#کافه_نادری
نه دوست داشتنت در من تمام میشود،
نه دلتنگیات،
چنان شروع شده ای که...
تمام نخواهی شد
@naderi_cafe | قهوه دو نفره
راه های مقابله با فکر کردن بیش از حد :
حین زیاد از حد فکر کردن مچ خودتون رو بگیرید نسبت به بیش از حد فکر کردنتون اگاه باشید
برای فکر کردن و رسیدگی به مسائل زمان مشخص اختصاص بدید.
تمرکزتو رو روی حل مسئله بذارید
با دید متفاوت به مسائل نگاه کنید.
فکرهاتون رو روی کاغذ بیارید و لیست تشکیل بدید
حواستون رو پرت کنید
در لحظه زندگی کنید
@Majaleh_Banovan
#ماهور
خوشبخت بودن و خوشبخت ماندن
به مدت زمانی بستگی دارد كه شما علتِ خوشبختی تان را به ديگران بازگو نكرده باشيد
و بعد از فاش شدنش
بايد منتظر اتفاقات غير منتظره باشيد
تا حال دلتان زير و رو شود!
پس سعی كنيد هرگز "هركسی" را از حالِ خوبِ روزهايتان باخبر نسازيد!
هركسی با ديدنِ لبخندتان شاد نميشود
و يك چشمِ ديدن نداشتن كافيست
براي از هم پاشيدنِ حالِ خوبتان!
@Mahoor_Channel
#ماهور
شاید امروز همان روزی که می خواستی نبود ،
و هیچ چیز ، به گونه ای که تو انتظار داشتی پیش نرفت ،
ولی روزهای خوب ، در راه اند ...
قوی باش و مصمم تر از قبل ، برای حالِ خوب و آرزوهایت تلاش کن
و فراموش نکن که خدا همیشه در اوجِ سختی و مشکلات ، از راه می رسد و برایت معجزه می کند .
کمی تحمل کن
همه چیز درست خواهد شد ...
@Mahoor_Channel
#ماهور
چی وصلم میکند به زیستن؟ صدای چرخ خیاطی مادر، وقتی عینکش را جابجا میکند و خیره مانده به سوزن ظریفِ در حال عبور و با یک دستش پارچه را نگه داشته و با دست دیگرش چرخ را میچرخاند.
چی وصلم میکند به زیستن؟ صدای قُلقل سماوری که گهگاه در خانه میپیچد و گنجشکی که پر به شیشه میساید و بارانی که قطره قطره به زمین میکوبد.
چی وصلم میکند به زیستن؟ آدمهایی که دوستشان دارم و حضورشان حال جهان مرا بهتر میکند.
چی وصلم میکند به زیستن؟ اینکه هنوز میبینم و میخوانم و میشنوم و نفس میکشم و امید هست.
هنوز هم امید هست و من باور دارم که همه چیز درست خواهد شد...
@Mahoor_Channel
#کافه_نادری
وَ خدا...
چیزی رو ممکن میکنه
که شما اونو غیر ممکن میدونستید...!
@naderi_cafe
یکی جدی بودنش به دل میشینه، یکی خوش اخلاق بودنش، یکی سرسنگینیش به دل میشینه و یکی شیطون بودنش!
یکی کم حرفش دوست داشتنیه یکی پر حرفش!
وقتی ادای کسی رو درییارید، جذاب نمیشید، مسخره میشید!
@Majaleh_Banovan
#ماهور
در چرخه ی ناگزیرِ دشمنی های بی دلیل و خشم های نابجا ، افتاده ایم ...
با زخم هایی بر تن و خنجرهایی در دست ؛ لبه ی پرتگاه انتقام ایستاده و در پیِ التیام می گردیم .
می چرخیم و زخم می زنیم و می چرخیم و زخم می خوریم ،
ابروان در هم کشیده و مشت ها گره کرده ، آماده ی حمله ایستاده ایم ، هِی درد می کشیم و هرکس را حوالی مان دیدیم ؛ قربانی اش می کنیم ...
هرچه بیشتر می دویم ، زخمی تر می شویم ،
با خنجرهای دو لبه ای که با هر بار فشردن و زخم زدن ، خودمان را زخمی تر می کند !
همه مان خشمگینیم از زخم های کهنه ای که به تن داریم و مقصری که نمی یابیم و تقصیری که هربار به گردنِ کسی می اندازیم .
و آرام نخواهیم گرفت مگر در آن هنگام که خنجرها را زمین بگذاریم ،
یکدیگر را در آغوش بگیریم و التیامِ زخم های هم باشیم ...
@Mahoor_Channel
یک پیشنهاد خوب، هر روز حداقلیک ساعت را به
مطالعه در مورد زمینه فعالیتِو کار خود
اختصاصبدهید هر صبح، اندکی زودتر بیدار شده
و به مدت ۳۰ دقیقه وقتتانرا"به خواندن مجله و"
کتاب "در مورد کارتان، اختصاصبدهید"
@Majaleh_Banovan