#داستانک
سربازی از کنار یک ستوان جوان گذشت و به او سلام نظامی نداد.
ستوان او را صدا کرد و با حالتی عبوس به او گفت: «تو به من سلام ندادی.
برای همین حالا باید فوراً دویست بار سلام بدی.» در این لحظه ژنرال از راه رسید و دید سرباز بیچاره پشت سر هم در حال دادن سلام نظامی است. ژنرال با تعجب پرسید: «اینجا چه خبره؟»
ستوان توضیح داد: «این نادان به من سلام نداد و من هم به عنوان تنبیه به او دستور دادم دویست بار سلام دهد.»
ژنرال با لبخند جواب داد: «حق با توست. اما فراموش نکن آقا، با هر بار سلام سرباز، تو هم باید سلام بدی.»
گاهی مجازات دیگران، در واقع مجازات خودمان است!
🌺دختران چادری 🌺
♡♡♡♡:
#داستانک
🦌🦌🦌🦌
🦌گوزنی بر لب آب چشمه ای رفت
تا آب بنوشد.
عکس خود را در اب دید،
پاهایش در نظرش باریک
و اندکی کوتاه جلوه کرد. غمگین شد.
اما شاخ های بلند و قشنگش را که دید
شادمان و مغرور شد.
در همین حین چند شکارچی
قصد او کردند.
گوزن به سوی مرغزار گریخت
و چون چالاک میدوید
صیادان به او نرسیدند اما وقتی
به جنگل رسید، شاخ هایش
به شاخه درخت گیر کرد و نمیتوانست
به تندی بگریزد.
صیادان که همچنان به دنبالش بودند
سر رسیدند و او را گرفتند.
گوزن چون گرفتار شد با خود گفت:
دریغ پاهایم که ازآنها ناخشنود بودم
نجاتم دادند،
اما شاخ هایم که به زیبایی آن ها
می بالیدم گرفتارم کردند
چه بسا گاهی از چیزهایی که
از آنها ناشکر و گله مندیم
پله ی صعودمان باشد
و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم
مایه ی سقوطمان باشد
♡♡♡♡:
🦋#داستانک
🌼 ڪیف مدرسهاے پسر و دخترم رو دادم براے تعمیرات، نو بودند ولی بند حمایل و یڪی از زیپهاے هرڪدوم خراب شده بود. ڪاغذ رسید رو از تعمیرڪار تحویل گرفتم و قرار شد یڪی دو روزه تعمیرشون ڪنه و تحویلم بده.
دو روز بعد، براے تحویل ڪیفها مراجعه ڪردم. هر دو تا ڪیف تعمیر شده بودند. ڴاغذ رسید رو تحویل دادم و خواستم هزینه تعمیر رو بپردازم ڪه تعمیرڪار به من گفت: شما میهمان امام زمان هستید! هزینه نمیگیرم، فقط یه تسبیح صلوات نذر ظهورش بخونید!😊
از شنیدن نام مولا و آقایمان، ڪمی جا خوردم! 😳
گفتم: تسبیحِ صلوات رو حتما میخونم، ولی لطفا پول رو هم قبول ڪنید! آخه شما زحمت ڪشیدهاید و ڪار ڪردهاید.🤷♂
گفت: این نذر چند سال منه. هر صدتا مشترے، پنج تاے بعدیش نذر امام زمانه!
بعد هم دسته قبضهاش رو به من نشون داد. هر از چندگاهی روے تهفیشِ قبضها نوشته شده بود: میهمان امام زمان!🎀
گفت: این یه نذر و قراردادیه بین من و امام زمان و نفراتی ڪه این قبضها به اونا بیفته؛ هرڪارے ڪه داشته باشن، مجانی انجام میشه فقط باید یه تسبیح #صلوات نذر #ظهور آقا بخونن!👌
اصرار من براے پرداخت هزینه، فایده نداشت! از تعمیرڪار خداحافظی ڪردم، ڪیفها رو برداشتم و از مغازه اومدم بیرون. اون شب رو تا مدتها داشتم به ڪار ارزشمند و جالب این تعمیرڪارِ عزیز فڪر میڪردم.
به این فڪر ڪردم ڪه اگر همه ما در همین حد هم ڪه شده براے #ظهور قدمی برداریم، چه اتفاق زیبایی براے خودمون و اطرافیانمون میافته!💙
#امام_زمان
#تلنگر
#ماه_شعبان