『🌿』
-برادرمن
حواستباش
اونعکسهاییڪهبامدلهاو
ژستهاےمختلفمیذارےروی
پروفایلتدلهیچدخترخانومی
رونلرزونه...!
بعضیدخترهازودباورن'
ممکنھهماندوستتدارماولترو
باورکننودلبدهند...
یادتباشد
کھصداےشکستهشدنقلبرو
خدامیشنوھ💔
قلبدخترمثلچسبھ،نمیچسبھ...
بچسبھڪندھنمیشھ
کندههمبشھدیگھنمیچسبه💔
『🌿』
-ترڪدوستیباجنسمخالف...
خواهرمن
تودنیاےمجازۍهیچپسرےبرایازدواجیاعشق،بادخترآشنانمیشه✖️
شایدبتونھعلاقهمندبشه...
اماعاشقنمیتونھبشه!
وبلکھفقطیڪحسزودگذرھ...
پسمراقبشباش.
ارزشندارھحیاونجابتتروزیرسوالببرے
یادتباشه...
طرزحرفزدنت،
نو؏استیکردادنت
نو؏مطلبفرستادنت
دلهیچپسرےرونلرزونھ
#تلـنگرآنہ•|🙂💞|•
#شهیدانه🖤
باید تلاش ڪرد به ڪمال رسید.
باید تلاش ڪرد روح را بزرگ کرد.
باید تلاش ڪرد قـلب را گستردھ ڪرد. باید تلاش ڪرد به نور نزدیڪ شد.
باید تلاش ڪرد یڪ رابطہ قلبـے بـزرگ
با امام حسین-؏- برقرار ڪرد.
بایدخودمانرا خالص خالص ڪنیم!(:🌿
-شھیداحمدڪاظمے-
🖤
هیچوقتنگو
"محیطخرابہمنمخࢪابشدم"
هرچقدرهواسردٺرباشہ،
لباسٺرابیشٺرمۍڪنۍ؛
پسهرچہجامعہفاسدترشد،
تولباستقواتوبیشٺࢪڪن!:)
-استادقرائتۍ-
#حرفدل
شد یه شب ،
تنہا حاجتت از خدا این باشه ڪه ؛
خدا...! امام زمانم رو ازم راضے ڪن؟!
خدا میشه نفس سرڪشم رو درستش ڪنے؛
تا دیگه دل #پسر_فاطمه رو نشڪونم؟!
خدا میشه منم جزءِ اونایـے باشم ڪه
امام زمان سحرگاه درمناجاتاش
دعا میڪنه براش...!؟!؟
#اللهمعجللولیڪالفرج
#تلنگر
داشتم جدول حل می کردم، یکجا گیر کردم: "حَلّٰال مشکلات است؛ سه حرفی"
👨💼پدرم گفت: معلومه، «پول»
گفتم: نه، جور در نمیاد
🧕مادرم گفت: پس بنویس «طلا»
گفتم: نه، بازم نمیشه.
🧖♀️تازه عروس مجلس گفت: «عشق»، گفتم : اینم نمیشه.
💁♂️دامادمان گفت: «وام»، گفتم: نه.
👮♂️داداشم که تازه از سربازی آمده گفت: «کار»، گفتم: نُچ.
👵مادربزرگم گفت: ننه، بنویس «عُمْر»، گفتم: نه، نمیخوره
هر کسی درمانِ دردِ خودش را میگفت، یقین داشتم در جواب این سؤال،
▪️پابرهنه میگوید «کفش»
▪️نابینا می گوید «نور»
▪️ناشنوا میگوید «صدا»
▪️لال میگوید «حرف»
و...
🔺 اما هیچ کدام جواب کاملی نبود
💐 جواب «فَرَج» بود و ما هنوز باورمان نشده: تا نیایی گِره از کارِ بشر وا نشود...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
پرچم،پیشونی بند، انگشتر، چفیه، بی سیم روی ڪولش،
خیلی بانمڪ شده بود.🙂
گفتم: چیه؟ خودت رو مثل عَلَم درست ڪردی! می دادی پشت لباست هم برات شعار بنویسن ديگه.😶
پشت لباسش رو نشون داد:
"جگر شیر ندارے، سفر عشق مرو"
گفتم: بی سیم چی لازم دارم، ولی تو رو نمی برم. هم سنّت ڪــمـــه، هم برادرت شهید شده.
محڪم پاشو گذاشت رو کاپوت تویوتا و گفت: باشه،نمیام.😕
ولی فردای قیامت شکایتت را به #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) می ڪنم.😒می تونی جواب بدے؟
گفتم: برو سوار شو.
گفتم: بی سیم چے!!
بچه ها گفتن: نمی دونیم ڪجاست. نیست.
به شوخی گفتم: نگفتم بچه ست؛ گم میشه! حالا باید ڪلی بگردیم پیداش کنیم.🤦♂️
بعد از عملیات داشتیم شهدا رو جمع می کردیم. بعضی ها فقط یک گلوله یا ترکش ریز خورده بودند..
ولى یکی هم بود که #ترکش سرش رو برده بود!🕊
برش گردوندم.
پشت لباسش رو دیدم!
"جگر شیر نداری، سفر عشق مرو"🥀🥀🙃