#کتاب ارمیا تمام شد. دیروز. صبر کردم که شاید جمله‌ای حرفی برای پایانش بسازم. نشد. هیچ نیامد. فقط می‌توانم بگویم همنشینی با کتاب های رضا امیرخانی مرض شیرین و زجرآوری است... پایان. #کتاب_شانزدهم #معرفی_کتاب @Azdel252

راست میگه... زجر آوره اما شیرین... منم زجر کشیدم با ارمیا. اما زجری که دوست داری بیشتر توش غرق شی😶‍🌫. خب داستان بازی تموم.😁😅 امتحان ها رسیده. باس فقط کتاب درسی باشه اولویت الان. ارمیا باشه پایان داستانِ داستان خوانیم، تا آخرین امتحانم.

شب امتحانی نباشیم.! همین.

خدایا به هارت و پورتمون نگاه نکن، ما بدون تو دست و پا چلفتی‌تر از این حرفاییم.

. با شونه های خم از جلسه امتحان اومدم بیرون. سرم رو تنم زیادی می‌کرد. حس می‌کردم باید دفن شم‌. تو راهرو، تو فال شهدا این متن روزیم شد. «اگه از در انداختنت بیرون، از پنجره بیا تو... بجنگ واسه خواسته هات ناامید نشو. خدا ببینه سفت و سخت چسبیدی به خواستت بهت میده.» سرم بالا اومد نگاهم رفت به آسمون. بعد مثل فیلم های جنگی، ایستاده در غبار با سر بالا بیرون اومدم تا قله های بعدی رو فتح کنم. 😶‍🌫😐 @Mahisiah

وای از روزی که زمین، دهن باز کنه... . @Mahisiah