eitaa logo
آوای هور
202 دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
40.1هزار ویدیو
379 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
يادت اگر چه خاموش، كِی می‌شود فراموش؟ نامت كتيبه‌‌ای شد بر سنگِ روزگاران 🔵🔷🔹امروز جمعه 27 دی ماه 🏴🇮🇷 @MAHOUR24 ♥️
مثلِ بارانِ بهاری که نمی‌گوید کِی بی‌خبر در بزن و سرزده از راه برس... ⌛️امروز شنبه 2 فروردین ۱۳۹۹ 26 رجب ۱۴۴۱ 21 مارس ۲۰۲۰ 🌹🌹🌹عاشقان سردار سلیمانی 🔻نشانی ما در پیام‌رسان‌های سروش، آی‌گپ، ایتا، گپ و بله ✅ 🇮🇷 @MAHOUR24
هزار گل اگرم هست، هر هزار تویی گل‌اند اگر همه اینان، همه بهار تویی به گرد حسن تو هم، این دویدگان نرسند پیاده‌اند حریفان و شهسوار تویی زلال چشمه‌ی جوشیده از دل سنگی الا که آینه‌ی صبح بی غبار تویی دلم هوای تو دارد، هوای زمزمه‌ات بخوان که جاری آواز جویبار تویی به کار دوستیات بی غَشم، بسنج مرا به سنگ خویش که عالی ترین عیار تویی سواد زیستن را، ز نقش تذهیبت به جلوه آر که خورشید زرنگار تویی نه هر حریف شبانه، نشان یاری داشت بدان نشانه که من دانم و تو، یار تویی برای من، تو زمانی، نه روز و شب، آری که دیگران گذرانند و ماندگار تویی تو جلوه‌ی ابدیّت به لحظه می‌بخشی که من هنوزم و در من همیشه‌وار تویی 🇮🇷 @MAHOUR24
چه جای رنجش اگر از ازل قرار این بود که سهم رنج جهان را به عاشقان بدهند 🗓 | جمعه ۱۵ بهمن ۱۴۰۰ 🇮🇷 @MAHOUR24
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته امّید رهایی نیست وقتی همه دیواریم @MAHOUR24
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم آوار  پریشانی‌ست، رو سوی چه بگریزیم؟ هنگامه‌ی حیرانی‌‌ست، خود را به که بسپاریم؟ تشویش هزار آیا، وسواس هزار اما کوریم و نمی‌بینیم، ورنه همه بیماریم دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته‌‌ست امروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را تیغیم و نمی‌‌بریم، ابریم و نمی‌‌باریم ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب گفتند که بیدارید، گفتیم کـه بیداریم من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم @MAHOUR
ای بی‌تو دل‌ِ تنگم، بازیچه‌ی طوفان‌ها چشمان تب‌آلودم، باریکه‌ی باران‌ها مجنون بیابان‌ها، افسانه‌ی مهجوری است لیلای من اینک من: مجنون خیابان‌ها آویخته‌ی دردم، آمیخته‌ی مردم تا گم شوم از خود، گم، در جمع پریشان‌ها آرام نمی‌یارد، گویی غم من دارد آن باد که می‌زارد، در تنگی دالان‌ها با این تپش جاری، تمثیل من است آری این بارش رگباری، بر شیشه‌ی دکان‌ها با زمزمه‌ای غم‌بار، تکرار من است انگار، تنهایی فوّاره، در خالی میدان‌ها در بستر مسدودم، با شعر غم‌آلودم آشفته‌ترین رودم، در جاری انسان‌ها دریاب مرا ای دوست، ای دست رهاننده! تا تخته برم بیرون، از ورطه‌ی توفان‌ها ♻️♻️♻️@MAHOUR