eitaa logo
- ﻤَهــديـار .
@Mahdiyaran313z
2.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
19 فایل
ــــــــــ ـــــ ـ هوالمُعطی ؛ لَا ضَرَرَ عَلَىٰ رُوْحٍ حَلَّقَتْ بِعْشقِ المَهْدِي ( : ؛ - تحت‌فرمان ِﺣضرت‌حـُجَت³¹³. - کپی؟ اون که واجب ِ"| صلوات‌بفرست‌مؤمن . - اگر که حرفی بود : • https://daigo.ir/secret/843458437 •
مشاهده در ایتا
پرسش‌ها
قوانین
داغ‌ترین‌ها
چندسکویی
پیوستن
- ﻤَهــديـار .
2.4هزار دنبال‌کننده
دانلود
مطالب قبلی
- ﻤَهــديـار .
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم .  رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم . رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی ، نشان حرمله و خولی و سنان بدهم . . . !💔 |قاسم‌بن‌حسن|
356 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
- وتنش‌مانند‌کلامش‌شد؛💔 |احلی‌من‌العسل| -
683 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
- السلام‌علی‌عریس‌کربلاء السلام‌علی‌من‌رُفته‌السیُوف‌و‌حنته‌الدِماء.🖤 -
351 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
حسینیه معلی رو از دست ندین🥲💔
352 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
ما رو ببخش؛ اگه هنوز برات نمردیم💔
326 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
رفقا برا کنکوری های حسینی‌مون خیلی دعا کنید:))))))
1 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
با_حسین_حرف_بزن_۲۰۲۲_۰۸_۱۸_۲۳_۳۳_۲۹_۶۳۳(1).mp3
4.91M
هندزفرے هاتونو بیارین پلے کنین ✨ بعد رو بخونین💔
1 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
- به‌ نام سیزده ساله ی حسن:)💔 -
1 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
شب عاشورا شد.. حضرت بیعت همرو برداشت و گفت فردا هرکی بمونه شهید میشه. حضرت قاسم با خودش گفت عمو که اینجوری گفته حتما شهادت مال بزرگای جمعشونه.
1 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
هی دل دل کرد که بگه آتش ها خاموش شد و فضا تاریک شد حضرت قاسم رفت سمت امام حسین گفت: عموجان، جانم به قربانت پس من چی؟ قرار نیست من فردا شهید بشم؟
1 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
- ﻤَهــديـار .
هی دل دل کرد که بگه آتش ها خاموش شد و فضا تاریک شد حضرت قاسم رفت سمت امام حسین گفت: عموجان، جانم ب
امام گفت مرگ در راه خدا برات چجوریه قاسم؟ حضرت فرمود: "احلی من العسل" «از عسل شیرین تر»
1 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
گذشت و شد ظهرِ عاشورا از بنی هاشم علی اکبر رفت شهید شد💔 جعفر رفت شهید شد💔 دوتا از برادرای حضرت عباس رفتن شهید شدن💔
1 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
حضرت قاسم اومد اذن میدون بگیره عین مقتله.. اینقدر امام حسین و حضرت قاسم گریه کردن که هر دو از حال رفتن.
1 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
هی قاسم میخواست بره به میدون هی حسین میگفت نه تو بمون تو یادگار داداشم حسنی🙃💔
1 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
حضرت قاسم رفت تو خیمه پیش مادرش رفت تو خیمه برگشت. با یه لباس رزم اما بدون زره و یه شمشیر یه نامه هم دست حضرت بود
1 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
دوباره حضرت قاسم به پای امام حسین افتاد امام بغلش کرد ایندفعه به قدری گریه کردن که مقتل میگه این دو نفر بیهوش شدن از شدت گریه 🥲💔
1 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
یکمی که حال هر دو نفر بهتر شد امام گفت برو پیش مادرت قاسم بیرون نیا حضرت قاسم گفت مگه نمیبینی عمو این لباس و شمشیر مادرم بهم داده من چجوری برم پیشش بگم نرفتم میدون
181 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
حضرت قاسم نامه رو به عمو نشون داد تا امام نامه رو باز کرد دید نوشته "عن الحسن ابن علی بن ابیطالب" تا اینو دید چشمش خورد به یه عبارت دیگه مضنون عبارت این بود..
166 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
- ﻤَهــديـار .
حضرت قاسم نامه رو به عمو نشون داد تا امام نامه رو باز کرد دید نوشته "عن الحسن ابن علی بن ابیطالب"
قاسم جان پسرم! عموتو تنها نزاری ها یه وقت نشه داداشم حسین تنها بمونه یه وقت نشه تو تنهاییِ برادرم حسین ببینی🥲
162 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
امام حسین اذن میدون داد بلاخره ولی هرچی خیمه هارو گشتن زره اندازه حضرت قاسم پیدا نکردن🙂 حضرت عباس حتی زره خودشو در اوورد ولی اندازه حضرت قاسم نشد..
158 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
- ﻤَهــديـار .
امام حسین اذن میدون داد بلاخره ولی هرچی خیمه هارو گشتن زره اندازه حضرت قاسم پیدا نکردن🙂 حضرت عباس ح
آخه خب یه بچه ۱۳ ساله چجوری توان حمل زره به اون سنگینی رو داره که اصن براش زره بسازن...
173 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
رفت وسط میدون رجز خوند یه رجزی خوند که ثبت تو تاریخ شد.
166 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
- ﻤَهــديـار .
رفت وسط میدون رجز خوند یه رجزی خوند که ثبت تو تاریخ شد.
|انْ تَنْكُرونى‌ فَأَنَا فَرْعُ الْحَسَنْ| اگر مرا نمی‌شناسید من پسر حسن مجتبی هستم. |سِبْطُ النَبىُّ المُصْطَفى وَالمؤتَمَنْ‌| من نوه پیغمبرِ امینم.
177 مشاهده
- ﻤَهــديـار .
هی آقا از اصل و نسب رجز میخوند؛ هی اونایی که تو جمل بودن یا ماجراشو شنیده بودن یادِ امام حسن میوفتادن.(:
146 مشاهده