eitaa logo
« مهارت افزایی طلاب ناب»
1.7هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
9.9هزار ویدیو
1.8هزار فایل
کانال پشتیبان گروه نخبگان (طلاب ناب)استان اصفهان 📪ارتباط با خادم کانال 👈👈 📩 📨 @Shahideh_kanize_Hazrate_Yas —------------------------------------ کانال معنویت افزایی طلاب ناب👇👇 https://eitaa.com/TollabeNabe_EmameZaman
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ارتباط موثر
🌺 باید سعی کنیم دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل‌ گرفته‌ایم، تحویل دهیم ! که فرموده‌اند: وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرْ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا خواه با فرزند‌ی خوب ... خواه با باغچه‌ای سرسبز ... خواه با گرفتن دستی ناتوان... خواه تقدیم کمکی به انسانی گرفتار... خواه با اندکی بهبود شرایط اجتماعی... خواه با شکوفاندن یک شکوفه در دلی مشتاق دانایی... خواه با امیدبخشی به قلبی در جستجوی حقیقت ... خواه با پیوند زدن دلی دردمند با آستان قدسی محبوب بی همتای هستی... و اینکه بدانی حتی اگر فقط یک نفر با بودن تو ساده‌تر نفس کشیده و یا امیدش به زندگی و خالق زندگی بیشتر شده است، این یعنی تو موفق شده‌ای... @ertebatmoaserdini .
هدایت شده از ارتباط موثر
📄یک داستان طرز فکر مثبت در یک مادر نظافتچی ساختمان یک زن جوان است که هر هفته همراه دخترک پنج ساله‌‌ش می‌آید. امروز درست جلوی واحد ما صدای تی کشیدنش قاطی شده بود با گپ زدنش با بچه... پاورچین، بی‌صدا، کاملا فضول! رفتم پشت چشمیِ در. بچه را نشانده بود روی یک تکه موکت روی اولین پله‌. بچه گفت: بعد از اینجا کجا میریم... مامان: امروز دیگه هیچ‌جا. شنبه‌ها روز خاله‌بازیه... کمی بعد بچه می‌پرسد: فردا کجا میریم؟ مامان با ذوق جواب می‌دهد: فردا صبح می‌ریم اون‌جا که یه بار من رو پله‌هاش سُر خوردم... بچه از خنده ریسه می‌رود. مامان می‌گوید: دیدی یهو ولو شدم؟ بچه: دستتو نگرفته بودی به نرده میفتادیا... مامان همان‌طور که تی می‌کشد و نفس‌نفس می‌زند می‌گوید: خب من قوی‌ام. بچه: اوهوم... یه روز بریم ساختمون بستنی... مامان می‌گوید که این هفته نوبت ساختمون بستنی نیست. نمیدانم ساختمان بستنی چیست. ولی در ادامه از ساختمان پاستیل و چوب‌شور هم حرف می‌زنند. بعد بچه یک مورچه پیدا میکند... دوتایی مورچه را هدایت می‌کنند روی یک تکه کاغذ و توی یک گلدان توی راه‌پله پیاده‌اش میکنند که "بره پیش بچه‌هاش... بگه منو یه دختر مهربون نجات داد تا زیر پا نمونم" نظافت طبقه ما تمام میشود... دست هم راه میگیرند و همین‌طور که می‌روند طبقه پایین درباره آن‌دفعه حرف می‌زنند که توی آسانسور ساختمان بادام‌زمینی گیر افتاده بودند. مزه‌ی این مادرانگی کامم را شیرین می‌کند. مادرانگی‌ای که به مهدکودک دو زبانه، لباس مارک، کتاب ضدآب و برشتوکِ عسل و بادام نیست. [حتی به دستور و امر و نهی و جدیت هم نیست... ساختن دنیای زیبا وسط سختی‌ها از مادر، مادر می‌سازد. و نگاه مثبت اوست که تربیت و شخصیت فرزندش را شکل می دهد.] ✍️سودابه فرضی پور @ertebatmoaserdini .