحاب این بوده که اینها از غیر راویان ثقه روایت مسند یا مرسلی نقل نمی‌کنند. (عدۀ الأصول، شیخ طوسی، ج1، ص154) 🔹 اشکالات (معجم رجال الحديث، ج1، ص63 تا 66) 1️⃣ اشکال اول: عبارت «لایروون و لایرسلون الا عمّن یوثق به»، از جانب شیخ طوسی (ره) بوده و به ایشان بر می گردد و اثری از این مطلب در میان دیگر رجالیون متقدّم یافت نمی شود. بنابراین برای ما حجّت نیست. و منشأ این ادّعا، کلام کشّی در مورد اصحاب اجماع است؛ یعنی شیخ (ره) از کلام کشّی چنین برداشت نموده که اصحاب اجماع از جمله این سه نفر تنها از ثقات روایت می نمایند. شاهد این مطلب این است که در عبارت شیخ طوسی (ره) کلمه «غیرهم» نیز به این سه نفر عطف شده است. از سوی دیگر کلام در مورد اصحاب اجماع هیچ دلالتی بر توثیق مرویّ عنه یا موثوق الصدور بودن روایت ندارد. 🔸 جواب: اوّلاً بسیاری از کتب رجالی به دست ما نرسیده است و ثانیاً شواهدی از کلمات دیگران بر این مطلب یافت می شود. همانطور که در ترجمه ابن ابی عمیر می نویسد:«أصحابنا يسكنون إلى مراسيله» (رجال النجاشي، باب الميم، ص326) بنابراین نمی توان به نحو قطع یا اطمینان گفت این عبارت شیخ (ره) برگرفته از عبارت کشّی در مورد اصحاب اجماع است. 2️⃣ اشکال دوّم: شیخ (ره) خود در تهذیب و استبصار در موارد متعدّدی به مرسلات ابن ابی عمیر عمل نکرده و به خاطر مرسل بودن آن را حجّت ندانسته است. 🔸 جواب: اوّلاً آن موارد، موضع تعارض روایات است و ثانیاً مرسل ابن ابی عمیر در مقابل تعدادی روایت مسند صحیح السند واقع شده است. شیخ (ره) در چنین فضایی مرسل ابن ابی عمیر را توجیه یا طرح نموده است. پس عملکرد ایشان در تهذیب و استبصار هیچ منافاتی با ادّعایشان در مورد اینکه این سه تنها از ثقات نقل روایت می نمایند ندارد. 3️⃣ اشکال سوّم: اگر اصحاب هم به روایات این سه نفر عمل می کردند، معلوم نیست به دلیل این بوده باشد که این سه فقط از ثقه نقل روایت می نمودند، بلکه چه بسا آنها اصالة ای بودند و روایت هر امامی ای را که ظاهر الفسق نباشد، می پذیرفتند. 🔸جواب: اوّلاً عدّه ای از متقدّمین اصاله العداله ای بوده اند نه همه آنها و ثانیاً همین تعبیر «یوثق به» در عبارت شیخ بیانگر این است که برای آنها وثاقت اعتبار داشته است، نه چیز دیگری. 4️⃣ اشکال چهارم: اینکه این سه نفر فقط از ثقات نقل روایت می نمایند قابل اثبات نیست، مگر اینکه خود آنها چنین ادّعایی را مطرح نموده باشند و در جایی نقل نشده است که این سه نفر چنین ادّعایی کرده باشند و راه دیگری برای کشف چنین مطلبی نداریم. 🔸 جواب: تنها راه اثبات وثاقت مرویّ عنه این سه نفر، تصریح خود آنان به این مطلب نیست؛ بلکه ممکن است اصحاب از مجموع روایات آنها و شأن و منزلت ایشان، به این جمع بندی رسیده باشند. از قضا شیخ طوسی (ره) نیز چنین تعبیری دارد که: «... من الثقات الذين عرفوا بأنهم لا يروون و لا يرسلون إلا عمن يوثق به». 5️⃣ اشکال پنجم: بسیاری از افرادی که این سه از آنها نقل روایت نموده اند در رجال تضعیف شده اند و از جمله تضعیف کنندگان، شیخ طوسی (ره) در کتب رجالی خود است. 🔸جواب: با توجّه به پاسخ به اشکالات فوق و اثبات چنین قاعده ای در مورد این سه نفر، مروی عنه این سه یا وثاقتشان اثبات شده است یا ضعیفند و یا غیر آن یعنی مجهول یا مهمل. صورت اوّل که روشن است. در صورت دوّم یعنی مواردی که راوی در کتب رجالی تضعیف شده باشد، با توجه به این عبارت، بین تضعیف و توثیق، تعارض حاصل می شود مانند موارد متعدّد تعارضات رجالی، که در صورت نبود مرجّح به تساقط می انجامد. امّا در صورت سوّم یعنی مجهول یا مهمل بودن راوی، مطابق این عبارت شیخ ره، آن راوی توثیق می گردد. بنابراین این موارد نقض، قاعده را از دست ما نمی گیرد و آن را از حجیّت ساقط نمی کند. 📚 برگرفته از درس خارج فقه استاد علی (دام عزه) در مدرسه شهیدین 👈 نکات بیشتر: 🌐 https://eitaa.com/joinchat/4290445439Ccdc991b341 🔰 دوره تخصصی فقه و اصول مدرسه شهیدین قم
هدایت شده از در مسیر اجتهاد
12 💠 وقوع راوی در کتاب تحف العقول 🔹 آیت الله قمی (رحمه الله): ابن أبي شعبة حراني مؤلف کتاب در مقدمه کتاب می‌نویسد: «خذوا ما ورد إليكم عمّن فرض الله طاعته عليكم وتلقّوا ما نقله الثقات عن السادات بالسمع والطاعة والانتهاء إليه والعمل به». 🔸 ایشان دعوت به شنیدن و اطاعت و عمل به روایاتی کرده که از ثقات نقل شده است. با توجه به عدم نقل سند روایات در کتاب «تحف العقول»، راهی برای تشخیص روایاتی که از ثقات نقل شده وجود ندارد و اگر ایشان می‌خواهد بفرماید که آن چه در این کتاب روایت شده مشتمل بر روایات ثقات بوده، ولی همه آن‌ها ثقات نیستند، فایده‌ای ندارد؛ زیرا همه موارد شبهه مصداقیه می‌شود و دعوت ایشان به عمل به روایات محقق نخواهد شد. بنابراین دعوت ایشان تنها در صورتی صحیح می‌باشد که ایشان بفرماید تمام آنچه در این کتاب نقل شده از ثقات می‌باشد تا شبهه مصداقیه نشود و کتاب از هدفی که برای آن تدوین شده ساقط نشود. (الولاية الإلهیة أو الحکومة الإسلامیة 3: 397) 🔹 استاد : این یک بحث اصولی است که اگر ثقه‌ای گفت که ثقه دیگری به من خبری داد، ولی نام آن ثقه را نبرد، آیا چنین خبری حجت است؟ این بحث در دوره‌های اصول قبل از معاصر مطرح شده و یکی از بحث‌های بسیار لازم و خوب است که در «معالم» و «فصول» و «قوانین» مطرح شده و در کتب بعد از آن‌ها حذف شده است. (معالم الدين وملاذ المجتهدين 207؛ الفصول الغروية في الأصول الفقهية 304؛ القوانين المحكمة في الأصول (طبع جديد) 2: 516) 1️⃣ یک نظر عدم حجیت چنین روایتی است؛ زیرا نام آن ثقه برده نشده است، لذا اولاً ممکن است که فرد دیگری آن راوی را جرح کرده باشد؛ ثانیاً اماره بعد از فحص از معارض حجت است و بیان او برای ما تنها اماره بر وثاقت است، ولی قدرت بر فحص از معارض وجود ندارد. مانند این که در مکانی فقط کتاب «کافی» در دسترس باشد، در چنین شرایطی نمی‌توان به یک روایتی که در کتاب کافی وجود دارد فتوا داد؛ زیرا ممکن است که در «تهذیب» معارضی داشته باشد. 2️⃣ در مقابل، عده‌ای این مقدار را کافی دانسته و روایت را حجت می‌دانند؛ زیرا در این موارد بنای عقلا بر فحص نیست؛ چون اگر بگوید که یکی از دوستان ثقه که نامش را نمی‌خواهم ببرم چنین حرفی به من زد، به او نمی‌گویند که نام آن فرد را بگو تا ما فحص کنیم که او چطور آدمی است و شاید کس دیگری بگوید که او ثقه نیست. 🔸 استاد علی : از مقدمه تنها یک نصیحت کلی به دست می‌آید که ای شیعه به روایات راویان ثقه عمل کنید. نه اینکه من روایات کتاب را از ثقات نقل کرده‌ام؛ زیرا نویسنده می گوید: از آنجا که بیشتر روایات کتاب آداب و مستحبات بود من سندها را حذف کردم. پس شاید از باب تسامح در ادلّه سنن یا موثوق الصدور بودن متن روایات یا شهرت کتاب یا محفوف به قراین بودن روایات آنها را آورده باشد. (وأسقطت الأسانيد تخفيفا وإيجازا و إن كان أكثره لي سماعاً ولأن أكثره آداب وحكم تشهد لأنفسها ولم أجمع ذلك للمنكر المخالف، بل ألفته للمسلم للأئمة العارف بحقهم الراضي بقولهم الراد إليهم وهذه المعاني أكثر من أن يحيط بها حصر وأوسع من أن يقع عليها حظر وفيما ذكرناه مقنع لمن كان له قلب وكاف لمن كان له لب). 📚 برگرفته از دروس خارج استاد (1394ش) و استاد علی همدانی (دام ظلهما) (1391ش) 👈 نکات بیشتر را از این طریق دنبال کنید: 🌐 https://eitaa.com/joinchat/4290445439Ccdc991b341 🔰 دوره تخصصی فقه و اصول مدرسه شهیدین قم