eitaa logo
مَــــــهـــــوا ؛
2.1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
223 ویدیو
5 فایل
مَهوا : ماهِ شبِ چهارده «صاحب الزمان» . اینجا، قـــصــهِ زنــدگـــی مــا . . بمون تا این کتابِ قصِه رو باهم وَرق بزنیم رفیق💛. ~همشهری امام رضاییم ᥫ᭡ بهتره بدونین (: @Mahva_setad
مشاهده در ایتا
دانلود
« نذر کردیم ك  مُحرم زِ غمت جـٰان بدهیم🖤؛ »
مَــــــهـــــوا ؛
آقای امام حسین ؛) این هیئت اومدنا رو از ما نگیر.. 🥲🫀
حضرت رقیه (س) حال جامونده‌های کربلا رو خوب میفهمن امشب جوری براش گریه کنید که برات کربلای اربعین‌تون رو امضا کنه .
مَــــــهـــــوا ؛
🥲
دوستان امشب ما رو یادتون نره:)
••• میگفت : قرار نیست تو دنیا سختی نکشیم قراره یاد بگیریم که چجوری با سختی‌هامون کنار بیایم ! چجوری رشد کنیم . . . اینجا بهشت نیست ! بهشت اونوره . . . حالا اینکه تو، توی این دنیا با همه‌ی سختیاش بهشت رو بچشی بسته به نگاه خودت داره !🌸 (صبح بخیر) •••
با عقل جور در نمیاد اصلا.. 😶😂
مَــــــهـــــوا ؛
یه فیلم دانلود کردم ببینم اگه قشنگ بود معرفی میکنم شماهم ببینید<<<< #زهرا‌بانو
بچه ها یک فیلم دیگه هم دانلود کردم امروز میبینم تعریف میکنم خوب بود یا نه.. 🤪😎>>>
برام‌ از اینا بگیرین :)
مَــــــهـــــوا ؛
🥲
برو ای گدای مسکین، درِخانه‌ےِ رقیه.. دختراستُ‌وخوب‌دارد،رگِ‌خوابِ‌شاهِ‌مارا 💔!
تعطیلات تابستات از ابداعات این معلم به هوراس مان بود درسال ۱۸۳۷ پیشنهاد دا‌د مدارس و مراکز آموزشی در تابستان تعطیل شود پ ن: نور به قبرت بباره مرد ♥️😂
حُســین مَــن (: دورَم‌ کن‌ اَز‌ هَر‌ آنچِه بِه غِیر‌ اَز‌ تو‌ دَر‌ مَن‌ اَست .
عزاداری با معرفت نصیبتون .
مَــــــهـــــوا ؛
زهرا جان التماس دعا🌱
عُبید الله بن حر جُعفی فردی بود که کاروانش همزمان با سیدالشهدا از مکه به سمت عراق حرکت کرد اما دور تر و با فاصله از کاروان اباعبدالله حرکت می‌کردند تا با امام رو در رو نشوند . سرانجام در محلی به قصر بنی‌مقاتل در نزدیکی کربلا ، امام قاصدی را به سمت عبیدالله بن حر فرستاد و از او دعوت کرد تا به نزد امام برود اما او قاصد را پس زد و درخواست امام را نادیده گرفت . پس از ساعتی امام خود نزد او رفتند و با او به گفتگو پرداختند ، از او درخواست کردند تا به ایشان بپیوندند اما عبیدالله باز هم مقاومت می‌کرد ! امام تمام گناهانی که عبیدالله بن حر از ابتدای دوران جوانی مرتکب شده بود را یاد آور شد و گفت تنها بهای پاک شدنت ریخته شدن خون تو در راه ماست ؛ عبیدالله بن حر از همراهی امام سر باز زد و بهانه‌های مختلفی آورد و در نهایت گفت : خودم از همراهی شما معذورم اما می‌توانم اسب گران‌قیمت و شمشیر با ارزشم را در اختیار شما بگذارم تا از آن استفاده کنید . امام در جواب فرمودند : ای پسر حر ما برای اسب و شمشیر تو به سراغت نیامدیم، فقط بدین خاطر آمدیم که از تو یاری بطلبیم ؛ اگر نسبت به بذل جانت در راه ما بخل می‌ورزی، نیازی به چیزی از اموال تو نداریم . سرانجام عبیدالله بن حر جان خود را از معرکه‌ی کربلا نجات داد اما تاریخ همواره او را به شقاوت و گمراهی یاد می‌کند . . .
مَــــــهـــــوا ؛
عُبید الله بن حر جُعفی فردی بود که کاروانش همزمان با سیدالشهدا از مکه به سمت عراق حرکت کرد اما دور ت
محفل عشاق جای گناهکاران نیست وقت آشتی و برگشت به آغوش سیدالشهداست . . وقتِ توبه‌ست . . حواس‌مون باشه ما هم باید یک روزی به ندای هَل‌من‌ناصر امام زمان‌مون لبیک بگیم ؛ خدا نیاره روزی رو که بخاطر قلب سیاه و پرونده‌ی اعمال‌مون فریب بخوریم و از قافله‌ی عُشّاق عقب بمونیم .
••• اونجاها که بخاطر خدا پا روی میزاری، خودتو کوچیک میکنی اونجاهاست که دارن میکنن، دارن روحت رو بزرگ میکنن... مواظب باش که با ناراحت شدنت بازی رو نبازی :)🌿 •••
فکر کردم فراموش مون کردی مسعود جان😔😂.
همون موقع که خیلی‌ها شب عاشورا تنهاش گذاشتن ، همون موقع دل اهل حرم از خلوت شدن لشکر سیدالشهدا لرزید ، همون موقع که خیلی‌ها لگد به بخت و اقبال‌شون زدن ، همون موقع که خیلی‌ها دنیاشون رو خریدن و آخرت‌شون رو فروختن ، همون موقع که خیلی‌ها لذت‌های زود گذر رو به جاودانگی تو تاریخ ترجیح دادن ؛ یکی تو لشکر دشمن از کارهای خودش پشیمون شده بود ، دلش لرزیده بود . . هی با خودش می‌گفت تو دل بچه‌های دختر پیامبر رو لرزوندی ، تو دل پسر علی بن ابی‌طالب رو شکوندی ، تو آب رو به روی اهل حرم حسین بستی . . چکمه‌هاشو از پا دراورد ، انداخت دور گردنش ، راه افتاد سمت خیمه‌های اباعبدالله . به خیمه‌های که رسید سیدالشهدا به پیشوازش اومد ؛ سرشو به قصد شرمندگی انداخت پایین ، اشک از گوشه‌ی چشماش سرازیر شد با صدای گرفته و همراه بغض گفت : راه برگشتی برای من هست ؟ به سوالش کاری نداشت در جواب گفت : سرت رو بالا بگیر ای حر و در آغوشش گرفت . سرانجامش شد که در آغوش امامش جان سپرد و به آرزوی خودش رسید .
اِرفَع رأسَک یا حُر