#هیوا
گاهی "تصور می کنم" وجود ندارم ...
یا شاید تنها موجودِ جهانم ...
گاهی تصور می کنم جهان یک خواب است ...
انگار تصوری از خودم و جهان می بینم و انگار همه چیز جز یک خیال و یک توهمِ بزرگ نیست ... !
شاید خدا فقط یک نفر را آفریده و او در ذهنش جهانی از آدم ها و روزمرگی ها را ...
شاید آن یک نفر من باشم شاید تو یا شاید یک غریبه ...
گیج می شوم ، نکند همه چیز یک فکر و یک خلاقیتِ غیر واقعی باشد ؟!
اینکه یک "من" وجود دارد و آدم هایی که با آنها معاشرت دارد ...
و خدایی که از آن بالا فقط یک "آدم" می بیند ، آدمی که در هیچ ایستاده ، چشمانش را بسته و خواب می بیند ؟!
گاهی دلم می خواهد جهان ، خوابِ من باشد و زودتر از خواب بیدار شوم ، یا اگر فکر و تصور است ، دیگر فکر نکنم و جهان و آدم هایش تمام شوند و من بمانم و خدایی که "همیشه هست" !!!
آن وقت از کابوس هایِ وحشتناکی که دیده ام برایش بگویم و او گوش کند و برای دلگرمی ام ، دستانم را بگیرد و جوری نگاهم کند که انگار دقیقا می داند از چه کابوسی برایش حرف می زنم ...
به خدا بگویم ؛ که چقدر خوشحالم از اینکه هست و من در این هیچ ، تنها نیستم ...
آن وقت تا جایی که می شود قهوه بخورم تا هرگز دوباره خوابم نبرد ... !
شاید اصلا قهوه ای هم درکار نباشد ...
شاید خدا برایِ بیدار ماندنم کافیست ...
می خواهم واقعی باشم اما خواب هایم ، مرا نقض می کنند ...
نکند همان "پروانه" ای باشم که نمی دانست چوانگتسی را خواب دیده که پروانه شده ...
یا "چوانگتسی" ، که خواب دیده پروانه ای چوانگتسی شده ... !
یا منی که هردوی این ها را خواب دیده ؟!
شاید در واقع همه ی ما یک نفریم که دارد در افکار و تصوراتش همه مان را تصور می کند و دانه دانه و با ظرافت ، در جهانِ خیالش پردازش و رهبری می کند !!!
آن یک نفر می تواند من باشد یا تو یا هرکسی ...
شاید جهان ، واقعا خالی از آدم ها و اشیاست و همه چیز تصور و رویایی بیش نیست ، جز خدا و یک نفر که دارد با خودش فکر می کند و تخیلاتش را خیلی ماهرانه کنار هم می چینَد ، و سعی می کند در تصوراتش ، انسانِ خوبی باشد ...!
شاید همه ی ما یک نفریم با افکارِ تکثیر شده ...
شاید ....
شاید .....
شاید ......
@hiva_channel
#کافه_نادری
کافکا در کتاب نامه به پدر
چیزی نوشته که
به نظر حکایت خیلی از ماست :
«نیازی به دلگرمی ندارم،
دیگر به چه کارم می آید؟
آن وقت که می خواستم، نداشتم.»
@naderi_cafe | قهوه سرد
شادی، خوشبختی و بدبختی از طریق همنشینی و گفتگو واگیر دارد.
مغز ما نرونهای آینهواری دارد که چیزی را که دیگران ابراز میکنند تقلید مینماید، بنابراین هروقت نیاز به کمی القا مثبت داشتید، با کسانی که این امکان را به شما میدهند ارتباط برقرار کنید.
@Majaleh_Banovan
#هیوا
چاره ای ندارم ...
باید بگویم زندگی ادامه دارد ...
باید بگویم نیمه ی پرِ لیوان را ببینید ...
باید بگویم غصه و دردهایِ دیروز را فراموش کنید و به فرداهایِ نرسیده امیدوار باشید ...
چه می شود کرد جز ادامه دادن ؟!
دنیاست دیگر ...
گاهی عشقش می کشد یک جا بنشیند و تمام سازهایِ ناکوکش را همانجا بزند ...
بیخیال ...
باز هم بگویید ؛
"چون می گذرد ، غمی نیست ..."
ما که عادت داریم ...
و به همین عادت است که "زنده ایم" !
@hiva_channel
یادتان باشد
تا زمانی که
نفس می کشید
هیچگاه
برای آغاز دوباره دیر نیست
@Majaleh_Banovan
#ماهور
یک سری آدم هاهم هستند که حکایتشان برایِ آدم ، درست شبیهِ حکایتِ "کرفس" است..
از طعمشان هم بگذریم، انصافاً هضمِ رفتارهایشان آدم را از پا در می آورد..
برایت یک در هزار هم انرژی و فایده ندارند اما تو باید برای یک گفتگوی ساده شان هرچه انرژی و غرور تا آن لحظه جمع کرده ای ، مصرف کنی... آخرش هم تو می مانی وحجمِ خالیِ یک حسرت توی دلت ...
تا می توانید از این کرفس هایِ به ظاهر مفید دور شوید.. از بیرون مشخص نیست ، اما درونشان جز هوا و حفره هایِ خالی ، چیزی ندارند..
مفید که نیستند هیچ؛ انرژی و انگیزه ی تو را هم تمام می کنند و می روند پیِ کارشان..
از ما گفتن بود... آدم اگر قرار است عاشق هم شود ، باید عاشقِ باطنِ آدم ها شود.. در عصری که چهره ها را می تراشند و زیبایی ها را تزریق می کنند، به ظواهر، هیچ اعتمادی نیست...
عاشقِ کسی شوید که اگر مفید هم نبود، لا اقل بعد از رفتنش، انگیزه تان برایِ عاشق شدن، سر جایش بماند...
عاشقِ باطنِ آدم ها شوید!
باطن را نمی شود جراحی کرد...
@Mahoor_Channel
#کافه_نادری
این جملهی آلن دوباتن رو باید با طلا نوشت:
پشتِ نقاب بزرگسالی همهی ما کودکی است
نیازمندِ عاطفه، گذشت، عشق
و ترسیده از تنهاییست
@naderi_cafe | عکس نوشت
قدر لحظه های زندگی را بدان
زندگی یعنی لبخند
به گذشته و امید به آینده.
لبخند امروز را با غم های
گذشته تلخ نکن.......
@Majaleh_Banovan
#کافه_نادری
مرا خوب زیر و رو کن جانم
من همین هستم که میبینی
گاهی برایت دلبری میکنم
برایم حوصله باش
گاهی برایت ناز میکنم
خریدارم باش
گاهی دلم تنهایی میخواهد
درکم کن
مبادا بعدا چیزی به چشمانت بیاید
و بهانه شود برای رفتن،
مرا خوب زیرورو کن
@naderi_cafe | علی قاضی نظام