#امام_رضا_ع_شهادت
اباصلت! آبی بزن کوچهها را
قرار است امشب، جوادم بیاید
شاعر: #قاسم_صرافان
◾️ تسلیت شهادت سلطان عالم ◾️
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی،
که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی
ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت،
که در بین زنان، تنها تو عباسآفرین باشی
شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را
خدا، یکجا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی
همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری
مگر بینور میشد، مادر زیباترین باشی؟
مگر بینور میشد، در دل خورشید بنشینی؟
تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی
گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست میگیرد
رسیدی، باغبانِ غیرةٌ للعالمین باشی
رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟
تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی
پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه!
نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی
هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری
پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی
شاعر: #قاسم_صرافان
#عید_مبعث
تنزیلِ آیات است یا باران گرفته؟
از بارش اشکت زمین هم جان گرفته؟
ای «رحمتٌ للعالمین»! روح تو انگار
آیینه رو در روی «الرحمن» گرفته
«إقرأ» که از تو عشق ـ اِی خط نانوشته! ـ
سرمشقهای «عَلَّمَ الانسان» گرفته
طاقت ندارد کوه، دریای دل تو
اما چه راحت وسعت قرآن گرفته
در مصحفت، عشقی است در آواز داود
عشقی که یوسف را هم از کنعان گرفته
عشقی که در کشتی نشسته پشت سکان
وقتی که دورِ نوح را طوفان گرفته
مهمانِ «عقل اول» و دست حکیم است
هر لقمهی حکمت اگر لقمان گرفته
«تبت یدا» … هر کس که دستت را رها کرد
از او چنین دست خدا تاوان گرفته
قرآن به روی نیزه دارند این جماعت
اسلامشان هم بوی بوسفیان گرفته
آل سعود اینک هم آغوش یهود است
گر طفل نامشروع، در دامان گرفته
بر منبرت خواندهست خود را خادم تو
فرمان ولی از خانهی شیطان گرفته
عطر قَرَن، چشم یمن را کرده روشن
حالا اویست پرچم از سلمان گرفته
علمی که گاهی تا ثریا رفته، امروز
جا در دل مردانی از ایران گرفته
وحیت ـ امین! ـ توصیف رویِ آشناییست
روح الامینت از کجا فرمان گرفته؟
«الیوم اَکمَلتُ لَکُم» یعنی که انگار
کار تو هم خاتم! به خُم پایان گرفته
پیمانه از دست علی پر کن محمد!
یادت که میآید؟ خدا پیمان گرفته
#قاسم_صرافان
شهادتِجنابِمسلمبنعقیل(ع) تسلیتباد.
«مسلم» نداشت کوفه، مسلمان زیاد داشت
✍ #قاسم_صرافان
.
بهمناسبت بزرگداشت #حضرت_شاهچراغ_احمد_بن_موسی_ع
صدای ذکر تو شب را فرشتهباران کرد
عبور تو لب «شیراز» را غزلخوان کرد
«کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست»
بیا که چشم و دلت شهر را چراغان کرد
چو خواهرت که ز «دریاچهٔ نمک» دل برد
هوای زلف تو دریاچه را «پریشان» کرد
نه شیخ شهر، تو شاهی که با چراغ رسید
و برق عشق تو ما را گرفت و انسان کرد
ولی چه حیف که آن طرهٔ خیالانگیز
چه زود آمد و دل برد و روی پنهان کرد
چه اشکها که ضریحت به گونهها جاری...
چه دردها که خدا با دل تو درمان کرد
شرابِ خون تو جوشید و جان «حافظ» را
به جرعهای غزل از جام غیب مهمان کرد
و گنبد تو برای دل کبوترها
چه مهربان شد و پرواز را چه آسان کرد
سفر اگرچه چنین ناتمام ماند، ولی
صدای پای تو «شیراز» را «خراسان» کرد
✍ #قاسم_صرافان
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
عشق یعنی که به شوق تو به صحرا بزنم
به هوای دل پاک تو به دریا بزنم
عشق یعنی بشوم آهوی آوارهی تو
بدهم دل به صدای خوش نقارهی تو
عشق یعنی طپش این دل بارانی من
لطف پیدای تو و گریهی پنهانی من
و خدا خواست که از دست تو درمان برسد
خواست تا عطر علیاش به خراسان برسد
یا رضا گفتم و وا شد به نگاهت گرهها
چه خبرها که رسید از دل این پنجرهها
یا رضا گفته و بینا شده چشمان کسی
یا رضا گفته اسیری که به دادش برسی
عشق یعنی به هوایت گذر از دامن و دشت
عشق در شوق سلامیست، سرِ ساعت هشت
عشق در قلب قطاریست که از قم برسد
در نمازیست که تا رکعت هشتم برسد...
✍ #قاسم_صرافان
بهمناسبت #مباهله (٢۴ ذیالحجه)
محمّد با خودش آورد محبوبش، حبیبش را
حسن، آن باغ حُسنش را، حسین و عطر سیبش را
زنی از راه میآید، که دارد آرزو مریم...
به رویش وا کند یکلحظه چشمان نجیبش را
رسید از راه، روحالله و سرّالله و سیفالله
شنید از آسمان، عیسیابنمریم هم نهیبش را
نگاهی میکند یعسوب و میترسند ترسایان
چهکس اینگونه بیرون کرده از میدان، رقیبش را؟
بپرس از خیبر، ای نجران! که لرزان با تو واگوید:
چه خواهد شد اگر حیدر کِشد تیغ مهیبش را
«پدر» با ما، «پسر» با ما، دَمِ «روحُالقدس» با ماست
بگو در پای حیدر افکنَد ترسا، صلیبش را
✍ #قاسم_صرافان