eitaa logo
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.3هزار ویدیو
129 فایل
[ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ] . دوست دارَد یار این آشُفتِگی کوشِش بیهوده بِه از خُفتِگی... ! . ⚫| جواب ناشناس و شرایط : @harf_rahaiea. ⚈| ادمین : @Rahill_x. ⚪|لینک ناشناس: https://daigo.ir/secret/7372628009 [تلاش،لذت+رشد تا مقصد🫀📿🌱]
مشاهده در ایتا
دانلود
•میگفت‌ظآهـَرشھیدآنہ‌دآشتـَن‌هنربزرگۍ‌نیست اگہ‌مَرد؎باطِنت‌رومِثل‌شھداڪن(:! [@Mahfel_Rahaiea]
18.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عجب! مگس های جاسوسی آمریکا در لبنان که حتی میتونن به راحتی وارد مقرها بشن. بعد غرب پرستا باز بیایید بگید آمریکای صلحجو که کاری نداره با کشور های دیگه...(:! [@Mahfel_Rahaiea]
امام‌جواد(ع) : ثابت قدم باش تا به هدف خود برسی یا به آن نزدیک شوی. |بحارالانوار/ج۷۸/ص۳۶۴ | [@Mahfel_Rahaiea]
13.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت خانوما🥺😍 طبقه بالای حرم امام حسین (ع) رو بخاطر ایام امتحانات برای درس خواندن قرار دادن اینجا باشی و درس بخونی و بفهمی.. [@Mahfel_Rahaiea]
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
#قسمت_چهاردهم #سادات_بانو صبح روز پنجشنبه با صدای گریه فخر السادات از خواب بیدار شدم گویی متوجه شد
سید ضیا الدین نگاهی به پدر کرد آه سردی کشید زیر لب زمزمه کرد ما باید از اینجا برویم پدر چای تلخ را به سمت سید تعارف کرد کجا می خواهید بروید فخر السادات خیلی کوچک ضعیف هست مادر در حالی از حیاط داخل اتاق آمد روبه سید آقا سید شما مهمان ما هستید اگر از این شهر بروید از نجمه بانو دور می شوید سید در حالی که چایی را به دهانش نزدیک کرد شرایط من طوری نیست که بتوانم در این شهر بمانم من به عنوان یک فراری هستم ، عیالم را هم شهید کردند این شهر خاطرات تلخی برایم به جا گذاشته است مادر بغضش را فرو داد حالا کدام شهر می روید سید در فکر فرو رفت اصفهان ،شهر خیلی آرامی هست فاصله ی زیادی هم با اینجا دارد فقط شما زحمت بکش خانه را برای فروش بگذار پولش هم بگذار به حساب زحمت هایی که کشیدی پدر در حالی که به فکر فرو رفته بود این چه حرفی هست آقا سید شما رسیدی اصفهان نامه بنویس مو محل زندگیت را بگو من هم می آیم و پولت را می دهم و دیداری تازه می کنیم من در حالی که اشک روی گونه هایم جاری می شد بادهق هق خیلی دلم برای فخر السادات تنگ می شود هوای گرگ و میش روز چهارشنبه 17شهریور ماه درست نمی توانسیم جلوی پشمان را بیبنم مادر در حالی که با فانوس جلوی دالان آمد فخر السادات را به دست سید داد تا را به آغموس بگیرد سید پدر را بغل کرد نگاهی به فخر السادات کردم که با آرانش خوابیده بود زیر لب به آبت الکرسی خواندم که در کلاس قرآن باد گرفته بودم سبد خدا خافظی کرد و از خانه خارج شد نگاه من خیره به او بود نویسنده : تمنا 🌺 کپی در صورتی که با نویسنده صحبت شود 🌿 پایان 🥰🍃🌹
*﷽* اللّٰهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالزَّبُورِ ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَالْأَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلِينَ اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنِيرِ وَمُلْكِكَ الْقَدِيمِ ، يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ ، أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاواتُ وَالْأَرَضُونَ ، وَبِاسْمِكَ الَّذِي يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ ، يَا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ ، وَيَا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ ، وَيَا حَيّاً حِينَ لَاحَيَّ ، يَا مُحْيِيَ الْمَوْتىٰ ، وَمُمِيتَ الْأَحْياءِ ، يَا حَيُّ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ اللّٰهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ آبائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ فِي مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها ، سَهْلِها وَجَبَلِها ، وَبَرِّها وَبَحْرِها ، وَعَنِّي وَعَنْ وَالِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللّٰهِ ، وَمِدادَ كَلِماتِهِ ، وَمَا أَحْصاهُ عِلْمُهُ ، وَأَحاطَ بِهِ كِتابُهُ اللّٰهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هٰذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لَا أَحُولُ عَنْها وَلَا أَزُولُ أَبَداً ، اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ ، وَالذَّابِّينَ عَنْهُ ، والْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ ، وَالْمُمْتَثِلِينَ لِأَوامِرِهِ ، وَالْمُحامِينَ عَنْهُ ، وَالسَّابِقِينَ إِلىٰ إِرادَتِهِ ، وَالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ اللّٰهُمَّ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي ، شاهِراً سَيْفِي ، مُجَرِّداً قَناتِي ، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحاضِرِ وَالْبادِي . اللّٰهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ ، وَالْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ ، وَاكْحَُلْ ناظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ ، وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ ، وَأَوْسِعْ مَنْهَجَهُ ، وَاسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ ، وَأَنْفِذْ أَمْرَهُ ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ وَاعْمُرِ اللّٰهُمَّ بِهِ بِلادَكَ ، وَأَحْيِ بِهِ عِبادَكَ ، فَإِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : ﴿ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا كَسَبَتْ أَيْدِي النّٰاسِ﴾ ، فَأَظْهِرِ اللّٰهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّىٰ بِاسْمِ رَسُولِكَ ، حَتَّىٰ لَايَظْفَرَ بِشَيْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ ، وَناصِراً لِمَنْ لَايَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ ، وَمُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكامِ كِتابِكَ ، وَمُشَيِّداً لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ ، وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ اللّٰهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلَىٰ دَعْوَتِهِ ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ . اللَّهُمَّ اكْشِفْ هٰذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هٰذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ ، إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَنَرَاهُ قَرِيباً ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ آنگاه «سه بار» بر ران خود دست می‌زنی و در هر مرتبه می‌گویی: الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلايَ يَا صاحِبَ الزَّمانِ🤲 أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج.. (عج) [@Mahfel_Rahaiea]
زیرخاک پرازآدماییہ‌کہ منتظرموقعیٺ مناسب‌بودن! [@Mahfel_Rahaiea]
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
زیرخاک پرازآدماییہ‌کہ منتظرموقعیٺ مناسب‌بودن! [@Mahfel_Rahaiea]
خیلی ڪه حواست پرت دنیا میشه یه سر به قبرستون بزن..؛ آدمو جمع‌وجور میڪنه...!"
امام‌حسین(ع) : مردم، بنده دنیایند و به ظاهر، دَم از دین می‌زنند؛ و تا زمانی که زندگیشان تأمین شود از آن دفاع می‌کنند. اما چون در بوته آزمایش قرار گیرند، دین‌داران اندک‌اند! |تحف‌العقول/ص۲۴۵| [@Mahfel_Rahaiea]
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
⏰ چقدر از عمرتان را در فضای مجازی برای امام زمان می‌گذرانید...؟! #امام_زمان [@Mahfel_Rahaiea]
تـوهمـانی‌ك‌دلـم‌لـک‌زده‌لبخـندش‌را اوکـه‌هـرگز‌نتـوان‌یـافت‌هـمانندش‌را (عج)
هدایت شده از حدیث گراف
17.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞💪🪐 🦋 قدرت پذیرش حق 📹 تهیه شده در گروه حدیث گراف 📎 لطفاً ببینید و منتشر کنید! 🆔 @hadisgraph
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
توقعات‌بعضی‌ازدخترای‌ مذهبی‌امروزی‌ازخواستگار: ایمان‌علی(علیه‌السلام)‌ به‌همراه‌ثروت‌معاویه :|
امام‌رضــــا‹ع›: وقتی‌از‌دین‌و‌اخلاق‌خواستگارراضی‌بودید به‌ازدواج‌بااونـیزراضی‌باشید. و‌به‌خاطرفقیربودنش‌اوراردنکنیـد خداوند‌رزاق‌اســـت:)🌱
نه مامان این بچه علی اصغر امام حسینه!! |کتاب من میترا نیستم(بخشی از زندگی نامه شهیده زینب کمایی)| [@Mahfel_Rahaiea]
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
امشبی را به بعد به عشق محرمت چله گرفته ام که گنه کم‌کنم حسین:) [@Mahfel_Rahaiea]
سلام رفقا الوعده وفا برنامه خودسازی تهیه شد و از امشب داخل گروه قرار داده میشه از اونجایی که شب زیارتی اباعبدالله الحسین(ع) هست و از فردا ۴۰ روز مونده تا محرم ماهم شروع میکنم که انشاءالله تا محرم آماده تر باشیم برای نوکری و ان شاءالله که حضرت اباعبدالله خودشون کمکمون کنن🍃..
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
سلام رفقا الوعده وفا برنامه خودسازی تهیه شد و از امشب داخل گروه قرار داده میشه از اونجایی که شب زیار
فقط چندتا نکته قبلش گفته بشه •هر روز این برنامه رو با توسل به یک شهید هدیه به یک امام انجام میدیم،شما میتونید شهید انتخابی خودتونو داشته باشید ولی خوب ماهم هر روز اسم یه شهید رو میزاریم..
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
فقط چندتا نکته قبلش گفته بشه •هر روز این برنامه رو با توسل به یک شهید هدیه به یک امام انجام میدیم،شم
•ما سعی کردیم برای شروع کار برنامه ای رو که هم ابعاد جسمی هم معنوی رو داشته بچینیم که خیلی سنگین نباشه و عموم افراد بتونن شرکت کنن ولی خودتون میتونید موارد بیشتری رو اضافه کنید،مثلا تو این مدت غیبت و دروغ ممنوع یا روزه یا نماز قضاتونو بچینید تو این برنامه مثلا روزی یه نماز قضای صبح.
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
•ما سعی کردیم برای شروع کار برنامه ای رو که هم ابعاد جسمی هم معنوی رو داشته بچینیم که خیلی سنگین نبا
و اینکه یه پیشنهاد میدم سعی کنید حتما انجام بدید اونم اینکه درسته ما داخل کانال یاد اوری میکنیم اما شما حتما یه دفتر بردارید و علامت بزنید اعمال چلهتونو،هرشبم محاسبش کنید اگر انجام داده بودید شکر کنید اگرم انجام نداده بودید یا گناهی رو مرتکب شدید استغفار کنید(جالبه بدونید حیلی از شهدا مثل شهید زینب کمایی این کارو میکردن)
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
و اینکه یه پیشنهاد میدم سعی کنید حتما انجام بدید اونم اینکه درسته ما داخل کانال یاد اوری میکنیم اما
و از همه مهم تر سعی کنید کارتون خالصانه برای خدا باشه حتی برای شهادتم نه... برای خود خدا و تقرب به خودش باشه:)! هر وقت به خود خدا نزدیک بشید شهادت خودش نزدیکتون میشه
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
سلام رفقا در حال تدارک دیدن یه برنامه بمب خودسازی هستم خیلی قراره سخت باشه ولی تبدیل زغال به الما
چالش صبح ساعت ۶ بیدار شدن ( دوستان غیر از زمان نماز منظوره ، نه اینکه نماز بخونیم بخوابیم تا ۹ ... از ساعت ۶ شروع برنامه روزانه باشه ) روزی ۲ الی ۳ لیتر آب خوردن خوردن غذای سالم ( هر گونه شیرینی ، فست فود و غذای پر چرب ممنوع/ خوردن حداقل امکان گوشت ) مطالعه روزانه حداقل ۱۰ صفحه کتاب ( کتاب زندگینامه و رمان و ... نباشه ، کتاب توسعه فردی و خود سازی و علمی باشه(پیشنهاد بنده کتاب دنیای سوفی هست ولی اگر کسی کتاب علمی دیگه ای رو خواست بخونه مشکلی نیست ...) روزانه ۴۵ دقیقه فعالیت فیزیکی ( ترجیحا بیرون از خانه و زیر نور آفتاب ، پیاده روی و ورزش و ....) صبوری کردن ، عدم پرخاش و سازش ( با مردم و خانواده و دوستان خود سازش کنید ...صبر کنید ... ) نماز اول وقت ( نهایتا ۱ ساعت بعد از اذان در بدترین حالت ) دعای عهد و زیارت عاشورا ( زیارت عاشورا به نیابت شهید ابراهیم هادی تقدیم به خانم فاطمه زهرا ....) هر روز یک صفحه قران(ترجیحا بعد از اذان صبح)
تقدیم به تمام مردم عزیز روستا های ایران😍🦋 شناسنامه کتاب سالهای نوجوانی رمان نوشته شده بر اساس واقعیت گروه فرهنگی محیا عنوان پدید آورنده : مائده افشاری 0011/7/7 :تالیف تاریخ موضوع توصیف زندگی دختر روستایی صبح زود چشمانم را با صدای خروس باز کردم از رخت خواب بلند شدم ومرتبش کردم ، همیشه وقتی صبح از خواب بیدارمی شوم خیلی سر حال هستم به حیاط دویدم،مادرم را صدا کردم ، صدایش از آغل می آمد مادر مشغول دوشیدن شیرگاو بود بعد از چند دقیقه با سطل فلزی بزرگی که پر از شیر بود نزدیکم آمد و سطل شیر را به دستم داد گفت: شیر را بجوشان و سفره ی صبحانه را پهن کن چون مدرسه ات دیرمی شود و •باید عجله کنی! • همراه با چشم گفتن دویدم سمت اتاق سفره را برداشتم و پهن کردم 1(جای گوسفندان و گاوان و دیگر چارپایان بشب در خانه یا کوه وبیشتر کنده ای در زیرزمین) در سفره نان تازه که مادرم دیروز پخته بود ، پنیرمحلی ، شیر تازه ، کره و عسل بومی •گذاشتم و با مادرم مشغول خوردن شدیم بعد از نوشیدن چای از جای خود بلند شدم وسایل مدرسه را آماده کردم و از مادرم • خداحافظی کردم به سمت مدرسه رفتم. به مدرسه که رسیدم دوستانم جلو آمدند و با هم سلام احوال و پرسی کردیم به سمت صف صبحگاهی رفتیم، برنامه صبحگاهی خیلی جالب و دل انگیز بود ، بعد با صف به کلاس رفتیم تا ظهر یکی یکی کلاس ها را گذارندم حسابی خسته شده بودم اما شوق زیادی برای رفتن به خانه داشتم برای همین از مدرسه تا خانه یک نفس دویدم. به خانه که رسیدم مادرم همه ی خانه را مرتب کرده بود ناهار هم آماده بود سلام گرمی کردم بعد از جواب سلام گفت : دخترم لباس هایت را عوض کن تا ناهار بخوریم. من هم سریع کار ها را انجام دادم و سفره ی غذا را پهن کردم نویسنده تمنا🌺 کپی حرام🌹